پائولو کوئلیو و ترویج تفکر پوچگرایی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از ناهنجاریهای اجتماعی که در طول تاریخ دامنگیر جوامع بشری، بهخصوص جهان غرب بوده، مسئله خودکشی و کشتن نفس توسط خود انسانها هست. این همان بحران جدی و کمرشکنی است که غرب با انتشار تألیفات و آثار نویسندگان دارای تفکر نهیلیستی درصدد است به سایر ملل و جوامع «بهخصوص جوامع اسلامی» هم سرایت دهد تا از این طریق بتواند نیروی جوان و فعال یک جامعه را به زانو درآورد. خودکشی در لغتنامهی دهخدا به معنای خود را بهوسیله ای از بین بردن و انتحار آمده است. [۱] یکی از نویسندگانی که دارای افکار نهیلیستی است؛ پائولو کوئلیو برزیلی میباشد. او برای قهرمانپروری در داستان خود خوانندگان آثار خود را در مسیر خودکشی قرار داده و راه کارهای مختلف و متنوعی را برای خودکشی و به نوعی راحت شدن از سختیها پیش روی آنان قرار میدهد. او بعد از ارائه راهکارهای مختلف، شروع به تعیین زمان مناسب برای خودکشی افراد کرده و میگوید: «خودکشیها به هنگام بامداد رخ میدهد، زیرا انسان با یک روز جدیدی مواجه میشود.» در حقیقت پائولو در نوشتههای خود میکوشد خودکشی را امر مقدسی جلو داده و قُبح و پلیدی را از آن دور کند، بهطوریکه خواننده خودکشی را نوعی راحت شدن از سختیها، رهایی از روزمرگی، و پایان گناهان بپندارد. در ادامه به قسمتهایی از نوشتههای پائولو درباره ترویج پوچانگاری میپردازیم.
«دو دلیل بسیار ساده در پشت تصمیمش برای مرگ نهفته بود. نخستین دلیل اینکه همه چیز در زندگیاش یکنواخت بود و از طرفی جوانیش میگذشت، فقط یک راه سرازیر در پیش رویش میماند و پیری شروع به گذاشتن علائم غیرقابل برگشت میکرد، و دومین دلیل فلسفیتر بود، ورونیکا روزنامهها را میخواند، تلویزیون تماشا میکرد وی از آنچه در جهان میگذشت، آگاه بود، همهچیز اشتباه بود راهی برای تصحیح مسائل نمییافت. این موضوع به او احساس عجز مطلقی میداد».[۲] درحالیکه در احادیث معصومین (علیهمالسلام) تأکید شده که انسان نباید ناامید شود چون همین ناامیدی از بزرگترین گناهان است. انسان باید طوری به خداوند متعال امید داشته باشد که این امید باعث جرئت او بر گناه نشود و از طرفی باید به نحوی از خداوند بترسد که این ترس منجر به ناامیدی از رحمت بینهایت خداوند متعال نشود.
