دوست عزیز مراسمی که شما فرمودید اصلا ربطی به عقاید شیعه ندارد؛ عقاید شیعه دارای چارچوبی منسجم و برتر که از ائمه معصومین گرفته شده است. و این‌که فرمودید اهل‌تسنن را در فقر قرار داده شده، این هم نقض وارد است ما در این کشور هم اهل تسنن فقیر داریم هم ثروت‌مند، اگر تبعیض بود پس چرا در ادارات و مجالس حکومتی جا برای اقلیت‌ها وجود دارد.(شما الان عصبی هستید لطفا تحقیق کنید) و این‌که فرمودید کسی رو غیر خودمون قبول نداریم این هم بر پایه نادرستی است چرا که ما اعتقاد به یگانگی خدا و پیامبری رسول اکرم(صلی‌‌الله‌علیه‌وآله) و معاد را قبول داریم و اهل تسنن هم همچنین.(تحقیق کنید) اینکه فرمودید دم از شیعه انگلیسی میزنیم؛ بله متاسفانه هم در تشیع و هم در اهل تسنن استکبار نفوذ کرده و جریاناتی برای نابود کردن اسلام عزیز پی‌ریزی کرده است؛ نمونه آن داعش و وهابیت که هر روزه یک اتفاق ننگین را به بدنه اسلام عزیز وارد میکنند. در مقابل آن هم شیعه انگلیسی وجود دارد که به صورت مرموز دارد تیشه به ریشه اسلام میزند با بی احترامی به مقدسات اهل سنت. و این‌ها همه دست‌مایه استکبار است، استکباری که نمی خواهد ببیند اسلام عزیز روز به روز دارد در قلب مردم جهان وارد می شود.(تحقیق کنید) و این‌که می‌فرمایید موضوع برتری شیعه فقط در کتاب‌های ماست، نه این‌چنین نیست. شما میتوانید کتاب الغدیر را که نوشته شده علامه امینی (ره) است را بخوانید که از منابع اهل سنت نوشته شده است و روایات آن‌ها جمع آوری شده است بر اثبات حقانیت شیعه. واین غیر قابل کتمان است.(تحقیق کنید) و اینکه فرمودید شیعه یک اقلیت هست، این واقعا درست نیست و ملاک برتر بودن یا نبودن نیست، بنده می‌گویم اقلیت مسلمانان زمان پیامبر آیا دلالت بر برتر بودن کفار می‌کرد! یا اصلا در زمان حال مسیحیت 33 درصد و مسلمانان تنها 21 درصد را تشکیل می‌دهند پس مسیحت حق‌اند؟؟؟ یا خداوند در قرآن می فرماید: «اکثرهم لا یعقلون»؟؟؟ پس این ادعای شما هم رد شده است. و اینکه فرمودید تشیع زمان صفویه با ورود اروپایی‌ها به وجود آمدند این هم جوابی دارد که در این بحث ضیق نمی گنجد، اما به صورت خلاصه فقط و فقط یک روایت رو بیان می‌کنم: زماني که آيه ( إن الذين آمنوا وعملوا الصالحات أولئك هم خير البرية ) نازل شد، رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به علي امير المؤمنين فرمودند : منظور از اين آيه تو و شيعيانت هستيد. منبع حدیث: والصواعق المحرقة لابن حجر ص 96 ؛ شواهد التنزيل للحاكم الحسكاني ج 2 ، ص 356 - 66 ح 1125 - 1148؛كفاية الطالب للكنجي الشافعي ص 244 و 245 و 246 ؛ المناقب للخوارزمي ص 62 و 187؛ الفصول المهمة لابن الصباغ المالكي ص 107 ؛ ينابيع المودة ـ قندوزي الحنفي ـ ص 62؛ نور الأبصار ص 71 و 102 ؛ الدرالمنثورـ سيوطي ـ ج 6 ، ص 379؛ تفسير الطبري ج 3 ، ص 146؛ تذكرة الخواص لابن الجوزي ص 18؛ فتح القدير للشوكاني ج 5 ، ص 477؛ فرائد السمطين ج 1 ، ص 156 . تحقیق کنید!