افزودن نظر جدید
وای بر شما که نسنجیده «می
وای بر شما که نسنجیده «می برید و می دوزید».
کمی در احوال شاگردان و مریدان ایشان بررسی کنید که چگونه در سبک زندگی، منش و گفتارشان نور حقیقت آشکار گشته است، فداییان حقیقی رهبرند، در دام فتنه ها گرفتار نمی آیند و بر صراط مستقیم این انقلاب پا برجا، هر روز بر لطافت طبع و زلال فطرتشان می افزاید و گوهر وجودشان در آتش فراق آن یار غایب از نظر صیقل می یابد و در غیبتش دل به دینی که در پاره ای احکام خشک و بی روح خلاصه شده است، نبسته اند. چه زیبا دریافته اند که منجلاب بی اخلاقی این جامعه را سببی باید! غره عنوان فربنده تشیعی نشده اند که از غیبت مظلومانه و هزارساله امامش گزندی نیابد و بیاد دارند که کاهنان یهودی معبد اورشلیم به نام دین موسی چه کردند با زکریا و یحیی و عیسی! مسیحی که برای آمدنش ندبه می کردند و قربانی می دادند، چون خود آمد، مدعی دروغین «مسیحیتش» خواندند و عزم قتلش کردند! تنها به این جرم که با آمدنش بساط هزاران ساله کاسبان غیبتش را برهم می زد. آیا تا به حال بررسی کرده اید که حواریون چه کسانی بودند و از چه طبقه اجتماعی، آیا خوانده اید که مسیح با آنها از چه می گفت؟!
ح.ر.
1393/10/08 - 15:06
لینک ثابت