دوازده خلیفه پیامبر در منابع اهل سنت
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از احادیثی که به شکل متواتر در جوامع مختلف حدیثی شیعه و سنی مطرح شدهاست، حدیث اثنی عشر خلیفه است. این روایت که در معتبرترین صحاح سته اهل سنت به تواتر آمدهاست، جای هیچ شکی را در صحت آن باقی نمیگذارد. حدیثی که در صحیح بخاری، آمده این است: «جابر بن سمرة قال سمعت النبي يقول يكون اثنا عشر أميرا فقال كلمة لم اسمعها فقال أبی أنه قال كلهم من قريش.[1] جابر بن سمره از پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) روایت کردهاست: برای شما دوازده امیر خواهد بود پس کلمهای گفت که نشنیدم، پدرم گفت: پیامبر میگوید: همهی آنان از قریش هستند.» این روایت که در صحیح مسلم و دیگر کتب معتبر مثل مسند احمد و سنن ابی داود و سنن ترمذی و... با تعبیر مختلفی آمدهاست، نظر بسیاری از علمای حدیث را به خود جلب کردهاست؛ به راستی این دوازده امیر (خلیفه) که همگی از قریش هستند چه کسانی هستند؟
علمای شیعه مشکلی در این بین ندارند چون همگی آنان، طبق احادیث ماثوره، دوازده خلیفه را بر ائمه دوازدهگانه خود حمل کردهاند.[2] و از نظر محتوایی هم هیچ مشکلی متوجه تفسیر آنان از حدیث نشدهاست، زیرا هم در تعداد آنان و هم در قریشی بودن آنان، کاملاً منطبق بر حدیث است. ولی در مورد علمای اهل سنت موضوع تفاوت دارد؛ سخنان آنان در تعیین مصداق برای این خلفا متضاد و متناقض است به طوری که شاید بتوان سه دسته نظر مختلف برای آنها ذکر کرد؛
- دسته اول، از تعیین مصداق برای این حدیث شریف پرهیز کردهاند: و در یک کلام گفتهاند که مصادیق حدیث را متوجه نشدهاند؛ به عنوان مثال ابن جوزی گفتهاست: «أطلت البحث عنه، و طلبته مظانه، و سألت عنه فما رأيت أحدا وقع على المقصود به.[3] درباره اين حديث بحث طولانی كردهام، هر كجا احتمال میدادم درباره سخن گفته شدهاست و كسی در اين زمينه وارد است، رفتم سراغ آن، كسی را پيدا نكردم كه فهميده باشد مقصود پيغمبر چيست.»
- دسته دوم، به ابراز عقیده در مورد مصادیق پرداختهاند؛ ولی در این بین دچار مشکلات عدیدهای شدهاند. از طرفی خلفای راشدین کمتر از دوازده تا هستند و از طرف دیگر خلفای بنیامیه و بنی عباس هر کدام از دوازده تا بیشتر هستند همگی آنان، هم بنی امیه و هم بنی عباس، از قریش هستند. هیچ کدام هم ترجیحی بر دیگری ندارد. پس 12خلیفه کدامند؟! این حدیث شریف با حدیثی که در کتب اهل سنت وارد شده و خلافت پس از پیامبر را سی سال میداند هم مشکل دارد.[4] زیرا در سی سال بعد از پیامبر فقط پنج خلیفه به خلافت رسیدند؟! از آن گذشته با توجه به روایت «من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیة».[5] باید در هر عصر و زمانی امامی باشد، حتی اگر بر فرض مصادیق ذکر شده توسط عالمان اهل سنت صحیح باشد. همواره جای این سؤال باقی میماند که؛ مسلمانان پس از این دوازده مصداق ذکر شده در زمانهای دیگر باید کدام امام را بشناسند؟!
نکته دیگر اینکه، مسلم در صحیحش از قول جابر بن عبدالله انصاری میگوید: «قال رسول اللَّهِ يَكُونُ في آخِرِ أُمَّتِي خَلِيفَةٌ يَحْثِي الْمَالَ حَثْيًا لَا يَعُدُّهُ عَدَدًا [6] پيغمبر فرمود: آخر امت من يك خليفه است كه مال را برای مردم به صورت وفور توزيع میكند به صورتی كه شمردنی نيست» پس طبق این حدیث، آخرین خلیفه از خلفای دوازدهگانه باید منجی و مهدی آخر الزمان باشد. و جالب تر اینکه ابی داوود سجستانی در سنن خود روایت اثنی عشر خلیفه را در ذیل کتاب المهدی خود میآورد، گویا او نیز به نوعی به این موضوع معترف است!
