ادله‌ی موافقان و مخالفان صوفی در بحث سماع

  • 1393/01/22 - 13:29
جنید بغدادی جواز رقصیدن و سماع را به فعل بندگان در حضور خداوند نسبت می‌دهد و طرب و مستی دنیا را یادآور آن ساعت دانسته و به این ترتیب سماع را مباح معرفی می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ مسلک تصوف، مبدع برخی از آموزه‌هاست که نوعی بدعت در دین محسوب می‌شوند. البته این‌گونه نیست که همه‌ی افراد صوفیه یا بعضی از شعه‌های آن با این‌گونه بدعت‌ها موافق باشند. حتی در بین بزرگان و سردمداران نسبت به این ابداعات اختلافات جدی مطرح بوده است. با نگاهی به تاریخ تصوف و مسائل حول محور صوفیه، به وضوح می‌توان این موارد را دید.

سماع در تصوف که یکی از این بدعت‌ها و کج سلیقگی‌های ایشان است و ابداع آن نوعی اباحه‌گری را در بین اقشار مختلف مردم و به‌ خصوص صوفیان به‌دنبال داشت؛ معرکه‌ی آراء صاحب‌نظران این فرقه است. گروهی آن‌ را با روایاتی نامفهوم توجیه کرده و اصول مختلف را برای اباحه‌ی آن اقامه می‌کنند و گروهی در مقابل ایشان از حربه‌ی مشابه استفاده کرده و روایات دیگری را برای اثبات بطلان سماع مطرح می‌کنند.

گروهی که سماع را جایز دانسته‌اند، روایاتی در مدح آواز خوش و همچنین تلاوت قرآن با صدای نیک را بیان کرده‌اند[1] و در صدد بوده‌اند با ربط دادن صدای خوش هنگام تلاوت قرآن، هرگونه خوانندگی و خوش‌صدایی را به حلیّت نزدیک کنند. همچنین با نقل‌هایی واهی از امثال جنید بغدادی روایات منقول را در اباحه‌ی سماع کمک می‎‌دهند. رساله‌ی قشیریه می‌نویسد: جنید را گفتند: که چون است که مردم آرمیده بود، چون سماع بشنود حرکت اندرو پدیدار آید؟ گفت: آنگاه که خداوند فرزند آدم را از پشت آدم بیرون آورد، بر مثال ذره، به ایشان خطاب کرد و گفت: ألست بربکم؟ خوشی سماع کلام خداوند تعالی بر ارواح ایشان ریخت، چون سماع شنوند از آن یاد کنند، روح به حرکت اندر آید.[2]

در این داستان! جنید بغدادی جواز رقصیدن و سماع را به فعل بندگان در حضور خداوند نسبت می‌دهد و طرب و مستی دنیا را یادآور آن ساعت دانسته و به این ترتیب سماع را مباح معرفی می‌کند. لهو و لعب از مواردی است که نص صریح آیات و روایات از آن نهی نموده و شکی در این نیست که رقصیدن و سماع در تصوف از بارزترین مصادیق لهو و لعب و دوری از یاد خداوند متعال است.

در مقابل این جریان برخی دیگر از افراد صوفی مرام، با نقلیات دیگر، سعی در اثبات حرمت سماع کرده‌اند. رساله‌ی قشیریه می‌نویسد: کسی به خواب دید که پیغامبر صلی الله علیه (و آله) و سلم گفت: غلط بزرگ است اندر این، یعنی اندر سماع.[3]

عبدالکریم بن هوازن قشیری باز می نویسد: از ابوالحارث الاولاسی حکایت کنند که گفت ابلیس را بخواب دیدم، در اولاس، بر بامی و جماعتی بر دست راست او و جماعتی بر دست چپ او و من بر بام دیگر بودم و ایشان جامه‌ها نیکو پوشیده داشتند، گروهی از ایشان گفتند: بگوئید ایشان آوازها برکشیدند من چنان شدم که خواستم که خویشتن از آن بام بیفکنم از خوشی آواز ایشان پس گفت رقص کنند، ایشان رقص کردند که از آن نیکوتر و خوش‌تر نبود پس ابلیس مرا گفت: یا اباالحارث هیچ‌چیز نیافتم که بدان بهانه نزدیک شما آیم مگر این![4]

طبق این نقل از صاحب رساله‌ی قشیریه، می‌توان سماع را عملی شیطانی یا کاری شیطان پسند دانست که در طول قرون مختلف، اسلاف صوفیه به آن مشغول بوده‌اند.

منابع:

1- سوره‌ی مزمل آیه‌ی 4
2- رساله‌ی قشیریه ص 615
3- همان ص 631
4- همان ص 632

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.