اعتقادات
مسیحیت انحرافی کنونی معتقد است که عیسی مسیح فدا شده و بر بالای صلیب جان سپرد تا کفارهی گناهان بشر باشد. حال آنکه با رجوع به کتاب مقدس متوجه خواهیم شد راههای دیگری جز فدا نیز برای آمرزش گناهان وجود داشته و منحصر در فدا نبوده است. با اینکه راههای آمرزش فراوانی در کتاب مقدس وجود دارد مسیحیان باید بگویند به چه دلیلی بر روی آموزهی فدا همچنان پافشاری میکنند.
يكی از اعتقادات مسيحيان اين است كه تنها "ايمان" به الوهيت عيسی (عليهالسلام) ولو بدون عمل، کافی است تا مردم نجات یافته و رستگار شوند. در اناجيل مرقس و يوحنا هم برای اين افراد، معجزات عجيبی بیانشده است كه تابهحال از هيچ مسيحی ديده نشده است، اما در اسلام ايمانی كه لقلقه زبان باشد بیفایده شمردهشده است.
دین مسیحت پس از عروج حضرت عیسی (علیهالسلام) تحت تغییر و انحراف گستردهای قرار گرفت. پولس در این راه گوی سبقت را از همه ربوده و بیش از همه در تحریف مسیحیت واقعی ایفای نقش کرد. وی بسیاری از آموزههای عیسی و موسی(علیهماالسلام) را که مسیحیان مأمور به عمل به آنها بودند نسخ کرده ولی در مورد الوهیت تعریف متفاوتی از مسیحیان کنونی دارد.
نبوت عیسی مسیح یکی از باورها و اعتقادات اساسی و مستدل مسلمانان و مسیحیان واقعی است. اما بسیاری از مسیحیان از مسیحیت واقعی فاصله گرفته و با وجود اینکه کتاب مقدس مسیحیت تصریح به نبوت عیسی مسیح کرده است، او را به غلط از مقام نبوت خلع و بر او لباس الوهیت پوشاندهاند.
داخل شدن در جماعت خداوند به معنای نجات يافتن و سعادت انسان است، و داخل شدن در اين جماعت شرايطی دارد كه در كتاب مقدس مسيحيان آمده است، از سوی ديگر در همان كتاب مقدس شجره نامه ای دروغين برای عيسی (عليهالسلام) ذكر شده است كه خود عيسی (عليهالسلام) را از اين جماعت خارج ميكند!
یکی از اساسیترین آموزههای دین مسیح، آموزهی فدا است. مسیحیان معتقدند که به خاطر گناه نخستین آدم ابوالبشر تمام فرزندان او آلوده به گناه شده و از همین رو انسان همواره با خدا قهر بود. درنتیجه خداوند فرزند خود عیسی را فرستاد تا با کشته شدنش کفاره گناه بشر گردیده و سبب آشتی انسانها با خدا گردد؛ اما بر آموزه فدا، نقدهای اساسی وارد است.
پولس بعد از عروج عيسی (عليهالسلام) ادعا كرد از سوی مسيح انتخابشده و مأمور تبليغ دين مسيحيت است و با همين ادعای كاذب اساس خرافات را در دين مسيحيت بنا كرد و خرافهای به نام تثليث را همين شخص در ذهن مسيحيان نهاد، چنانکه در نامهای به عبرانيان درباره عيسی (عليهالسلام) نوشته است: «و از فرشتگان افضل گردید، زیرا به کدامیک از فرشتگان هرگز گفت که تو پسر من هستی، من امروز تو را تولید نمودم!»
اصطلاح پسر خدا در کتاب مقدس بهوفور استفادهشده و هیچکدام از آنان دلالت بر الوهیت شخصی نمیکند. لذا با توجه به این آیات، استدلال مسیحیان به این اصطلاح در اثبات الوهیت عیسی مسیح اشتباه و غلط بوده و استعمال پسر خدا در شخص عیسی مسیح هرگز الوهیت وی را اثبات نمیکند.
در كتاب مقدس مسيحيان، اشتباهات بسيار زيادی يافت میشود كه نشاندهنده تحريف شدن اصل اين کتابهای آسمانی است. نويسنده اين کتابها (هم تورات و اناجيل) مطالبی را بر اساس حافظه خود نوشته و آن را به پيامبران خود نسبت میدهند، درحالیکه كتاب آسمانی كه برای هدايت بشر نازلشده در کوچکترین مسائل هم نبايد اشتباه كند.
کتاب مقدس مسیحیت، عیسی مسیحی را فردی دروغگو مینامد. اما این کتاب در طول تاریخ همواره دستخوش تحریف، تغییر، جعل و اضافهی مسیحیان بوده است. مسیحیان برای اینکه نسبت دروغگویی را از ساحت مقدس عیسی مسیح دور سازند، بار دیگر دست به تغییر کتاب مقدس زدهاند.
قرآن کریم کتاب آسمانی مسلمانان و معجزهی جاوید پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) دربرگیرندهی مجموعهای از حقایق ناب است که نظیر آن را در هیچ کتابی نمیتوان یافت. همین اتقان و قوت این کتاب سبب شده است که دشمنان اسلام و مسلمانان سعی کنند در حقانیت آن ایجاد شبهه کرده و بر حجیت آن خدشه وارد کنند.
در بخش زيادي از تورات و در بخش بسيار كمی از انجيل نسبت به مسائل حقوق شهروندی مانند قرض و ربا و مراعات حال ديگران و ...دستوراتی دادهشده است كه نمونه کاملتر همه آنها در منابع اسلامی يافت میشود، اما مسئله مهم اين است كه آيا حقوق شهروندی، در جامعه مسيحيت رعايت میشود يا خير؟ به چند دليل به همه ثابتشده است كه حقوق شهروندی در مسيحيت رعايت نمیشود.
انجيل يوحنا، از زبان عبری به يونانی ترجمهشده است، به همين علت در اصل واژه فارقليط، ترديد وجود دارد كه آيا پاراقليطوس به معنای بشارتدهنده بوده يا پريقليطوس به معنای احمد، كه در صورت دوم، فارقليط بشارت به وجود نازنين پيامبر اسلام (صلی الله عليه و آله) خواهد بود، مترجمين انجيل معنای اول را انتخاب کردهاند و گفتهاند مقصود از فارقليط همان روحالقدس است.
در نامه به عبرانيان آمده است كه: «خنوخ نیز به خدا ایمان داشت. به همین جهت، بدون اینکه طعم مرگ را بچشد، خدا او را به نزد خود برد. او ناگهان ناپدید شد، زیرا خدا او را از این جهان به عالم دیگر منتقل ساخت. پیش از آن، خدا فرموده بود که از خنوخ خشنود است.» اينجا بهروشنی بیانشده است كه حضرت ادريس (عليهالسلام) به آسمان عروج كرد و اين واقعيت در روايات اسلامی هم بیانشده است.