جایگاه شفاعت و توسل در منابع فریقین
یکی از شبهاتی که پیروان وهابیت سعی در ترویج آن داشته و دارند " انکار وجود شفاعت" است.
وهابیون همواره مدعی استناد گفتارشان به قرآن هستند اما با وجود آیات صریح قرآن در مقام شفاعت باز هم منکر این امر برای حضرات معصومین سلام الله علیهم اجمعین هستند و اینجا است که با یقین می توان گفت؛ اینها نه تنها حامی اسلام نبوده بلکه برای مبارزه با قرآن و اسلام به میدان قدم نهاده اند.
شفاعت یعنی چه و معصومین از چه کسانی شفاعت می کنند؟
شفاعت از ماده " شفع"، به معنای ضمیمه کردن چیزی به مثل اوست. پس باید نوعی شباهت و همانندی میان دو چیز وجود داشته باشد، تا یکی شفیع دیگری شود.
تمام علماي شيعه و اكثر علماي اهل تسنن ميگويند : شفاعت يك نوع وساطت در مغفرت و عفو و بخشيدن گناهان است؛ يعني شخص قوي از ضعيف دستگيري نمايد و او را به مقامي برساند يا از عذابي برهاند، همانطوري كه از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ميخوانيم: من شفاعتم را براي گناهكاران از امتم كه مرتكب گناهان كبيره شدهاند ذخيره نمودهام، اما نيكوكاران مورد مؤاخذه قرار نمي گيرند.(1)
مفهوم قرآنی شفاعت این است که شخص گنه کار به خاطر پاره ای از جنبه های مثبت مانند ایمان یا انجام برخی اعمال صالح، شباهتی با اولیای خدا پیدا کند و آنها با عنایت ها و کمک های خود، او را به سوی کمال سوق دهند و از پیشگاه خدا تقاضای عفو کنند؛ به تعبیر دیگر؛ حقیقت شفاعت، قرار گرفتن موجودی قوی تر و برتر، در کنار موجود ضعیف تر و کمک کردن به او برای پیمودن مراتب کمال است. (2)
صرف نظر از برخی جزئیات، همه علمای اسلام (شیعه و سنی) شفاعت را قبول دارند.
در بحث شفاعت، در قرآن چهار دسته آیات وجود دارد: (4)
1ــ دسته ای مطلقا شفاعت را نفی می کند ( سوره بقره آیه 48)
2ــ دسته ای دیگر شفاعت را مختص خداوند متعال می داند ( سوره زمر آیه45 ؛ سوره سجده 4)
3ــ دسته ای شفاعت را مشروط به اذن الهی می داند( سوره بقره آیه 255 ؛ سوره سبأ آیه23)
4ــ دسته ای هم ، شفاعت را برای شفاعت کنندگان دارای شرایط معرفی می کند ( سوره انبیاء 28 ؛ سوره مریم 87)
مقصود آیاتی که شفاعت را از غیر خدا نفی می کنند ، شفاعت برای شخصی به صورت مستقل از خداوند و در عرض خداوند است و مقصود آیاتی که شفاعت را برای غیر خدا اثبات می کنند، شفاعت غیر مستقل است و شفاعت با اذن و اراده خدواند ؛ چنان که اسلوب قرآن درباره "توفی" ، "خلق"، "رزق" و دیگر کمالات نیز چنین است.(4)
پس شفاعتی که قرآن بیان فرموده شفاعتی است که خط اصلی آن به اذن خداوند بر می گردد و تا او اجازه شفاعت ندهد، کسی حق شفاعت را ندارد و این گونه شفاعت تاکیدی بر مساله توحید است، چون از ناحیه خداوند متعال و به اذن او است، توحیدی خالی از هر گونه شرک.
