داوری امام مهدی (عج) بر اساس ادیان الهی
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یک وهابی مغرض ضمن اشاره به حدیثی، مدعی میشود که دولت منتظر برای اهل هر دینی طبق کتاب خودش حکم میکند، با اینکه به اتفاق مسلمین داوری به غیر شریعت قرآن جایز نیست. حدیث مذکور این است: « وقتی قائم قیام کند به تساوی تقسیم نماید و میان مردم به عدالت رفتار کند و تورات و دیگر کتابهای خداوند را از غاری در انطاکیه بیرون میآورد و میان اهل تورات به تورات و میان اهل انجیل به انجیل و میان اهل زبور به زبور و میان اهل قرآن به قرآن داوری میکند.»[1]
با بررسی کتب اهل سنت روشن میشود روایت مذکور را نه تنها دانشمندان شیعه، بلکه بعضی از عالمان اهل سنت نیز آوردهاند. پس اگر در محتوای آن اشکالی وجود داشته باشد، اهل سنت نیز باید به آن پاسخ دهند. برای نمونه، ابن حماد، استاد بخاری چنین روایت میکند: «مهدی ....تابوت سکینه را که در آن توراتی که خداوند بر موسی و انجیلی که بر عیسی فرود فرستاد، وجود دارد، در غاری در انطاکیه بیرون میآورد ومیان اهل تورات طبق توراتشان و میان اهل انجیل طبق انجیلشان حکم میکند.»[2]
ثعلبی از دانشمندان اهل سنت در تفسیر خود از امام علی (علیه السلام) چنین روایت میکند: «قسم به آنکه دانه را شکافت و آدمی را آفرید! اگر برای من بساط داوری گسترده شود و برآن بنشینم، میان اهل تورات به توراتشان ومیان اهل انجیل به انجیلشان ومیان اهل زبور به زبورشان و میان اهل قرآن به قرآنشان حکم خواهم کرد.»[3] حاکم حسکانی[4] و ایجی[5] این حدیث را ذکر کردهاند وبر مضمون آن خورده نگرفتهاند و این بهترین قرینه است که تصور این وهابی از حدیث و الحادی دانستن آن دور از واقعیت است. ابن ابی حدید در توضیح این روایت هم، این گونه مینویسد: «مقصود ایشان از این کلام این است که من با آنها بر اساس کتابهایشان که به پیامبر ما و صحت شریعت او بشارت دادهاند، داوری میکنم.»[6]
گذشته از اینکه اصولاً مسئله حکم طبق کتب آسمانی نه اندیشهای برآمده از روایات، بلکه حقیقتی قرآنی است. آیه شریفه «وَلیَحکُم اَهلَ اِنجیلَ بِما اَنزَلَ اللهُ فیه ...[مائده/47] واهل انجیل باید به آنچه که خداوند در انجیل حکم کرده عمل کنند» از آیاتی است که بر مسئله حکم طبق غیر قرآن دلالت دارد و دقیقاً در آن واژهای از ماده حکم آمدهاست. ابن کثیر در تفسیر این آیه مینویسد: «برخی لیحکم را به جزم قرائت کردهاند تا اینکه لام، لام امر باشد؛ یعنی اهل انجیل باید به تمام آنچه در انجیل است ایمان بیاورند وبه تمام دستورات آن عمل نمایند که بشارت به بعثت حضرت محمد(صلی الله علیه و آله) وامر به تبعیت و تصدیق او یکی از آنها است؛ همچنان که خداوند میفرماید: «قُلْ يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لَسْتُمْ عَلَى شَيْءٍ حَتَّى تُقِيمُوا التَّوْرَاةَ وَ الْإِنْجِيلَ وَ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ [مائده/68] بگو اى اهل كتاب، تا (هنگامىكه) به تورات و انجيل و آنچه از پروردگارتان به سوى شما نازل شدهاست، عمل نكردهايد بر هيچ (آيين بر حقّى) نيستيد.»[7] گفتنی است ابن تیمیه در تفسیر این آیه مینویسد: «این آیه، به کسانی که در زمان خطاب موجود هستند، امر میکند بنابر آنچه خداوند در انجیل نازل کرده، حکم کنند و خداوند در انجیل به پیروی از محمد (صلی الله علیه و آله) امر کرده، همچنان که در تورات بدان دستور دادهاست.»[8]
از آن چه گذشت، میتوان چنین برداشت کرد که امام مهدی(علیه السلام) کتابهای آسمانی را از مخفیگاه بیرون میآورد و بر اساس بشارتهایی که به آمدن پیامبر آخر زمان و لزوم تبعیت از او(و چه بسا بشارت به آمدن موعود) در آنها وجود دارد، از آنان میخواهد اسلام آورند و از آن حضرت پیروی نمایند. ابن حماد محدث بزرگ اهل سنت هم، چنین نظری دارد: «به مهدی، مهدی گویند؛ زیرا به اسفاری از تورات هدایت میکند، او آنها را از کوههای شام بیرون میآورد و یهودیان را بدان میخواند و تعداد فراوانی به وسیلهی آن کتابها اسلام میآورند.»[9]
مفهوم صحیح یاد شده، چنان است که گذشت و قفاری پنداری بیش نکردهاست. هرچند بعید است؛ کسی که برای دکتری رساله مینویسد از نظر سطح علمی آنقدر پایین باشد که مسالهی روشنی مثل این را درک نکند، همانطور که از استادانی که چنین رسالهی علمی را تایید کردهاند، هم بعید است که متوجه چنین مفهوم روشنی نشده باشند یا از سخنان هم مذهبان خود بیخبر باشند. پس پشت این شبهه پراکنیها یقیناً ذهنهای بيماری است که هدفی جز ایجاد تفرقه بین مسلمین ندارند.
پینوشت:
[1]. اصول مذهب شیعه، القفاری، انتشارات دارالرضاء، ص1061
[2]. الفتن، ابن حماد، بیروت، دارالفکر، 1414ق، ص220
[3]. تفسیر ثعلبی، ثعلبی، بیروت، داراحیاء التراث العربیه، ج5، ص162
[4]. شواهد تنزیل، حاکم حسکانی، مجمع احیاء الثقافه، چاپ اول، 1411ق، ج1، ص366
[5]. المواقف، ایجی، بیروت، دارجیل، چاپ اول، 1417ق، ج3، ص627
[6]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، دار احیاء کتب العربیه، چاپ اول، 1378ق، ج12، ص202
[7]. تفسیر ابن کثیر، ابن کثیر، بیروت، دارالمعرفه،1412ق، ص67
[8]. دقائق التفسیر، ابن تیمیه، دمشق، موسسه علوم القرآن، چاپ دوم،1404ق، ج2، ص52
[9]. الفتن، ابن حماد، بیروت، دارالفکر، 1414ق، ص221
دیدگاهها
مهدی
1395/08/27 - 03:09
لینک ثابت
ب نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
افزودن نظر جدید