كورش هخامنشی در فراموشخانه ماسونی

  • 1394/10/01 - 00:37
این شواهد و قرائن (بت‌گرایی و بت‌پرستی کورش، حس خودبرترپنداریِ نژادی، تلاش مشترک کاهنان بابلی و یهودی برای بزرگداشت کورش، تلاش فراماسون‌های معاصر برای احیای او، بی‌توجهی و بدبینی بزرگان و فرهیختگان ایرانی نسبت به کورش و...) همگی نشانگر این است که کورش به راستی از سران ماسونی در جهان باستان بود. علاوه بر این‌ها، مبنای رفتار جریان فراماسونری...

پايگاه جامع فرق، اديان و مذاهب_ اسماعیل رائین (متوفای ۱۰ دی ۱۳۵۸ خورشیدی) پژوهشگر عرصه تاريخ، کتابی مشهور با عنوان «فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران» نوشت. اين كتاب برای نخستين بار در سال 1968 ميلادی (1347 هجری خورشيدی) در ايتاليا به چاپ رسيد. سپس در همان سال (1347 خورشيدی) در ايران چاپ شد. رايين كه از اعضای ساواك (سازمان اطلاعات و امنيت كشور) در عصر پهلوی بود،[1] عليه امام خمينی (ره) نيز اقدامات و سخنانی داشته است.[2] وی اين كتاب را با همكاری ساواك و بر اساس اسناد و مداركی كه مقامات عالی‌رتبه رژیم شاهنشاهی در اختيارش قرار داده بودند، نوشت و پيش از انقلاب اسلامی در انتشارات امير كبير تهران به چاپ رسانده،[3] و در مسير اهداف سياسی حكومت پهلوی به معرفی لُژها و شخصيت‌های مطرح فراماسون در ايران پرداخت.
فراماسونری (freemasonry) در لغت به معنی «بنّای آزاد» و در اصلاح به سازمان سرّی مديريت جهانی اطلاق می‌شود كه در پی سلطه بر جهان از طريق نظامی‌گری و تبليغات رسانه‌‌ای است. از سربازان ميدانی (و رسوا شده‌ی) اين سازمان در عصر كنونی می‌توان به صهيونيسم، شيطان پرستان، بهاييان، سران مرتجع عرب و... اشاره كرد.
از نكات جالب آن است كه رايين، در این کتاب، كورش كبير پادشاه هخامنشی را جزو اركان و از رهبرانِ فراماسونری در جهان باستان می‌داند. گفتنی است كه فراماسون‌ها، ريشه‌ی تاريخی خود را به مصر باستان و حتی پيش از آن می‌رسانند. اسماعيل رايين در كتاب خود می‌نويسد: «به عقيده فراماسونری کنونی، کوروش که باعث آزادی يهوديان از اسارت بابلی‌ها شد و معبد بزرگ را در اورشليم ساخت، طبق تعليمات درجات عاليه فراماسونری، «ماسون اول» يعنی جزء سازندگان و بانيان معبد به شمار می‌رفته است.»[4]
در اين باب، شواهد و قرائنی‌ كافی‌ وجود دارد كه نشان می‌‌دهد سخن رايين صحيح است. از جمله اين شواهد اين است كه كورش در كتيبه معروف خود، بت مردوك (بت بزرگ معبد اسانگيلای‌ بابِل) را می‌‌ستايد و آن را خدای‌ آسمان‌ها و زمين می‌‌نامد.[5] همچنين در كاخ كورش در پاسارگاد (كاخی‌ كه باستانگرايان ادعا می‌‌كنند مربوط به كورش است)، نماد بت بعل وجود دارد.[6] از سويی‌‌ منابع تاريخی‌‌، كورش را چندگانه پرست دانسته اند.[7] اگر از چندگانه پرستی‌‌ وی‌‌ چشم پوشی‌‌ كنيم، ليكن نمی‌‌‌توان از پرستش و تقديس بت‌های‌‌ شيطانی‌‌ توسط كورش، چشم پوشی‌‌ كرد. 