شفاعت در حقیقت یک نوع سببیت برای نجات است، همان گونه که اعتقاد به وجود اسباب در عالم آفرینش و تکوین، مانند تأثیر تابش آفتاب و بارش باران در پرورش گیاهان، هرگز با اصل توحید منافات ندارد؛ زیرا تأثیر این اسباب به اذن خدا است، و در حقیقت کار آنها یک نوع شفاعت تکوینی است، همچنین در عالم شریعت، وجود چنین اسبابی برای مغفرت و آمرزش و نجات به اذن خدا نه تنها با توحید منافات ندارد بلکه تأکیدی بر آن است، و این همان چیزی است که آن را شفاعت تشریعی می نامیم.
شفاعت ، واسطه شدن ، انبياء ، امامان و صالحان ببن خدا و خلق در قيامت براي بخشيده شدن گناهاني است که از مؤمنان سر زده است .
شفاعت در قيامت ، با شرائط و خصوصياتي که درباره آن ذکر شده است ، از ضروريات تمامي مذاهب اسلامي و مورد اجماع تمامي علماي مسلمان است که آيات بسياري در قرآن کريم آن را تأييد ميکند ؛ از جمله :
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى . الضحي / 5 .
و به زودى پروردگارت آن قدر به تو می بخشد ، تا خرسند گردى .
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا . الإسراء / 79 .
و پاسى از شب را زنده بدار ، تا براى تو [ به منزله ] نافله اى باشد ، اميد که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند .
تمامي مفسرين شيعه و سني بر اين مطلب اتفاق دارند که مراد از «مقام محمود» همان مقام شفاعت است که خداوند آن را به پيامبرش وعده داده است .
فخر رازي از علما و مفسرين بزرگ اهل سنت در اين باره ميگويد :
أجمعت الأمة على أن لمحمد صلى الله عليه وسلم شفاعة في الآخرة وحمل على ذلک قوله تعالى ( عسى أن يبعثک ربک مقاما محمودا ) وقوله تعالى ( ولسوف يعطيک ربک فترضى ) . (5)
تمامي امت اسلامي بر اين مطلب اجماع دارند که پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در قيامت حق شفاعت دارد و اين دو آيه « اميد که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند » و « و به زودى پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردى » را به همين معنا حمل کردهاند
حال سوال اینجاست، چه کسانی اجازه دارند از دیگران شفاعت کنند؟
پاسخ :
اماميه بر اين مطلب اتفاق دارند که رسول گرامي اسلام صلي الله عليه وآله وسلم در روز قيامت گروهي از کساني را که گناهان کبيره انجام دادهاند ، شفاعت ميکند . و نيز بر اين مطلب اتفاق دارند که امير المؤمنين و بقيه ائمه گناهکاران را شفاعت ميکنند و با شفاعت آنها خداوند بسياري از گناهکاران را نجات ميدهد .
کسانی که اجازه شفاعت دارند در روایات مشخص شده اند ، به عنوان نمونه، پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:
« پنج دسته در قیامت شفاعت می کنند، قرآن، صله رحم، امانت، پیغمبر شما و اهل بیت پیغمبرتان»(6)
در حدیث دیگری پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرمایند:« شفاعت برای پیامبران، وصیان، مومنان و فرشتگان است. در میان مومنان کسانی هستند که به اندازه قبیله « ربیعه» و «مضر» شفاعت می کنند و کمترین شفاعت مومن آن است که درباره سی نفر شفاعت کند» (7)
و مرحوم علامه مجلسي رحمة الله عليه نيز در اين باره ميفرمايد :
أما الشفاعة فاعلم أنه لا خلاف فيها بين المسلمين بأنها من ضروريات الدين وذلک بأن الرسول يشفع لأمته يوم القيامة ، بل للأمم الأخرى ... .(8)
تمامي مسلمين بر اين مطلب اتفاق دارند که شفاعت از ضروريات دين است . و شفاعت ، يعني اين که پيامبر اسلام صلي الله عليه وآله نه تنها امت خود را ؛ بلکه امتهاي ديگر را نيز شفاعت خواهد کرد .
