شعارها و نمادها
باید دانست که یلدا واژهای سریانی است. یعنی این کلمه از یک زبان سامی (به نام زبان سریانی) و منشأ آن در بینالنهرین بوده است و لذا این واژه ابداً ریشه آریایی ندارد. بنا بر متنِ اَوِستا، «میترا» که نام دیگر آن، مِهر است، اصلاً یک الهه بانو نیست! بلکه مذکّر (نرینه) است. در اوستا: اَشی یشت (اَرت یشت)، بند 16 آمده است که میترا (مهر) برادر ایزد اَشی است و در نتیجه میترا پسر اهورامزدا است. همچنین در مهر یَشتِ اَوِستا که در ستایشِ ایزد مهر (میترا)...
نوروز باستانی متفاوت از نوروز ایرانی است. در نوروز باستانی، طبق اسناد تاریخی، چه بسا نوروز در وسط پاییز یا تابستان برگزار میشد. اما نوروز ایرانی مختص آغاز بهار است. همچنین شاهان گردنکش برای تحمیل نوروزِ مدّنظر خود به مردم، مجازاتهای سنگینی را إعمال کردند. گذشته از همه این سخنان، نمادهایی که امروزه سمبل نوروز است، متفاوت با نمادهای باستانی است. از قرآنِ سفره هفتسین گرفته تا دیوان حافظ و ماهیِ قرمز و دعای یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ !
اسپندارمذ، معشوق پدرِ خود (اهورامزدا) بود، آن هم عشقی که در شریعت الهی، پلید و ناپاک خوانده شده و امروزه هیچ ایرانی مسلمان، بلکه حتی ایرانیانِ نامسلمان نیز حاضر به گرامیداشتِ آن نیستند. عجیبتر اینکه سران جامعه در عصر ساسانیان اصرار داشتند که این عشق نامتعارف (روابط جنسی میان پدر و دختر) به رسم آنچه بین اهورامزدا و دخترش گذشت، در جامعه نیز پیاده شود.
در شبکههای اجتماعی، شایعه شده که روز 26 شهریور، در تقویم هخامنشی روز پسر بود! در پاسخ باید بگوییم که اولاً این ادعا سند تاریخی ندارد. ثانیاً تقویم هخامنشی یک تقویم تقلیدی از از گاهشماریهای مصری و بینالنهرینی بود.
موبدان زرتشتی به ویژه موبد «مانِکجی نوشیروانجی دهالا» مدعی است که ایرانیان مشرک بودند تا اینکه زرتشت آمد و ایرانیان را به توحید دعوت کرد. هرچند از دید منتقدین بر موحّد بودنِ خودِ زرتشت نقدهای جدی وارد است.
اسناد تاریخی نشان میدهد که کورش کبیر، در "عمل" شعارِ «هم غزه، هم لبنان» را سرلوحه سیاستهای خود قرار داده بود. اکنون چرا برخی از مدعیان فرهنگ آریایی، این شعار کورش کبیر را زیر پاهای خود انداخته اند؟!
امروزه برخی مدعی هستند که هخامنشیان اهل خشونت نبودند، بلکه اهل مدارا، دوستی و محبت بودند؛ در حالی که در سکههای هخامنشی، غالباً نقشِ سلاحهای نظامی از جمله شمشیر و نیزه و گرز و... وجود دارد؛ و این برخلاف ادعاهای مطرح شده، از واقعیتی دیگر حکایت دارد.
طبق اخبار وارده، ذوالقرنین، صاحب مقام نبوت نبود. بلکه تنها بنده صالحی از بندگان خدا بود که پروردگارش به او مکنت و قدرت داد و حقایقی را بر قلب او الهام کرد.
میگویند ما از نسل کورش هستیم و خون او دررگهای ماست. از آنان میپرسیم از کجا میدانید خون کورش در رگهای شماست؟ شجره نامه دارید؟ هنگامی که عُقَلای عالم از شما بخواهند که حجت و بیّنه بر ادعایتان بیاورید چه دارید؟ از سویی دیگر میدانیم که فرهیختگان ایرانی در طول تاریخ، هیچ گاه کورش را پدر ایرانیان نخواندند.
این ادعا که کورش همان کیخسرو باشد، دیدگاه یونانیان و رومیان بوده که ابوریحان خود آن را قبول نکرد، بلکه آن را رد کرده است. سایت دروغپرداز و جاعل بیخردگان، در عملی زشت، با خیانت به مخاطبین خود، اصل کلام ابوریحان را سانسور کرد. آنجایی که ابوریحان دیدگاه غربیها را میگوید را بیان کردند، اما آنجایی که ابوریحان به نقد و رد دیدگاه غربیها میپردازد را سانسور کردند. تا بلکه بتواند مانند همیشه ملت را فریب دهند.
در سال 1387، هنگامی که کارشناسان سازمان میراث فرهنگی، به مرمت مقبره منسوب به کورش هخامنشی مشغول بودند، حین انجام کار، استخوانی را در سقف مقبره پیدا کردند، که روشن شد استخوان، استخونِ سگ است.
باستانستایان میگویند که در میان علفهای یکی از بوستانهای سرزمین استرالیا، مجسمهای از کورش هخامنشی وجود دارد و این را نشان عظمت آن جناب نزد سفیدپوستانِ چشم آبی میخوانند. میگوییم اگر به این باشد، تندیس چنگیز مغول هم در لندن موجود است؛ حال آیا این سندی بر عظمت چنگیز مغول است؟!
هیئت دولتِ جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۱۳۹۵/۹/۱۷ تغییر واحد پولی کشور از ریال به تومان را تصویب کردند. پس از این مصوّبه، برخی از سایتهای زرتشتی و باستانگرا، انتقاداتی به این تغییر واحد پول مطرح کردند که البته به انتقادات آن، انتقاداتِ بسیار وارد است! برای نمونه گفتند که ریال واژهای ایرانی است! ولی تومان واژهای مغولی! در پاسخ باید بگوییم که تومان صدها سال پیش از زبان مغولی وارد زبان فارسی شد و امروزه دیگر جزو کلمات فارسی شمرده میشود. اما ریال واژهای اسپانیولی (یا پرتغالی) است که البته هیچگاه مقبول مردم ایران قرار نگرفت.
برخی دلشان تنگ است... برای آن دورانی که درندگان به امر ملوکانه رضاشاه، به سوی مادران و خواهرانشان دست دراز میکردند. حق دارند! تماشای تعرض کفتارها به مادرانشان برای آنان بس لذتبخش بود! دلشان تنگ است! برای آن دوران که آن قلدر در پیمان سعدآباد، خاک وطن را تقدیم شغالهای دست نشانده انگلیس کرد! دلشان تنگ است... برای زمانی که آن رذل قلدر، آزادگان وطن را در بند کرد. این دلتنگی سبب میشود که گاهی به کاخ سعدآباد بروند و آنجا در برابر نماد چکمههای آن قلدر سجده کنند!