آیا میتوان حج را به صرف اینکه کمک به وهابیت است، تعطیل اعلام کرد؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ آیا حج رفتن در شرایط کنونی کمک به وهابیت نیست؟
آیا بهتر نیست که مراجع و علمای شیعه حج را تحریم کنند؟
این سوال یکی از شبهاتی است که توسط برخی از مخالفین تشیع و نیز برخی از خود شیعیان در فضای مجازی به صورت گسترده مطرح شده و ایشان با تحریک عواطف شیعیان از آنها میخواهند که این سوال را نشر دهند و البته بازنشرهای وسیع این سوال در فضای مجازی توسط برخی دیگر، سبب شده که بسیاری از مخاطبینی که دارای تحلیلی از مسائل دینی نیستند، در این مسئله سردرگم شوند و خواهان تعطیلی این واجب الهی در زمان ما باشند.
در پاسخ به این این شبهه ابتدا به بررسی آیات و روایات وجوب مطلق حج میپردازیم: « وَ لِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَيْهِ سَبِيلاً وَ مَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ»؛ برای خدا، حج آن خانه بر کسانی که قدرت رفتن به آن را داشته باشند، واجب است و هر که راه کفر پيش گيرد، بداند که خدا از جهانيان بینياز است. [ آل عمران، 97]
نخستين خانهاى كه براى راز و نياز مردم با پروردگارشان بنا نهاده شد، همان خانهای است كه در مكّه قرار دارد؛ سرزمینی که پر از برکت و براى جهانيان سرچشمۀ هدايت است.
عن معاویة بن عمّار قال: سألت أبا عبدالله [علیه السّلام ] عَنْ رَجُل له مال و لم یحجُّ قطّ، قال: هو مِمَّن قال اللّه تعالی: و نحشره یوم القیامة اعمی، قال: قلت: سبحان اللّه اعمی، قال: اعماه اللّه عن طریق الحق[1]؛ امام علیه السلام در این روایت میفرماید: شخصی كه مالدار است و هرگز حج بجا نیاورد، در قیامت كور محشور میشود. و از جمله پایانی روایت استفاده میشود كه كوری در قیامت اختصاصی به ترك حج ندارد بلكه اگر در سایر موارد نیز عمدا حقی ترك شود، احتمال چنین خطری هست. ( گرچه روایت در خصوص حج است).
از آیه و روایت بالا مطلق حج فهمیده میشود که نباید در هیچ شرایطی ترک شود، بله ممکن است در مواردی به خاطر عناوين ثانويه يا احکام حکومتی، حج تعطيل شود و ولیفقیه میتواند بر اساس مصالح اهم اسلام و مسلمین، موقتا حکم به تعطیل شدن یک حکم شرعی نماید، البته بايد دقت داشت مصلحتی که موجب تعطیل شدن حج میشود، باید از طريق کارشناسی و تخصصی ثابت شود که از مصلحت موجود در آن امر عبادی ( حج )، مهمتر باشد.
در گذشته نیز شاهد موضعگیری علما در برابر کشتارهایی که در عربستان صورت گرفت، بودیم. در سالهای دور یک ایرانی، به ناحق در عربستان اعدام شد که در آن زمان آیت الله صدر، آیت الله خوانساری و آیت الله کوه کمرهای در برابر این مسئله موضعگیری کرده و یک سال حج را تعطیل اعلام کردند، امام راحل نیز در اعتراض به کشتار حجاج توسط ماموران عربستان، حج را تعطیل کرد.
تبيين فقهی:
حج داراي اقسامی است؛ واجب و مستحب و در موارد تزاحم ميان اجراي هريک از اقسام حج با ساير ضرورتها و مصالح، حکم هر يک متفاوت است، یعنی ولیفقیه میتواند به خاطر عناوین ثانویه بر اساس مصلحت أهم حکم به تحریم واجبی بدهد. حال باید ببينيم، آيا مصلحت رفتن به حج عليرغم اينکه میدانيم دولت سعودی از درآمدهای ناشی از آن براي ترويج وهابيت و... استفاده میکند، با نرفتن به حج و ترک يکی از مهمترين فرايض الهي و آثار متعددی که به دنبال دارد در شرايط کنونی کدام دارای مصلحت مهمتری است؟
الف: اهميت و آثار بسيار مهم و سازندۀ حج در ابعاد فردی و اجتماعی: اینکه از ابتدای سفر حج، شخص حاجی، کدورتها را کنار گذاشته و از همه اقوام حلالیت بطلبد، و دیگران هم با خلوص نیت به او التماس دعا گفته و بعد از آن در کنار بیتالله الحرام و قبرستان بقیع با حضور قلب و با حالت معنوی حضور پیدا کرده و با یادآوری سختیها و مجاهدتهای حضرت ابراهیم و مشکلات سد راه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، قوّت قلب پیدا کرده و محلی برای توبه و از تمام دلبستگیهای دنیایی رها شدن است، این آثاریست که به جان و دل شخص حجگذار مینشیند، حال آیا درست است که ما همۀ این محسنات را کنار گذاشته و به رفتار چند مسافر اين وادی که همه هم و غم خود را در برخی مظاهر و مفاخر دنيوی صرف نموده و حج را تفرجگاه و سياحت تلقي نمینمایند، بنگریم و سپس بگوییم که آيا با این وجود،حج رفتن واجب است؟
ب: آيا با تعطيلی حج از سوی مراجع و علمای جمهوری اسلامی ايران، میتوان جلوی فعاليتهای وهابيت را گرفت؟ يا اينکه بايد از اين موقعيت استفاده نمود و با پربار نمودن حج و برپائی حجی ابراهيمی و تلاش براي بيداری جهان اسلام و...، به خنثی سازی توطئههای دشمنان و گسترش اسلام ناب اقدام کرد؟
ضمن اینکه حج خصوصیتهایی دارد از قبیل:
الف) یکی از اجتماعات بزرگ مسلمین است.
ب) مکانی است براي ارتباط با ساير مسلمين جهان، براي رفع مشکلات مسلمين و تبادل نظر.
ج) زمينه ايجاد وحدت، اخوت و مودت بين مسلمين را فراهم مینماید که اين وحدت موجب وحشت استکبار است.
د) تلاش برای بيداری مسلمين، اطلاع يافتن از گرفتاریهای آنها و تلاش براي رفع گرفتاری آنهاست.
ه) زمينهای برای مطرح شدن مسايل اساسی اسلام است.
و) آگاهی از مسايل خصوصی کشورهای اسلامی است.
فلذا سفر حج یک سفر تفریحی نیست بلکه این سفر برای هرچه نزدیک شدن به صاحب خانه است و کانون معارف الهی است، حج پيام آور ايجاد جامعهای به دور از رذايل مادی و معنوی است، بسان قرآن است كه همه از آن بهرهمند میشوند و جایگاه میلیونها مسلمان که هر ساله در آن وادی جمع میشوند و از دشمنان واحد برائت میجویند، میباشد. پس باید با ارائه تفسيرهای صحيح و واقعی از فلسفه حج همه بافته ها و تافته های خرافاتی را از بین برد.
پینوشت:
[1] وسائل الشیعه، ج 8، ص 17
افزودن نظر جدید