پائولو میگوید: «ورونیکا به این نتیجه رسید که سرانجام زمان آن رسیده است تا خودش را بکشد. افتخار ملتش دیگر برای او مهم نبود. وقت آن بود که به خودش افتخار کند. وقتش رسیده بود که باور کند قدرت انجام این کار را داشته که سرانجام شهامتش را یافته و بهزودی این زندگی را ترک میکند. چه لذتی از آن گذشته، داشت این کار را به شیوهای انجام میداد که رؤیاهایش بود. با خوردن قرصهای خوابآور که هیچ اثری از خود به جای نمیگذاشتند». [۳] خودکشی با گلوله، پریدن از بالای یک ساختمان بلند، خود را به دار آویختن، هیچکدام از این روشها با سرشت زنانهاش سازگار نبود. زنها وقتی خودشان را میکشند روشهای شاعرانهتری انتخاب میکنند، مانند بریدن رگهای دستشان یا خوردن تعداد زیادی قرصهای خوابآور».[۴]
در صفحات دیگر میخوانیم: «ورونیکا در بیست چهارسالگی، وقتی هر آنچه را که میتوانست، تجربه کرده بود و پیروزی کمی هم نبود. تقریباً یقین داشت که همهچیز با مرگ پایان میپذیرد. برای همین منظور، خودکشی را انتخاب کرده بود، «یعنی» آزادی مطلق، فراموشی ابدی».[۵] تلقین عدم وجود زندگی اخروی و همچنین پررنگ کردن زندگی زودگذر این دنیا، خود نشان از آن دارد که این نویسنده پوچگرا درصدد بیهدف نشان دادن عالم خلقت و در رأس همه، انسان است. دوباره میخوانیم: «ورونیکا، وقتی تقریباً هرچه را که در زندگی میخواست، به دست آورد، به این نتیجه رسید که زندگیاش هیچ معنایی ندارد، چون هر روز مثل روزهای دیگر است. و تصمیم گرفت بمیرد».[۶] همچنین در کتاب دیگر خود میگوید: «یکی از دوستان روانشناسم تعریف میکرد، برخلاف باور عمومی که تاریکی را عامل اصلی افسردگی افراد میدانند، بیشتر خودکشیها صبح هنگام رخ میدهد، درست در لحظهی بیدار شدن از خواب است که افسردگی خود را به شدیدترین شکل آشکار میکند: مواجه شدن با یک روز جدید».[۷]
از ديدگاه اسلام مالك همه چیز از جمله انسان، خداوند است و اوست كه حق تصرف در جهان و انسان را دارد. آنجا كه او رخصت دهد، مُجاز و جايى كه او اذن ندهد، غيرمُجاز است. ازجمله این موارد، كشتن انسان است. در اين موضوع هيچ تفاوتى بين انتحار و ديگر كُشى نيست، چرا که اين كار سلب حق حيات از خود و يا ديگرى است. خداى سبحان انسان را از اين امر برحذر داشته، مىفرمايد: «مَن قَتَلَ نَفساً بغَير نفسٍ اَو فساد فیالارضِ فكانما قَتَلَ الناسَ جمیعاً [مائده/32] و آنکس كه انسانى را بدون اینکه قاتل باشد و يا در زمين فساد كند بكشد گويا همه مردم را كشته است.»
مرگ و حيات يك نفر اگرچه مساوى با مرگ و حيات اجتماع نيست، اما شباهت هایى به آن دارد. آیا پائولو کوئلیو با نوشتن چنین آثاری درصدد کشتن انسانها به بهانههای مختلف نیست؟ و همین تشویق بر کشته شدن خود نوعی قتل نفس است. در نگرش الهى، از آنجا که خداوند خالق انسان و تمام هستى او متعلق به خدا است، بنابراین هیچکسی نه حق كشتن ديگرى را دارد و نه حق كشتن خود را، اين بدان جهت است كه از ديدگاه اسلام و همه مكاتب الهى، حيات موهبتى الهى و حقى از حقوق الهی هست. بهطورکلی میتوان گفت:
- حيات، موهبتى خداوندى است و حق حيات براى همه انسانها تضمین شده است و همه دولتها، جمعيتها، و افراد مكلف به حمايت و دفاع از اين حق اند و كشتن هیچکس بدون مجوز شرعى جايز نيست.
- استفاده از هر وسيلهاى براى نابودى چشمه سار حيات بشرى، اعم از كلى و جزئى، حرام است.
- حفظ ادامه حيات بشرى، تا آنجا كه مشيت الهى تعلق گيرد، واجب است، خواه محافظت هر فردى بر حيات خود در مقابل تعدى ديگران و يا تعدى بر خويشتن (مانند خودكشى) باشد و يا محافظت او درباره حيات ديگران.