و اما از میان علمای اهل سنت :
نووي از شارحين صحيح مسلم به نقل از قاضي عياض بن موسي مينويسد :قال القاضي عياض رحمه الله مذهب أهل السنة جواز الشفاعة عقلا ووجوبها سمعا بصريح قوله تعالى (يَوْمَئِذٍ لَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمَنُ وَرَضِيَ لَهُ قَوْلًا ) وقوله (وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى) وأمثالهما وبخبر الصادق صلى الله عليه وسلم وقد جاءت الآثار التي بلغت بمجموعها التواتر بصحة الشفاعة في الآخرة لمذنبي المؤمنين وأجمع السلف والخلف ومن بعدهم من أهل السنة عليها . (9)
قاضي عياض ميگويد : " مذهب اهل سنت بر اين است که شفاعت عقلا جايز و شرعا واجب است ؛ به دليل اين که خداوند به صراحت در آيه قرآن فرموده است : " در آن روز ، شفاعت [ به کسى ] سود نبخشد ، مگر کسى را که [ خداى] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آيد " و نيز گفته خداوند که فرموده : " و جز براى کسى که [ خدا ] رضايت دهد ، شفاعت نمى کنند " و امثال اين آيات . و همچنين به خاطر روايات پيامبر راستگو صلي الله عليه وآله وسلم مبني بر صحت شفاعت در آخرت براي گناهکاراني از مؤمنين که مجموع اين روايات به حد تواتر ميرسد . تمامي علماي اهل سنت ؛ از گذشته تا کنون بر صحت شفاعت اجماع دارند .
أبو بکر الکلاباذي ( ت 380 ه ) نیز در اين باره ميگويد :
إن العلماء قد أجمعوا على أن الإقرار بجملة ما ذکر الله سبحانه وجاءت به الروايات عن النبي ( صلى الله عليه وآله ) في الشفاعة واجب ، لقوله تعالى : (وَلَسَوْفَ يُعْطِيکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى) ولقوله : (عَسَى أَنْ يَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَامًا مَحْمُودًا ) وقوله : (وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى) . وقال النبي ( صلى الله عليه وآله ) : " شفاعتي لأهل الکبائر من أمتي " .(10)
علما بر اين مطلب اجماع دارند که اقرار به تمامي آن چه که خدا و رسول او (صلي الله عليه وآله وسلم ) درباره شفاعت گفتهاند ، واجب است . به دليل فرموده خداوند : " و به زودى پروردگارت تو را عطاي خواهد داد ، تا خرسند گردى » و فرموده خداوند : " اميد که پروردگارت تو را به مقامى ستوده برساند " و نيز فرموده خداوند : " و جز براى کسى که [ خدا ] رضايت دهد ، شفاعت نمى کنند " و همچنين سخن پيامبر (صلي الله عليه و آله وسلم ) که فرمود : " من گناهکاراني از امتم را شفاعت ميکنم " .
و حتي ابن تيميه نيز شفاعت در قيامت را قبول دارد و در اين باره ميگويد :
للنبي (صلى الله عليه وآله ) في يوم القيامة ثلاث شفاعات... و أما الشفاعة الثالثة فيشفع في من استحق النار وهذه الشفاعة له (صلى الله عليه وآله) ولسائر النبيين و الصديقين و غيرهم في من استحق النار أن لا يدخلها ويشفع في من دخلها .(11)
براي پيامبر ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در روز قيامت سه شفاعت است ... شفاعت سوم براي کساني است که مستحق آتش هستند . شفاعت آن حضرت ، ساير انبياء ، صديقين و ديگران به اين است که کسي که سزاوار آتش است ، وارد آن نشود ، و نيز در مورد کسي که داخل آتش شده شفاعت ميکند .