همچنين حس برتری‌‌‌جويی‌‌ كورش (که خود را برتر از نژاد دیگر انسان‌ها می‌دانست،[8]) و به خاطر آن، به ديگر سرزمين‌ها حمله كرد، و از سويی‌‌ كاهنان بت پرست معبد اسانگيلای‌‌ بابل با شدت و حرارت از كورش تقدير كرده اند. همچنين كاهنان يهود كه بدترين و زشت‌ترين تهمت‌ها را به انبياء نسبت داده اند (و روشن است كه اين سخنان زشت از سوی‌‌ كاهنانِ نفوذی‌‌ وارد تورات شده است)، اما همين كاهنان از كورش به نيكی‌‌ ياد كرده اند.[9] همچنين كورش در حالی‌‌ يهوديان را از اسارت نجات داد كه آنان (يهود) قومی‌‌ نفرين شده بودند. از ديگر سوی‌‌، بايد به اين نكته توجه كنيم كه در عصر حاضر چه كسانی‌‌ در پی‌‌ احياء و ترويج نام و ياد كورش هستند؟ آيا ايرانيان در طول تاريخ، تلاشی‌‌ برای‌‌ احياء نام و ياد كورش داشته اند؟! آيا فردوسی‌‌ در شاهنامه (كه دربردارنده زندگينامه شاهانِ باستانی است) نامی‌‌ از كورش آورده است؟ خير...[10] چرا حكيم ابوالقاسم فردوسی‌‌ در ميان شاهان ايران باستان، نامی‌‌ از كورش نمی‌‌‌آورد؟ در نقطه مقابل می‌‌‌بينيم كه مستشرقی اروپایی (که جاده صاف کن استعمارگران و مستکبرین هستند)، در عصر قاجار و پهلوی‌‌ با ارائه يك سری‌‌ اسناد و مدارك (و با بزرگنمايی‌‌، تعريف و تمجيدهای‌‌ فريبنده، و تأويل مغرضانه تاريخ) كورش را از قبرستان تاريخ بيرون كشيدند. برای‌‌‌ او مقبره تعيين كردند. و با سخنان نادرست، برخي از جونان ساده لوح را به رقص درآورده، آنان را در خيالات و توهمات فرو برده اند.
این شواهد و قرائن (بت‌گرایی و بت‌پرستی کورش، حس خودبرترپنداریِ نژادی، تلاش مشترک کاهنان بابلی و یهودی برای بزرگداشت کورش، تلاش فراماسون‌های معاصر برای احیای او، بی‌توجهی و بدبینی بزرگان و فرهیختگان ایرانی نسبت به کورش و...) همگی نشانگر این است که کورش به راستی از سران ماسونی در جهان باستان بود. علاوه بر این‌ها، مبنای رفتار جریان فراماسونری، بر پروپاگاندا و تبلیغات دروغین بنا شده است. امروزه اسرائیل بیشترین کلاهک‌های هسته‌ای را در اختیار دارد ولی بیش از همگان ادعای صلح‌طلبی دارد. امریکا در بیست سال گذشته، بیشترین جنایات و قتل و غارت‌ها را در جهان مرتکب شده است، اما رسانه‌‌های وابسته چنان در بوق و کرنا کرده اند که گویی امریکا مدافع اصلی حقوق بشر و منادی راستین آزادی در جهان است! دقیقا چنین رفتاری را کورش در عصر باستان مرتکب می‌شد. منابع تاریخی گویای این هستند که پس از ورود کورش به بابل، بخش اعظم اموال مردم توسط کورش مصادره (غارت) شد. چنانکه مردم مجبور شدند از سر فقر و نداری، دختران خود را به فاحشگی وادارند.[11] لیکن کورش در منشور تبلیغاتی خود مدعی است که به مردم بابیلون (بابِل) احترام می‌گذاشت و حتی خود را منجی مردم معرفی می‌كند! این شیوه برای بیداردلان آشناست و دقیقاً شیوه‌ای است که رسانه‌های استعماری امروزه از آن پیروی می‌کنند.
دیگر شاهد بر این نظر، سخن شیمون پِرِز (رئیس رژیم صهیونیستی) است. وی در ژوئن 2013 رسماً اعلام کرد که کورش شاه بزرگ هخامنشی، اولین صهیونیست جهان بود و جریان صهیونیسم به کورش مدیون است.[12]

منابع:

