اعتقادات
آیا جانشینی پیامبران امری است که به عهده انسانها گذاشت شده است یا امری است الهی که خداوند توسط پیامبران الهی، اوصیاء پیامبران را معرفی میکند؟ تعیین وصی در ادیان ابراهیمی چگونه است؟
آیا طلا و نقره کاری زیارتگاهها بدعت و مربوط به دوران اخیر است؟ آیا ضریح ائمه معصومین مقدس است یا با دیگر فلزات تفاوتی ندارد؟
آموزهی فدا یکی از آموزههای اساسی مسیحیتِ به خطا رفته است. بنا بر این آموزه، انسانها همگی بواسطهی نافرمانی حضرت آدم و حوا گنهکارند و باید جبران کنند؛ اما چون نمیتوانند خدا خود در لباس انسان (عیسی مسیح) ظاهر و با رفتن بر صلیب، تاوان این خطا را میپردازد! توماس آکوئیناس، چهرهی شناخته شده و معروف الهیاتیِ جهان مسیحیت تبیین و توجیهی در این راستا دارد که به گمانم از ضعف و سستی مفرط رنج میبرد.
آقای دیوید بست کتابی با عنوان: «ایراداتی بر مسیحیت، پاسخ کتاب مقدس به هشت ایراد بر ایمان مسیحی» نگاشته است. نامبرده در این کتاب در تلاش است تا با استناد به کتاب مقدس، پاسخ اشکالات وارد به مسیحیتِ خطا رفته را بدهد! اولین اشکال، مسالهی الوهیت عیسی مسیح است. این که: چگونه عیسی مسیح به عنوان یک انسان میتواند خدا گردد؟ نامبرده با نقل قولی از پطرسِ حواری و بر پایهی کتاب مقدس در پی پاسخ گویی به این مشکل حل نشدنی است؛ اما همانطور که نشان داده خواهد شد طرح آقای بست عقیم می ماند.
تجسد یکی از بنیادی ترین اصولِ اعتقادی مسیحی است. با گذر زمان و رشد عقلانیت، آمار منکرین این آموزه هم رشد یافت. فلاسفه و متکلمان مسیحی در هر برحهای با پیش کشیدن مدلی سعی در موجه سازیش دارند؛ اما تناقض بدیهی این آموزه راه را بر آنان سخت تنگ و مسدود ساخته است.
سندیت و اعتبار یک متن دینی امر بس مهمی است. برای پیروان جهت پیروی نمودن و التزام به آن و برای جویندگان حقیقت جهت تامل در آن. جهان مسیحیت در تلاش است تا به متن دینی اش اعتبار بخشد؛ اما به گمانم با چالشی مواجه است. از
آنجایی که به شهادت اسناد تعداد نوشته های مسیحی از ابتدا مشخص و یکی نبوده پس عالمان مسیحی بایستی معین کنند چگونه این متن فعلی دارای تقدس و اعتبار گریده است؛ امری که تا کنون در انجامش عاجز بوده اند.
مسیحیت کنونی خود را یک دین و بلکه تنها دین حق می داند. این مسلک برای اثبات حقانیتش به کتاب مقدسش ارجاع می دهد؛ اما سوال اساسی این است که: آیا این منبع دارای اعتبار و حجیت است؟ با دقت در گزارشات توماس میشل و نیز نقدهای اسپینوزا پاسخ منفی است.
الوهیت (خدایی) عیسی مسیح برپا کننده برساخته ی تثلیث است. تثلیث هم زیر بنای تمام آنچیزی است که مسیحیت تبشیری با عنوان آیین های هفتگانه تبلیغ می کند. اگر این عمود! فرو ریزد دیگر غسل تعمید و فداء و عشای ربانی و ... هیچ کارکردی نداشته و بی معنا می گردند؛ برای همین مبلغان مسیحی به شدت در کار تثبیت آنند. آقای استوارت اولیوت در کتاب «راز تثلیث» در پی همین هدف است؛ اما دچار مغالطات گوناگونی می گردد.
الوهیت (خدایی) عیسی مسیح رکن یک سر خراب، سازه ی پوشالین مسیحیت تبشیری است. آموزه های تثلیث، فداء، غسل تعمید و خلاصه همهی مسیحیت تبشیری در گرو اثبات این برساخته است. اولیوت در پی مدلل! سازی آن است؛ اما حتی اگر متوجه نباشد در دام انواع مغالطات افتاده است. مغالطه ی «توسل به معنای تحت اللفظ» یکی از آنهاست.
الوهیت عیسی مسیح از بنیادیترین باورهای مسیحیت فعلی است. این پرسش مهم را عقلای جهان مطرح میکنند که منطقا اگر عیسی خداست بایستی در کتاب مقدس بارها به این مهم تصریح کرده باشد این تصریحات کجاست؟ اولیوت بسلن بسیاری همفکرانش میخواهد به این مهم پاسخ دهد؛ اما آنگونه که من میفهمم دچار مغالطه ی تجسم میگردد.
آقای استوارت اولیوت کتابی با عنوان «راز تثلیث» نوشته و در آن تلاش کرده تا با شواهدی از کتاب مقدس الوهیت عیسی مسیح را اثبات کند؛ اما بسیار مغالطه کرده است. یکی از این مغالطات مربوط به تفسیری است که به صورت ناصحیح از گفته ی پولس در عهد جدید به دست میدهد.
الوهیت عیسی مسیح پایه ی ساختمان مسیحیت تحریف شده است؛ اما این پایه از کمتر استحکام هم برخوردار نیست. مغالطات مبلغان مسیحیت تبشیری این را می گوید. استوارت اولیوت در کتاب راز تثلیث به کرات دچار این مغالطات گردیده است؛ مثل «اهمال سور» و «دروغ».
مساله ی اثباتِ الوهیت حضرت عیسی مسیح (علیه السلام) به شدت عالمان و مبلغان مسیحی را درگیر ساخته است. پرسیده می شود که: اگر عیسی مسیح خداست و خود را خدا خوانده پس بایستی در کتاب مقدس امر به این مهمی وجود داشته باشد؟ کجاست؟ آنها خیلی تلاش می کنند که نشان دهند که هست؛ که اگر نتوانند پایه الهیاتشان بر باد است. «پسر خدا» تعبیری است که بدان تمسک می جویند و مورد استنادشان است؛ اما آیا در کتاب مقدس این تعبیر به معنای خداست؟ کاربرد آن در کتاب مقدس پاسخ را منفی می سازد.
مساله ی الوهیت (خدا بودن) حضرت عیسی مسیح از مهمترین و اساسی ترین مسائل الهیات مسیحیست که برای برساختن آموزه هایی چون تثلیث، فداء و عشای ربانی و ... به شدت مورد نیاز مبلغان مسیحیت تبشیری است. استوارت اولیوت یکی از این مبلغان است که تلاش فراوانی کرده تا این مساله (الوهیت عیسی مسیح) را توجیه کند؛اما آن طور که مشخص است در دام مغالطاتی افتاده است. یکی از آنها «رها نکردن پیش فرض» است.