سخنان اکنکار دربارۀ نور و صوت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سخنان اکنکار دربارهٔ نور و صوت نیز مانند دیگر موارد است. جمع بین سخنان پراکنده و متناقض دراینباره کار بسیار مشکلی است. واژهنامهٔ اکنکار نور و صوت را همان اک تعریف کرده است. در این تعریف، نور و صوت، تجلّی مقام متعال معرفی شدهاند. بر اساس این تعریف، نور و صوت همان سوگماد است که در جهانهای پایین زیست میکند. [1] در تعاریف دیگر، نور و صوت به جریانی تشبیه شدهاند که زندگی را در دنیاهای پایین میگسترانند.
آری، سخن از جریان صوت الهی و جریان نور الهی در سراسر کتابهای این آیین به چشم میخورد. این دو جریان که تجلّیهای دوگانهٔ الهی خوانده شدهاند با نام «جریان رسای حیات» یاد میشود. جریان رسای حیات نیز چنین توصیف شده است: «موجودیت خداوند که خود را در قالب پرتوهای رسا و پدیدار، نظیر امواج رادیویی که از نهاد خالق متعال بیرون میتابد و در مرکز تمام عوالم قرار دارد، به اثبات میرساند. نیروی زندگی که قابل شنیدن و دیدن به وسیلهٔ دریافتهای معنوی و مشاهدات فیزیکی است؛ نیرویی که از جانب سوگماد همواره ما را احاطه میکند و تمام زندگی را در برمیگیرد و تمام ترکیبات عنصری از جمله اجزای روح را تشکیل میدهد و همان اک میباشد. [2]
نور و صوت که به عنوان جنبههای دوگانهٔ الهی شمرده شده است نیز مورد بهرهبرداری ماهانتا قرار گرفته تا به وسیلهٔ آن بیش از پیش جایگاه ماهانتا را تحکیم کند. یکی از اکیستها مینویسد: «این روحیه خاص، حاصل متعادل کردن ذهن به روش عبادت (مدیتیشن) و به منظور به سربردن در دامان جنبههای دوگانهٔ مقام متعال، نور و صوت است که به آدمی نشان میدهند عشق خویش را بر کجا باید معطوف کند؛ چون نور و صوت، استاد است در درون آدمی. بنابراین استادِ در قید حیات، مظهری از حضور مقام اعظم است.»[3] در این نوشته، نویسنده تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا نور و صوت را نیز به استادِ در قید حیات نسبت دهد و به نظر میرسد در این امر موفق بوده است؛ چه اینکه به صراحت اعلام می¬دارد که نور و صوت همان استاد است در درون آدمی. در گفتاری دیگر، نور و صوت به سان هدفی به تصویر کشیده شده است که چلاها در راه پیشرفت معنوی خود باید بدان دست یابند. [4]
هارولد کلمپ پیامبر کنونی اکنکار، نور و صوت را به گونهای دیگر نیز بیان کرده است. در این گفتار، نور و صوت ابزاری هستند که میتوان به وسیلهٔ آن، خداوند را شناخت. البته وی نیز در انتها این نور و صوت را به استاد و ماهانتا برگردانده است تا بار دیگر بر اهمیت خود در نظر پیروانش بیفزاید. او مینویسد: «اک یا روحالقدس را میتوان به واسطهٔ نور و صوت شناخت. تجربهٔ درونی هر یک از این دو جنبه در عمل، نشانگر حضور ماهانتا در قالب بصری یا سمعی است. نور و صوت در تلفیق با یکدیگر در زهدانی واحد می¬ریزند که در طبقات درون به شکل ماهانتا، استاد درون متجلّی میشود. [5] در کل میتوان چنین نتیجه گرفت که اکنکار نور و صوت را تعبیر دیگری از خدا میداند و یا تجلّی بیرونی خدا قلمداد میکند.
