ادعای مدعیان بر خلاف اعتراف عمر
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از موارد اختلافی میان اهلسنت و شیعیان، تعیین خلیفه بعد از رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ شیعیان معتقد هستند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد متعدد از سالهای ابتدای رسالت تا آخرین لحظات زندگانی، علی (علیه السلام) را به عنوان وصیّ و جانشین پس از خود انتخاب نموده است که از جمله موارد آن میتوان به جلسه آغازین و غیر علنی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در بین فامیل و بستگان خود و همچنین حادثه عظیم و بزرگ غدیر خم اشاره کرد که تاریخ همه آنها را ثبت نموده و در کتب روایی شیعه و اهلسنت به قدری واضح و فراگیر آمده است که نیازی به ذکر سند در این خصوص لازم به نظر نمیرسد.
بنابراین شیعیان در اینکه خلافت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) را مطابق نصّ از جانب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند اشکالی بر ایشان وارد نیست! چون از ابتدا قائل به وجود نص در این زمینه بودهاند چنانچه مرحوم علامه امینی (رحمه الله علیه) در کتاب ارزشمند «الغدیر» که پس از کند و کاش فراوان و پس از گذشت بیست سال تحقیق، سفر و رنج فراوان و تفحص در منابع اهلسنت، آن را به رشته تحریر در آورد، این مطلب را به خوبی به اثبات رسانده است.
امّا اهلسنت با توجه به روایاتی که در کتب معتبر خود ذکر نمودهاند مبنی بر اینکه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای خلافت پس از خود هیچگونه نصّی بر جای نگذاشتند، علی القاعده نباید روایاتی را دلیل بر رضایتمندی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در این خصوص بیان نمایند. خوب است روایاتی را که اهلسنّت در خصوص عدم نصّ بر جانشینی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بیان داشتهاند را متذکر شویم: ابن کثیر گفته: «رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هیچ نصّی برای جانشینی پس از خود نداشته، نه آنگونه که گروهی از اهلسنّت برای ابوبکر میپندارند و نه آنگونه که برخی شیعیان برای علی (علیه السلام) میپندارند.» [1]
بخاری و مسلم هم از عبدالله بن عمر روایت میکنند: «به عمر گفته شد: چرا برای پس از خود خلیفه تعیین نمیکنی؟ عمر در پاسخ گفت: اگر خلیفه تعیین کنم، کار کسی بهتر از خود، یعنی ابوبکر را کردهام و اگر خلیفه تعیین نکنم، کار انسانی بهتر از خود یعنی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را انجام دادهام». [2] نووی شارح صحیح بخاری در شرح این روایت میگوید: «این حدیث دلیلی است بر اینکه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) بر هیچ خلیفهای برای پس از خود نصّ و تصریحی نداشته و همین نظر اهلسنّت نیز میباشد. [3]
با توجه به روایات فوق و خصوصاً روایت دوم، اهلسنت هیچ روایتی را نمیتوانند دالّ بر وجود نصّ بر جانشینی بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ارائه نمایند علاوه بر آنکه سخن عمر در این زمینه دقیقاً بر خلاف ادعای مدعیانی است که امامت جماعت بودن ابوبکر در زمان رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که از جمله روایات معتبر و مورد قبول در کتب روایی خودشان میباشد را دلیلی بر موافقت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با خلافت وی بر میشمرند.
امّا شیعیان که معتقدند پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مقاطع مختلف و از سالهای آغازین رسالت و تا سال آخر در حادثه عظیم غدیر خم بارها و بارها امیرالمؤمنین (علیه السلام) را به عنوان وصیّ و جانشین خود معرفی نمود. از این رو قول شیعیان در وجود موافقت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر جانشینی پس از خود موافق اعتقادات اولیه ایشان بوده و بهتر میتوان آن را پذیرفت تا ادعای سایرین که دچار تناقضهای آشکار در منابع روایی و معتبر در نزد خودشان میباشد.
پینوشت:
[1]. اسماعیل بن عمر بن کثیر القریشی، البدایه و النهایه، مکتبه المعارف بیروت، ج 5، ص 250
[2]. بخاری، صحیح البخاری، تحقیق: دیب البغا، بیروت 1407، ج 6، ص 2638، ح 6792
[3]. النوی، شرح النووی علی صحیح مسلم، دار إحیاء التراث العربی، بیروت 1392، ج 12، ص 205
دیدگاهها
babak
1394/05/16 - 09:13
لینک ثابت
شما اگه از قله قاف هم براشون
smm
1394/11/19 - 10:22
لینک ثابت
بله و به قول معروف آدم خواب
افزودن نظر جدید