محمد بن عبد الوهاب نيز در اين باره ميگويد :
وثبتت الشفاعة لنبينا محمد (صلى الله عليه وآله) يوم القيامة ولسائر الأنبياء والملائکة والأولياء والأطفال حسبما ورد ، ونسألها من المالک لها والآذن فيها بأن نقول : اللهم شفع نبينا محمدا فينا يوم القيامة أو اللهم شفع فينا عبادک الصالحين ، أو ملائکتک ، أو نحو ذلک مما يطلب من الله لا منهم ... إن الشفاعة حق في الآخرة ، ووجب على کل مسلم الإيمان بشفاعته ... . (12)
شفاعت براي پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) در روز قيامت و نيز براي ساير انبياء ، ملائکه ، اولياء و اطفال بنا بر آن چه که وارد شده است ، قطعي است . و ما درخواست ميکنيم از مالک و اجازه دهنده شفاعت به اين صورت که ميگوييم : " بار خدايا ! پيامبر ما را در روز قيامت شفيع ما قرار بده " . يا اينکه ميگوييم : " بار خدايا ! صالحان و ملائکه خود را شفيع ما قرار بده " و مانند اين سخنان که از خداوند طلب ميکنيم نه از غير خدا . شفاعت در آخرت حق و واجب است بر هر مسلماني که به آن ايمان داشته باشد ... .
در روایت دیگری نیز پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم در روایتی دیگر می فرمایند:« هنگامی که در مقام شفاعت قرار گیرم برای گناهکاران امتم شفاعت می کنم و خداوند شفاعت مرا می پذیرد. به خدا سوگند برای کسانی که ذریه و فرزندان مرا آزار کرده باشند شفاعت نمی کنم».(13)
امام علي (علیه السلام) هم در این زمینه ميفرمايند:
«ما از گنه كاران دستگيري و شفاعت مينماييم و دوستان ما هم شفاعت مينمايند. (14)
آری، رسول الله صلی الله علیه و آله وسلم در روز قیامت جزو شفیعان درگاه الهی است و امتش را شفاعت خواهد نمود.
همچنین از آیات 5 ضحی؛ 79 إسرا؛ 64 نساء ؛ 87 مریم؛ 86 زخرف؛ 5 منافقون، شفاعت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم استفاده می شود.
اما آن چه که از بين تمامي فرقههاي اسلامي ، تنها وهابيها آن را قبول ندارند و به شدت با آن به مخالفت برخواسته و قائل به آن را مشرک ميدانند ، شفاعت در دنيا ؛ يعني همان توسل است .
توسل ، يعني واسطه قرار دادن ، انبياء ، امامان و صالحان به پيشگاه خداوند براي برآورده شدن حاجاتي که انسان دارد ؛ چنانچه خداوند در قرآن کريم ميفرمايد :
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آَمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَيْهِ الْوَسِيلَةَ . المائدة / 35 .
اي کساني که ايمان آوردهايد ، از خدا بترسيد و براي تقرب به او وسيلهاي بجوييد .
اين آيه به تمامي مؤمنين دستور ميدهد که براي تقرب به خداوند به هر وسيلهاي که سبب تقرب به خداوند ميشود تمسک بجويند ؛ بنابراين تقرب به خداوند بدون وسيله و واسطه امکان ندارد و عبادت و توحيد احدي صحيح نيست ؛ جز از راه واسطه هایي که خداوند بين خود و خلقش معين کرده است .
حضرت زهرا سلام الله عليه ميفرمايد :
يبتغي مَن في السموات والأرض إليه الوسيلة ونحن وسيلته في خلقه .(15)
تمام آنچه در آسمان و زمين هستند ، براي تقرب به خداوند به دنبال وسيله هستند و ما وسيله و واسطه خداوند در ميان خلقش هستيم .
و از عايشه در باره خوارج نقل شده است که پيامبر فرمود :
هم شرّ الخلق والخليقة ، يقتلهم خير الخلق والخليقة ، وأقربهم عند اللّه وسيلة . (16)
خوارج ، بدترين خلائق هستند ، آنها را بهترين فرد از ميان خلائق که نزديک ترين وسيله به خداوند هستند ، خواهد کشت .