دربارهٔ بحث نور و صوت دو نکته حائز اهمیت است: یکم اینکه آنچه دربارهٔ نور و صوت گفته شده مورد سوء استفادهٔ اکنکار برای تعالی مقام ماهانتا قرار میگیرد. دوم اینکه بحث نور و صوت (که در اکنکار مطرح شده است) تازگی ندارد و بسیاری از سخنان حقّی که دراینباره گفته شده و با سخنان ناحق درآمیخته، گرته برداری از عرفان اسلامی است. قرآن کریم فراوان از نور الهی یاد کرده است. قرآن خداوند را نور تمام آسمانها و زمین میداند «الله نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کمِشْکاةٍ فیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کآنها کوْکبٌ دُرِّی... [نور/ 35] خداوند نور آسمانها و زمین است. مَثَل نور خداوند همانند چراغدانی است که در آن چراغی (پر فروغ) باشد، آن چراغ در حبابی قرار دارد، حبابی شفاف و درخشنده همچون یک ستاره فروزان.» آیهٔ شریفه که در صدد مقایسه مؤمنان و کافران است، مؤمنان را دارای امتیاز هدایت، توسط نوری از ناحیهٔ پروردگار میداند که ثمرهٔ آن نور، معرفت خدای سبحان، و راهیابی به بهترین پاداش و فضل الهی است.
خداوند دارای نوری است عمومی که آسمانها و زمین را با آن روشنایی میبخشد. اشراق این نور الهی است که تمام ظلمات را به روشنایی بدل مینماید و انسان توانایی شناخت آنها را پیدا میکند. نور دیگری که در این آیهٔ شریفه بدان اشاره شده نور خاصّی است از جانب خداوند؛ است. نوری که خداوند با آن، دل مؤمنان را روشنایی میبخشد و آنها را به نور ایمان و معرفت جلا میدهد. آیهٔ شریفه با مثالی بسیار زیبا و شگفتانگیز میفرماید: این نور چراغی را میماند که در شیشهای قرار داده شده و با روغن زیتون در غایت صفا و درخشش مانند کوکب درّی روشنایی میبخشد. نور درون قلب مؤمنان با نور عام الهی که بر جهان تابانده است نورٌ علی نور را تشکیل میدهند که در خانههای عبادت مؤمنان آویخته شده و در آن به تسبیح الهی مشغولند. نور خاص الهی، نوری است که خداوند با آن مؤمنان را گرامی داشته و به سعادت جاودانهشان رسانده است. [6]
قرآن کریم در جایی دیگر میفرماید: «وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ به نور رَبِّها. [زمر/ 69] زمین با نور خداست که روشن است.» این نور نیز که به خداوند و ربّ زمین و زمان نسبت داده شده، نوری است که در روز قیامت بر زمین عارض میشود. در آن روز، تمام پردهها کنار میرود و حقیقت اشیا به اذن و نور الهی بر همه آشکار میشود. در آن روز، واقعیت اعمال و حقیقت اشیا همه ظاهر میشوند. این حالتی است که در روز قیامت، زمین به خود خواهد دید؛ بنابراین با اینکه این روشنایی و ظهور در تمام جوانب عالم نمود خواهد یافت، فقط به زمین نسبت داده شده است. [7]