بنابراین در نگرش الهى «حق حيات» عطا و نعمت الهى است كه مسئولانه به انسان داده شده است. به همین خاطر انسان نمیتواند با انجام دادن اعمال غیرعقلانی و صرفاً به خاطر یک مشکل و یا یک سختی زودگذر دست بهکاری بزند که پستترین اعمال نزد خداوند محسوب می شود. با توجه به فرمایش قرآن کریم در مورد قَتل نَفس و طبق تفسیر بعضی از مفسرین از تفسیر این آیه به دست میآید که احکام جاری بر کشتن یک نفر بر خودکشی نیز جاری میشود چون این جسم متعلق به ما نمی باشد و مالک حقیقی آن خداوند متعال است و هرکسی که خودکشی میکند در واقع قتل نفس انجام داده است.
ترویج خودکشی به عنوان راهی برای فراموشی ابدی، ازجمله اصول و محورهایی است که کوئیلیو در آثار خویش پیگیری میکند، نکته مهم اینکه خودکشی نشانهای از پوچگرایی است و پوچگرایی مخصوص افرادی است که در زندگی فردی و اجتماعی کاملاً تهی شده و تمامی امید خود را ازدست داده اند. بنابراین کسی که به یأس مطلق رسیده دیگر راهی برای پایان بخشی به حیات خویش جز خودکشی نمیبیند، لذا جسارت به خرج داده و به حیات خویش پایان میدهد. اما پوچگرایی یا نهیلیسم به هر شکل و صورتی که باشد با نگاه دینی سازگار نیست. اصلاً کسی که کمتر معرفتی به آموزههای دینی پیدا بکند بعید است که دست به اعمال و کرداری بزند که باعقل و خرد اسلامی مخالف است. امید تنها سرمایه انسان برای تحرک، تلاش و پویایی است و انسان با امید همیشه زنده است و وصول به تعالی و معرفت با امید عمیق آغاز میشود و به رجاء مطلق منتهی میگردد، و با این رحمت بیکران الهی جایی برای یاس و ناامیدی باقی نمیماند؛ «لا تَقنَطوا مِن رَحمَةِ الله اِنَّ اللهَ یغفرُالذُّنوبَ جمیعا ً [زمر/۵۳] از رحمت خدا ناامید نشوید همانا خداوند همه گناهان را میآمرزد.»
در زندگی هر انسانی شاید سختیهایی وجود داشته باشد و یاس موقتی به انسان دست بدهد، ولی اگر این ناامیدی او را به خودکشی و پوچ انگاری برساند قطعا چیزی به جز هوای نفس و مکر شیطان نخواهد بود. بنابراین باید با اتکا به خداوند متعال و تفکر در حقیقت خلقت و آموزه های ناب اسلامی خود را در مسیر زندگی هدفمند و سعادت آفرین قرارداد. براى آگاهى بیشتر در مورد مسائل مربوط به خودکشی میتوانید به کتاب «مسائلى از ديدگاه اسلام، تألیف آیت الله مكارم شيرازى» و «بحران خودكشى، نوشتۀ على اسلامى نسب» مراجعه نمایید.
پینوشت:
[۱]. لغتنامهی دهخدا ، ص ۸۴۸.
[۲]. کوئلیو، پائولو، ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد، برگردان آرش حجازی، کاروان، ص ۵۲-۵۳
[۳]. همان، ۴۷-۴۹.
[۴]. همان، ۴۹-۵۰.
[۵]. همان، ص۵۳.
[۶]. همان، ص۸۷.
[۷]. کوئلیو، پائولو، دومین مکتوب، برگردان آرش حجازی و بهرام جعفری، تهران، کاروان، ۱۳۸۳، ص۵۰.
* این متن برگرفته از کتاب نگرشی بر آراء و اندیشههای پائولو کوئلیو، محمدتقی فعالی، تهران، انتشارات عابد، ۱۳۸۸ ص ۲۷۱ است.
دیدگاهها
ناشناس
1393/10/28 - 22:31
لینک ثابت
سلام-دست شما درد نکنه -لطفا
کامران
1393/10/28 - 22:34
لینک ثابت
مذهب این شخص چیه؟ چرا تو
ناشناس
1393/11/20 - 23:01
لینک ثابت
خوبه
ستاره
1395/07/25 - 14:16
لینک ثابت
نقد بی محتوا و بسیار مقرضانه
افزودن نظر جدید