[1]. عرفان قانعی فرد، در دامگه حادثه، لس آنجلس: شرکت کتاب، 2011، ص ۲۰۵
Encyclopædia Iranica, FREEMASONRY iii. In the Pahlavi Period, Vol. X, Fasc. 2, pp. 213-220
[2]. سید ابوالحسن مختاباد، در جست‌و‌جوی عدالت، روزنامه دنیای اقتصاد، ۱۳۸۷/۰۳/۰۱، شماره ۱۵۲۸، کد خبر: DEN-453690
[3]. عرفان قانعی فرد، همان، ص 205-206 و همچنين: Encyclopædia Iranica, Ibid
[4]. اسماعيل رائين، فراموش‌خانه و فراماسونری در ایران، تهران: انتشارات امير كبير، 1357، جلد دوم، ص 2
[5]. «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[6]. «هخامنشیان و بعل!»
‍[7]. «سرنوشت کورش از نگاه گزنفون مورخ يونانى»
[8]. حسن پیرنیا، تاريخ ايران باستان، تهران: انتشارات دنیای کتاب، ۱۳۷۵. ج‏ ۱، ص ۴۴۸؛ تاريخ هردوت، ترجمه و تحقیقِ هادى هدايتى‏، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران‏، ۱۳۸۲، ج‏ ۱، ص ۲۷۹
[9]. «چرا کورش در تورات مورد ستایش قرار گرفت؟»
[10]. برخي از باستانگرايان كوشيدند كه در اقدامي عجيب و كودكانه، شخصيت‌هاي شاهنامه از جمله كيخسرو و فريدون را به كورش تطبيق دهند! ليكن چنين ديدگاهي واقعاً نابخردانه بوده و غلط بودنش روشن است. بنگريد به: «سخن اوستا و ناكامی باستانگرايان در تطبيق اسطوره‌ها با كورش»
[11]. تاريخ هردوت‏، ترجمه هادى هدايتى‏، تهران‏: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران‏، 1382. ج 1، ص 273 (كتاب اول، بند 196)
The History of Herodotus, A. D. Godley, Ed. Translator: Macaulay, G. C. (George Campbell), Publisher: Macmillan and Co.1904, Book 1, Chapter 196, Section 5.
Herodotus, The Persian Wars, Translated by George Rawlinson, Book 1: CLIO, 196
[12]. خبرگزاری مشرق، ۲۹ خرداد 1392، کد خبر: ۲۲۵۰۳۱؛ جهان نیوز، ۲۹ خرداد 1392؛ العربیة فارسي، 18 ژوئن 20123؛
متن سخن شیمون پرز چنین است:
The great king of Iran was the first Zionist in the world.
سند سخن شیمون پرز در رسانه‌های امریکایی، اروپایی و اسرائیلی:
the telegraph (www.telegraph.co.uk), By Robert Tait, Jerusalem, 18 Jun 2013
The Jerusalem Post (www.jpost.com), Aug 31, 2015

تولیدی

دیدگاه‌ها

بی سند و مدرک؟ نمایش بده ببینم برا کی بی سند و مدرکه؟ شما فقط حرف خودتو تکرار میکنی. بازم تحریف کردی. تندیس منسوب به کوروش بزرگ رو میگی بت بعل درحالی که کتیبه بالای آن به سه خط میخی بابلی ایلامی و پارسی باستان نوشته شده منم کوروش شاه هخامنشی. بالای سر تندیس می‌نویسند منم کوروش شاه هخامنشی؟ تندیس را سال ها بعد از کوروش ساختند. شاخ مصری بر سر بت بعل؟ چقدر بی اساس سخن می‌گویید بعد مدعی هستید. بال های آشوری و ردای ایلامی برای بت بعل؟ بت بعل کوچک است و یک کلاه روی سرش دارد. بت بعل جوان فینیقی هم که مدعی هستید هیچ هنر فینیقی در آن نیست ولی هنر های ایرانی و آشوری و مصری است. تندیس هست بتخانه نیست! حالا من بی سند هستم یا شما؟ بعد می‌گویید اجنه را میپرستیدند عاقل یک جایگاه برای پرستش. زبانم مو درآورد اما دوباره می‌گویم هرودت و استرابون کمبوجیه را فردی بی رحم و خشن خواستند جلوه دهند که معابد مصریان را ویران می‌کند ولی نکرد. زیرا اگر در دوران مقدسات دیگران ویران می‌نمود فارغ از دین فرد بی رحمی جلوه می کرد. خودت را بخواب زدی و بعد مدعی هستی من چیزی نگفتم. جرئت داری نمایش بده.