نیز قرآن اولیای الهی را نور میداند. [8] نور بودن اولیای الهی از آن روی است که خود به نور الهی هدایت یافتهاند و نیز آنان ابزار نور الهی قلمداد میشوند که بشر را به سوی آن هدایت میکنند. نیز مؤمنانی که در ولایت خدا میزیند در نور غرقند. همچنین هرکس که شرح صدر دارد بر نور خدا سوار است. «أَفَمَنْ شَرَحَ الله صَدْرَهُ لِلْإِسْلامِ فَهُوَ عَلی نُورٍ مِنْ رَبِّهِ. [زمر/ 22] پس آیا کسی که خدا سینهاش را برای [پذیرش] اسلام گشاده، و [در نتیجه] برخوردار از نوری از جانب پروردگارش میباشد.» در این آیهٔ شریفه، کسانی که با گشادهرویی و گشادهدلی آمادگی پذیرفتن حقایق اسلام هستند، چونان سوارهای که بر مرکب سوار است بر نور سوارند و راه میپیمایند. هرآنچه را که از دل و چشم آنها بگذرد به روشنی درمییابند و میان حقّ و باطل گزینش میکنند. [9] از دیگر مواضعی که قرآن به آنها نور نسبت داده، کتابهای آسمانی است [10]؛ دلیل نور بودن کتابهای آسمانی نیز در این است که مانند قرآن موجب روشن شدن حقایق درون قلب انسانها هستند. [11] از نظر اسلام، جهان چه از نظر تکوین و چه از نظر تشریع، همه نور است. ظلمات فقط دربارهٔ موجود مختاری مطرح است که از اختیار خود سوء استفاده کند؛ یعنی انسانهای مشرک و کافر در راستای نور گام بر نمیدارند. [12]
پینوشت:
[1]. واژه نامه اکنکار، توئیچل، ترجمه یحیی فقیه، تهران، سیگل، 1380، ص 147.
[2]. همان، ص 24.
[3]. نسیمی از بهشت، استایگر، به راد، 1379، ترجمه هوشنگ اهرپور، تهران، نگارستان کتاب و زرین، ص 224.
[4]. هنر رؤیا بینی معنوی، کلمپ، هارولد، 1379، مهیار جلالیانی، تهران، ایساتیس، ص 32.
[5]. همان، ص 210.
[6]. تفسیرالمیزان، طباطبایی، محمدحسین،1367، ترجمه مکارم شیرازی و دیگران، چچهارم، تهران، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبایی، ج 15، ص 168-178.
[7]. همان، ج 17، ص 469.
[8]. نور، آیه 35.
[9]. همان، ج 17، ص 405.
[10]. مائده، آیه 15.
[11]. همان، ص 467.
[12]. آفتاب و سایهها؛ نگرشی بر جریانهای نوظهور معنویّتگرا، فعالی، تهران، انتشارات نجمالهدی، 1388، ص 265
برای اطلاع بیشتر مراجعه کنید به: سودای دینداری، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، قم، ص 211.
دیدگاهها
ناشناس
1396/10/10 - 23:11
لینک ثابت
کسی که نور و صوت را ندیده حق
mohammadtaha
1396/10/11 - 14:27
لینک ثابت
دوست ناشناس سلام. انسان خیلی
حسین
1397/12/23 - 16:14
لینک ثابت
منتقد عزیز
mohammadtaha
1397/12/23 - 23:22
لینک ثابت
سلام حسین. طبق عقل یک راه
حسین
1398/01/09 - 01:04
لینک ثابت
دوست عزیز کاملا حق با شماست ؛
saman
1398/01/09 - 11:35
لینک ثابت
روح القدس همان روح تاییدکننده
saman
1398/01/09 - 11:37
لینک ثابت
شهدا به ویژه شهدای مدافع حرم
mohammadtaha
1398/01/13 - 00:36
لینک ثابت
تشکر از آقای سامان. اضافه
حسین
1398/04/08 - 19:25
لینک ثابت
فرستادن روح بر جهانهای تحتانی
saman
1398/04/08 - 19:46
لینک ثابت
به اکنکار اشکالات زیادی وارد
saman
1398/04/08 - 22:49
لینک ثابت
اما درباره عبدالله ابن ابی
mohammadtaha
1398/04/09 - 16:57
لینک ثابت
سلام کاربر حسین. من به پیام
رضا
1403/08/17 - 12:41
لینک ثابت
ناخشنودی سوگماد پنجره های
saman
1403/08/18 - 07:13
لینک ثابت
سلام رضای عزیز. رهبران و
افزودن نظر جدید