از أبي هريره در باره قصه حضرت آدم نقل شده است :
يا آدم هؤلاء صفوتي... فإذا کان لک لي حاجة فبهؤلاء توسل، فقال النبي: نحن سفينة النجاة من تعلق بها نجا ومن حاد عنها هلک، فمن کان له إلى الله حاجة فليسألنا أهل البيت .(17)
اي آدم ! آنها ( اهل بيت ) برگزيدگان من هستند ... هر وقت حاجتي داشتي آنها را واسطه قرار بده . پيامبر اسلام (صلي الله عليه وآله وسلم) فرمودند : ما کشتي نجات هستيم ، هر کس سوار اين کشتي شود ، نجات خواهد يافت و هر کس سر پيچي کند ، هلاک ميشود ، هر کسي حاجتي به سوي خداوند دارد ، بايد ما اهل بيت را واسطه قرار دهد .
سيوطي نقل ميکند که حضرت آدم به درگاه خداوند چنين استغاثه ميکرد :
اللهمّ إنّي أسألک بحقّ محمد وآل محمد سبحانک لا إله إلا أنت، عملت سوءً، وظلمت نفسي فاغفر لي إنّک أنت الغفور الرحيم، فهؤلاء الکلمات التي تلقى آدم .(18)
بار خدايا ! از تو درخواست ميکنم به حق محمد و آل محمد که تو پاک و منزهي و غير از تو خداي نيست ، من کاري بدي کردم و به خود ظلم نمودم ؛ پس مرا ببخش که تو بخشنده و مهربان هستي ... .
و همچنين آيات بسياري در قرآن کريم وجود دارد که توسل به غير خداوند را مشروع ميداند ؛ از جمله :
يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِينَ . يوسف / 97 .
فرزندان یعقوب گفتند: «اى پدر ! براى گناهان ما آمرزش خواه که ما خطاکار بوديم »
در اين آيه خداوند داستان برادران حضرت يوسف عليه السلام را يادآوري ميکند که آنها بعد از پيشيماني از کردارشان به پيش حضرت يعقوب عليه السلام آمدند و از او که پيامبر خدا بود درخواست کردند که از خداوند براي آنها طلب بخشش کند . حضرت يعقوب هم نگفت که چرا خودتان مستقيماً سراغ خداوند نميرويد و به من متوسل شدهايد ؛ بلکه به آنها وعده داد که از خداوند براي آنها طلب بخشش خواهد کرد :
قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ . يوسف / 98 .
گفت : « به زودى از پروردگارم براى شما آمرزش مى خواهم ، که او همانا آمرزنده مهربان است » .
همچنين خداوند در سوره نساء ميفرمايد :
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جَاءُوکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّابًا رَحِيمًا . نساء / 64
و اگر آنان وقتى به خود ستم کرده بودند ، پيش تو مى آمدند و از خدا آمرزش مى خواستند و پيامبر [ نيز ] براى آنان طلب آمرزش مى کرد ، قطعاً خدا را توبه پذيرِ مهربان مى يافتند .
اين آيه نشان ميدهد که بايد براي طلب بخشش از خداوند واسطه و وسيله آبروداري را پيدا کرد تا خداوند به خاطر او حاجات انسان را برآورده سازد.
در پایان نظر شریفتان را به حدیث مشهوری که در کتب اهل سنت نقل شده جلب می کنم. این حدیث معروف به حدیث عثمان بن حنیف است که هم در مسند احمد حنبل آمده هم در صحیح ابن ماجه:
ان رجلا ضریرا انی الی النبی«صلی الله علیه وآله» فتال ادع الله ان یعافینی، فقال ان شئت دعوت و ان شئت صبرت و هو خیر قال فادعه، فأمره ان یتوضا فلیحسن و ضوءه و یصلی رکعتین و یدعو بهذاالدعا:
اللّهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمدٍ نبیّ الرحمه، یا محمد انی اتوجه بک الی ربی فی حاجتی لتقضی، اللّهم شفعه فی قال ابن حنیف فوالله ما تفرقنا و طال بنا الحدیث حتی دخل علینا کان لم یکن به ضُرٌّ». (19)
مرد نابینایی حضور پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آمد، و گفت از خداوند بخواه به من عافیت بخشد.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
اگر مایل هستی دعا کنم یا اگر مایل هستی صبر کنم که این بهتر است. مرد نابینا گفت: دعا بفرمائید
پیامبر صلی الله علیه و آله به او فرمودند :
وضو بگیرد و در وضوی خود دقت کند و دو رکعت نماز بگذارد و این چنین دعا کند.
