حاجی محمد کریمخان کرمانی

  • 1392/03/20 - 20:59
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ حاجی محمد کریمخان متوفای 1288 هجری پسر ابراهیم خان قاجار کرمانی از بزرگان اصحاب شیخ احسائی و سید کاظم رشتی و صاحب تالیفات کثیره و دارنده ی دارائی و عنوان و مرجع اغلب شیخیه پس از سید رشتی و بزرگترین معارض و مزاحم سید علی محمد باب است.
kermani

حاجی محمد کریمخان متوفای 1288 هجری پسر ابراهیم خان قاجار کرمانی از بزرگان اصحاب شیخ احسائی و سید کاظم رشتی و صاحب تالیفات کثیره و دارنده ی دارائی و عنوان و مرجع اغلب شیخیه پس از سید رشتی و بزرگترین معارض و مزاحم سید علی محمد باب است.
حاجی کرمانی چند کتاب در رد اقوال و دعاوی سید باب تالیف و منتشر کرده، و از نفوذ و تبلیغات مبلغین باب و بهاء جلوگیری کاملی (عملا و قولا) می نموده است.
اینست که سید باب و میرزا بهاء در نوشته های خودشان تا ممکن بود از او انتقاد و بدگوئی کرده، و برای از بین بردن حریف زبردست و معارض نافذ خویش (که از هر جهت بر سید باب و میرزا بهاء برتری داشته است) کوشیده اند.
بهاء در اقدس می گوید: اذکروا الکریم اذ دعوناه الی الله انه استکبر بما اتبع هویه بعد اذ ارسلنا الیه ما قرت به عین البرهان فی الامکان و تمت حجة الله علی من فی السموات و الارضین- متذکر باشید کریم را هنگامی که او را دعوت کردیم به سوی خدا و او استکبار کرد به سبب اتباع او از هوی خود پس از اینکه فرستادیم به سوی او آنچه را که روشن می شود با آن چشم برهان در عالم امکان و تمام شد حجة خداوند بر ساکنین آسمان ها و زمین. [1]
و در ایقان گوید: و مراتب علم و جهل و ایقان و عرفان او در کتابی که ترک نشد از او امری ذکر شده است که می فرماید: ان شجرة الزقوم طهام الاثیم و بعد بیانات دیگر می فرماید تا اینکه منتهی می شود به این ذکر: ذق انک انت العزیز الکریم ملتفت شوید که چه واضح و صریح وصف او در کتاب محکم مذکور شد و این شخص هم خود را در کتاب خود از بابت خفض جناح عبداثیم ذکر نموده، اثیم فی الکتاب و عزیز بین الانعام و کریم فی الاسم. [2]
و در کتاب ظهور الحق ضمن کلام مفضلی از سید باب چنین می نویسد: فان الذی ادعی (حاجی محمد کریم خان) الیوم امر کاظم سلام الله علیه فی ضلال مبین و ان نسبه مکذب امره لانه لایزال یکون فی ذریة آل الله بنص کاظم و اجماع الفئة لا فی ذریة المعروفة (قاجار) و لو کانوا مومنین ثم آیة وجهه (کوسج لتکون مکذب دعواه بما ذکر الصادق علیه السلام .... و اما العلم فلا حظ لاحد بمثلی و لاقدرة لاحد بشانی لانی اکتب اذا شاء الله فی بعض النهار صحیفة ... الخ. [3]
و در کواکب الدریه گوید: دراین وقت تبعه ی مرحوم شیخ و سید به دو شعبه منقسم و منشعب شدند، قسمتی داعیه ی باب را صواب دانسته به نشر و خدمت امرش پرداختند، و قسمتی تابع کلمات حاجی محمد کریمخان گشته به شیخیه مطلق موسوم و موصوف گشتند، خلاصه حاجی محمد کریمخان مشغول تالیف و تصنیف شد... و زمام امور شیخیه را بدست گرفته مانع اقبال جمعی گشت و ریاست مهمی در میان شیخیه یافت. [4]
از این عباراتی که در حق خان نقل شد مطالبی فهمیده می شود:
1- دعوی خان و باب در روز اول یکی بوده است، و آن عبارت بود از مقام نیابت سید رشتی و روی این لحاظ سید باب او را مزاحم و معارض خود دیده و با دلائلی که ملاحظه می فرمائید: در صدد دفع و رد او آمده است اینست که در ظهور الحق از سید نقل می کند: هل غیرت فیکم سنة او بدلت شریعة احللت ما قد حرم الطهر احمد احرمت ما قد حلل الطهر کاظم امم ادعیت فی شان دون العبودیة- آیا من سنتی را تغییر و شریعت را تبدیل کرده ام و آیا حرام احسائی را حلال و حلال رشتی را حرام کرده ان، و آیا بجز مقام بندگی چیزی را ادعاء نموده ام. [5]
2- نفوذ و ریاست و مرجعیت خان مهمتر و عمومی تر بوده و بجز عده ی معدودی به سید باب نگرویده بودند، وروی همین جهت بود که سید مجبور شد عنوان دعوی خود را عوض کند.
3- معلوم می شود که سید باب بجز آیه ی مغلوط نوشتن فضیلت و سرمایه ی دیگری در دست نداشته است، و از این لحاظ در مقام اثبات افضل و اعلم بودن خود بر کرمانی، می گوید: لانی اکتب فی بعض النهار صحیفة- من در بعضی از روز یک صفحه می نویسم.
واقعا که دست باب درد نکند.
4- معلوم می شود که میرزا بهاء نیز برهان و حجة را به کرمانی بلکه به همه ی اهل سموات و ارضین تمام کرده است (ما قرت به عین البرهان) و متاسفانه از آن عین برهان چشمهای ما روشن نشده است، البته اشخاصی که برهان بهاء را دیده اند، چشمشان روشن و نورانی باد.
5- از نوشته های این طائفه معلوم می شود که کرمانی بزرگ ترین رقیب و قوی ترین مزاحم و دشمن آنان بوده است، و ما اگر چه با کرمانی از لحاظ برخی از عقائد مخصوص او و بالخصوص از جهت ایجاد تفرقه و اختلاف در میان مسلمین و تحکیم و تشدید انحافات و خرافات شیخ احسائی و سید رشتی مخالفیم. ولی از تهمت ها و دروغها و نسبت های بی اساس و کلمات زننده و ناسزایی هم که از طرف پیروان سید باب نسبت به او گفته شده است، بیزاریم.
در هشت بهشت می نویسد: و اما سفیانی باید از آل ابوسفیان باشد و از شام و دمشق بیرون آید و صاحب لوای علم و حکمت و مدفی مقام ولایت و دارای رایت و درایت باشد به انضمام اوصافی دیگر از تلعلع عین و قصور قامت و تجدر صورت و کوشجی ریش و عفونت تن در این عصر سفیانی موعود حاجی محمد کریمخان قاجار بود که هم از اولاد بنی امیه و هم از شام بود زیرا که قاجاریه نخست در شام سکونت داشتند و حاجی خان مزبور در واقع حاوی جمیع صفات و شروط سفیانی شمرده میشد... الخ. [6]

 

پی نوشت :

1- صفحه 45 سطر 12

2- صفحه 116

3- صفحه 272

4- صفحه 88

5- صفحه 282

6- صفحه 232

 

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.