نقدی بر حجیت کتاب مقدس
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب _ «"کتاب مقدس" عنوان مجموعه نوشتههایی است که مسیحیان آنها را مقدس میشمارند.»[1]. این اولین جمله ایست که توماس میشل نویسندهی کتاب «کلام مسیحی» که یک کشیش مسیحی معاصر و از راهبان فرهیخته ژِزوئیت و آشنای به زبان عربی و فرهنگ اسلامی است در فصل 1 کتابش تحت عنوان: «کتاب مقدس، وحی و الهام» میآورد و البته این نظر شاذی هم نیست؛ به طور مثال: تیسن هم معتقد است که کتاب مقدس به طور کامل از سوی خدا، الهام گردیده و نفس خدا در آن دمیده شده است [2].
اما سؤال این است که آیا در واقع و بدون پیشفرضهای خاص دینی هم این متون، معتبر، موثق و دارای حجیت میباشند؟ آیا شواهد و قرائن موید این ادعایند؟ آیا اگر لبهی تیغ نقد و انتقاد به پیکرهی این منابع و سندیتشان برخورد کند جان سالم بدر خواهند برد؟ آن طور که متوجه میشوم پاسخ منفی است. چرا؟ زیرا: «اقلیتی بسیار ناچیز از مسیحیان گمان می کنند کتابهای مقدس با همین الفاظ الهام شدهاند و خدا پیام خود را کلمه به کلمه به کاتب بشری منتقل کرده و وی چیزهایی را که خدا املا نموده، با امانت ثبت کرده است. این نظریه با اعتقاد ربانیون قدیمی یهود شباهت دارد و تا اندازه زیادی با نظر مسلمانان پیرامون وحی شدن قرآن کریم مطابق است و از نتایج منطقی آن این است که وجود حتی یک اشتباه در کلمات کتاب مقدس محال باشد.»[3].
واقعیت آن است که: «اکثر متفکران کاتولیک، ارتودکس و پروتستان عصر حاضر نظریه یاد شده [عصمت لفظی کتاب مقدس] را مردود میشمارند. آنان به وحی لفظی کتاب مقدس عقیده ندارند و مساله را پیچیده تر از آن میدانند ... به عقیده کلیسای کاتولیک، ما با خواندن پیام خدا به چیزهایی میرسیم که خدا می خواسته از طریق نویسنده بشری بیاموزیم. گاهی این نویسنده بشری نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیزی دارد که اثر آن در متن کتاب باقی میماند. جز این که این امر به شکل و "ظرف" پیام مربوط میشود. تاثیری بر اصل پیام ندارد.»[4].
به این اعتقاد آقای کشیش و همفکرانش لطفاً دقت بفرمایید. معتقدند که نویسندهی کتاب مقدس «مانند همه مردم» میباشد و «محدود و در معرض خطاست»! خوب اگر نویسندهی کتاب مقدس یعنی کسی که از طریق او و نوشتهاش پیام خدا منتقل میشود در معرض خطاست دیگر چگونه خود پیام مصون از خطاست؟ منطقاً آیا دیگر میتوان به چنین اثری اعتماد کرد و حجتش قرار داد؟ . این هم که گفته شود نظریات غلط یا اطلاعات اشتباه آمیز نویسندهی کتاب مقدس ربطی به اصل پیام ندارد و تأثیری بر اصل پیام ندارد!
آیا نامی جز مغالطه بر این نوع حرف زدن و دفاع کردن میتوان نهاد؟ مگر پیام جز از راه کلام و نویسنده منتقل میشود؟ اصلاً اگر نویسنده در پیام نقشی ندارد چرا او را «الهام یافته»[5] میدانید؟
اسپینوزا* (1632-1677) فیلسوف بلندآوازهی اهل هلند نیز که یکی از معروفترین نقدهای عهد عتیق را نگاشته است در اثر خود به نام «رساله ای در الاهیات و سیاست» اثبات میکند که برای بررسی اعتبار کتاب مقدس باید به شواهد تاریخی و انتقادی آن پرداخت و متأسف است که پیشینیان آن را رها کردهاند و یا اگر چیزی در باب آن نگاشتهاند از دسترس ما به دور مانده است [6]. وی میگوید عقیدهی یهودیان و مسیحیان این است که مؤلف اسفار 5 گانه ی تورات حضرت موسی (علیهالسلام) است؛ اما با رمزگشایی از سخنان ابن عزرا و نیز بررسی علمی خویش ثابت میکند که نویسندهی اسفار 5 گانه ی تورات نمیتواند حضرت موسی (علیهالسلام) باشد مثل این که در تورات از موسی به عنوان سوم شخص یاد میشود و یا مرگ و عزاداری حضرت در پایان یکی از این اسفار (تثنیه 34: 6-9) آمده است [7].
نتیجه آن که همانگونه که از گزارش صریح توماس میشل به عنوان یک کشیش مسیحی مبنی بر عدم اعتقاد اکثر متفکران مسیحی به عصمت لفظی کتاب مقدس بر میآید و نیز نقدهای اسپینوزا و ... اعتبار و حجیت کتاب مقدس ثابت نیست.
آخر این همه مغالطه، این همه تناقض برای چه؟
*Spinoza
[1]- میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمهی حسین توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387، چاپ سوم، ص 23.
[2]- جستارهایی دربارهی مسیحیت، تهیه و تدوین دفتر تبلیغات اسلامی حوزهی علمیهی قم، معاونت فرهنگی و تبلیغی، قم، تا ظهور، 1390، ص 48.
[3]- میشل، توماس، کلام مسیحی، ترجمهی حسین توفیقی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، 1387، چاپ سوم، ص 26-7.
[4]- همان.
[5]- همان، ص 24.
[6]- عباس رسولزاده، جواد باغبانی، شناخت مسیحیت، قم، انتشارات موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1389، ص 465
[7]- همان.
افزودن نظر جدید