پروردگارا: من از تو درخواست می کنم به وسیله پیامبرت، پیامبر رحمت به تو متوجه می شوم، ای محمد به وسیله تو به خدایم متوجه می شوم تا خدا حاجتم را برآورد کند، پروردگارا شفاعت او را درباره من بپذیر …
ابن تیمیه پیشوای وهابی ها سند این حدیث را صحیح خوانده است.
از این قبیل احادیث و روایات در کتب صحاح و مسندات بزرگان اهل سنت بسیار یافت می شود.
پس توسل شیعیان به پیامبر اکرم و ائمه اطهار ( علیهم السلام) بنا به احادیث اهل سنت شرک نیست بلکه عین سنت است و به خاطر همین است که شیعه خود را تابع سنت رسول الله میداند.
منابع :
[1] راغب اصفهانی، مفردات، ماده شفع. بحار الانوار، ج 8/ص 31
[2] مكارم شيرازي، پیام قرآن ج 6 ص 520
[3] قرآن الکریم
[4] طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان ج 1 ص 186 ــ 156
[5] فخر رازی، تفسير الرازي ، ج 3 ، ص 55 .
[6] محمدی ری شهری محمد، میزان الحکمه ج 5
[7] طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان ج 1 ص 247 ــ 204
[8] علامه مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار ، ج 8 ، ص 29 - 63 .
[9] النووي، شرح مسلم - ج 3 - ص 35 .
[10] عبد الحليم محمود،شيخ الأزهر الأسبق، لتعرف لمذهب أهل التصوف ، ص 54 _ 55 .
[11] ابن تيميه، مجموعة الرسائل الکبري ، ج1 ، ص403_ 404 .
[12] محمدابن عبدالوهاب، الهدية السنية ، الرسالة الثانية ، ص42 .
[13] علامه مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار ج 8 ص 37
[14] الترمذی ، محمد،سنن ترمذي ، ج 4، ص 245.
[15] لابن أبي الحديد، شرح نهج البلاغة ، ج 16 ، ص211 و السقيفة وفدک ، ص 101 و بلاغات النساء ، بغدادي ، ص 14.
[16] لابن أبي الحديد،شرح نهج البلاغة ، ج2 ، ص267 از مسند احمد ؛ اما اين روايت را دستان امانتدار اهل سنت حذف کردهاند . و المناقب ، ابن المغازلي ، ص56 ، ح 79.
[17] حمویئی جوینی، ابراهیم بن محمد، فرائد السمطين ، ج1 ، ص 36 ح 1 و المناقب للخوارزمي ، ص 318 ، ح 320 .
[18] جلال الدین عبدالرحمن سیوطى،الدر المنثور ، ج1 ، ص 60.
[19] الترمذي، صحيح الترمذي: 5، كتاب الدعوات، الباب 119 برقم 3578. سنن ابن ماجة: 1/ 441 برقم 1385؛ مسند أحمد 4/ 138؛ إلى غير ذلك.
دیدگاهها
ناشناس
1392/08/25 - 09:36
لینک ثابت
امام ابوحنيفه وارد مدينه شد
ناشناس
1392/08/26 - 17:08
لینک ثابت
تا میشه رودر رو با خداوند
mojtaba
1392/08/26 - 21:53
لینک ثابت
سلام
مهدی
1395/10/06 - 20:39
لینک ثابت
سلام علیکم دوست عزیز. قطعا
ناشناس
1392/09/01 - 06:56
لینک ثابت
تو که گفتی نیاز توسل به ائمه
mojtaba
1392/09/01 - 16:46
لینک ثابت
بله عده ای به خاطر جمود فکر و
افزودن نظر جدید