یک نمونه، همین کامنت شما که فاقد سند و مدرک است. اینکه یک ادعا را چند بار تکرار کنید چیزی را ثابت نمیکند. آن نماد هم واقعاً نماد بعل است. اسناد را ببینید: https://www.adyannet.com/fa/news/14765

شما هم همینکار را کردید. یک چیز را چند بار تکرار میکنید. بت پرستی کوروش را تکرار میکنید و وقتی من دوباره دلایل خود را می‌آورم بی سند هستم. کجایش بی سند بود؟بارها تکرار میکنم که همه ببینند. چیست مگر؟ درباره تندیس هم ۳ سال پیش کتیبه مذکور پیدا شد. حمید فدایی در این باره گفته :د‌‌‌‌‌ر حال بررسی محوطه کاخ های مجموعه پاسارگاد‌‌‌‌‌‌ بود‌‌‌‌‌‌یم که ناگهان به این سنگ نبشته برخورد‌‌‌‌‌‌یم… این تکه سنگ پید‌‌‌‌‌‌ا شد‌‌‌‌‌‌ه د‌‌‌‌‌‌ر محوطه کاخ های اطراف انسان بالد‌‌‌‌‌‌ار پید‌‌‌‌‌‌ا شد‌‌‌‌‌‌ و د‌‌‌‌‌‌ر ابتد‌‌‌‌‌‌ا کارشناسان گمان می‌کرد‌‌‌‌‌‌ند‌‌‌‌‌‌ که قسمتی از د‌‌‌‌‌‌یواره‌های کاخ‌ها باشد‌‌‌‌‌‌ اما با بررسی‌های بیشتر مشخص شد‌‌‌‌‌‌ که تکه‌ای از کتیبه انسان بالد‌‌‌‌‌‌ار است (آخرین خبر، ۲۰ آبان ۱۳۹۷). پس کتیبه نقاشی شده وجود داشته. البته فقط کرپوتر آن را نکشیده. بالای بت که نمی‌نویسند. بعدشم وجود آثار آشوری و ایلامی و مصری در یک بت فینیقی؟ یک نمونه بت دیگر همین گونه با همین مشخصات پیدا کنید. یک بتخانه در پاسارگاد و تخت جمشید نشان دهید اینکه دیگر بی سند نیست؟ بعدشم استفاده از هنر های دیگران که در جاهای مختلف که معنی همان را نمیدهد، برای مثال در سنگ نگاره های ساسانی ایزد میترا چهره نورانی دارد و ما نیز چهره پیامبر و اهل بیت(ع) را نورانی می‌سازیم. خوب آیا این دلیل می‌شود بگوییم میترا است و نه پیامبر یا یکی از اهل بیت؟ تندیس بدون بتکده چه معنایی دارد. با وجود کتیبه پیدا شده و نزدیک به آرامگاه کوروش بزرگ و کاخ پاسارگاد می‌توان نتیجه گرفت که تندیس منسوب به کوروش بزرگ است نه یک بت!

1. آن کتیبه کجاست؟ چرا نمایش نمیدهند؟ طبق کدام سند، اصالت باستانی و تاریخی آن کتیبه ثابت شده؟ پاسخ بدهید. 2. آن نقش نگاره در مثلا پاسارگاد، تردیدی نیست که مربوط به بعل هست و حتی کلاه روی سر آن هم کلاه hemhem نام دارد که در کتیبه های مصری روی سر شیاطین دیده میشود. 3. کوروش در استوانه خودش بیش از 10 بار گفته که من مردوک (گوساله) و بل و نبو و... را پرستش میکنم. کمبوجیه میگوید من از تبار اوزیریس و حوروس (شیاطین) هستم. خودشان اصرار دارند و هویت خودشان را معرفی میکنند. اما شما ماله به دست گرفتید که حرف صریح آنان را نپذیرید.

در ضمن کسی ماله نگرفته اما نمی ایستیم تا تخریب کردن شما را تماشا کنیم.

صفحه‌ها

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.