- دسته سوم علمای اهل سنت خود اعتراف کردهاند که این حدیث غیر از ائمه دوازدهگانه شیعه بر هیچ مصداق دیگری قابل صدق نیست؛ جوينی و قندوزی حنفی حديثی از رسول خدا (صلی الله عليه و آله و سلم) نقل میكند كه به روشنی مصداق خلفای اثنیعشر را معرفی میكند: «ان خلفائی و اوصيايی و حجج الله علی الخلق بعدی اثنی عشر؛ اولّهم اخی و آخرهم ولدی، قيل يا رسول الله و من اخوك؟ قال علی بن ابي طالب، قيل و من ولدك؟ قال: المهدی الذی يملا الارض قسطاً و عدلاً[7] همانا جانشینان من و اوصیای من و حجج الهی بر خلق پس از من دوازده تا هستند اول آنان برادرم و آخر آنان فرزندم است. گفته شد یا رسوالله برادر تو کیست؟ فرمود: علی بن ابیطالب، سئوال شد فرزند تو کیست؟ فرمود: مهدی همان که زمین را از قسط و عدل پر میکند.»
خوارزمی حنفی از سلمان فارسي نقل میکند: «دخلت علی النبّی و اذا الحسين علی فخذه و هو يقّبل عينيه و يلثم فاه و يقول: انك سيد ابن سيد ابو ساده انك امام ابن امام ابو ائمه انك حجة ابن حجة تسعه من صلبك تاسعهم قائمهم.[8] بر پیامبر داخل شدم، حسین را بغل کرده بود و چشمانش را میبوسید و میفرمود: تو سید پسر سیدی، تو پدر ساداتی، تو امام و پسر امام و پدر امامانی، تو حجت و پسر حجتی که از نسل تو نه حجت است که نهمین آن مهدی است.» اشعار احمد جامی ژنده پيل (م 536) عطار نيشابوری حنفی (م 618) محی الدين ابن عربی (م 638) مولانا جلالالدين بلخی (م 672) فضل بن روزبهان شافعی (م 927) و مولانا خالد نقشبندی شهرزوری (م 1197) بسيار خواندنی هستند. اين شاعران كه هر يک از دانشمندان نامدار عصر خويش بودهاند، اسامی دوازده امام را با القاب و توصيفاتی به نظم درآوردهاند كه همه از حديث معروف اثنیعشر خليفه الهام گرفتهاند.[9]
پینوشت:
[1]. صحیح بخاری، بخاری، ج8، ص127/ صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، ج6، ص3/ سنن ابی داوود، سلیمان بن اشعث سجستانی، ج2، ص308 و309/ سنن ترمذی، ترمذی، ج3، ص340/ مسند احمد، احمد بن حنبل، ج5، ص78
[2]. کمال الدین، شیخ صدوق، ج1، ص280.
[3]. كشف المشكل، ابن جوزی، ج 1، ص 449.
[4]. سير أعلام النبلاء، ذهبی، ج 3، ص 157
[5]. شرح المقاصد، سعدالدین تفتازانى، ج2، ص275.
[6]. صحيح مسلم، مسلم نیشابوری، ج 4، ص2234.
[7]. جوينی، فرائد السمطين، 2/312، حديث 562/ قندوزی حنفی، ينابيع المودّه، باب 94، ص487.
[8]. خوارزمی، مقتل الحسين، فصل سابع، 1/146/ حسيني ترمذی، مناقب مرتضوی، باب دوم، ص139.
[9]. خوشنويس، ميلاد حضرت مهدی موعود، صص 292-275.
دیدگاهها
babak
1394/03/16 - 20:26
لینک ثابت
چقدر جالبه که سرتاسر کتب و
nafsezakiyah
1394/08/30 - 09:29
لینک ثابت
علمای شیعه مشکلی در این بین
babak
1394/10/12 - 15:15
لینک ثابت
منظور امامیه است یعنی کسانی
افزودن نظر جدید