بهاییت و شیخیه
فرقه بهائیت توسط وابستهی استعمار روس تزار تشکیل شد و خود را دینی جدید و ناسخ تمام ادیان نامید.
این فرقه توسط عبدالبهاء مدرن تر جلوه داده شده و شوقی افندی آن را نظام مند کرد.
بهائیان در حالی اُمّیت پیامبران را مساوی با جهل و علم معصومین (علیهمالسلام) را اکتسابی میدانند که اُمّیت به معنای عالم بدون معلّم و علم معصومین (علیهم السلام) لدنّی بوده است.
جهت مطالعهی بیشتر، کلیک کنید...
تشکیلات بهائیت در کانالهای غیررسمی خود، ضمن نقض احترام و تبعیت از حاکمیت در تعالیم خود، به نفرت پراکنی برعلیه جمهوری اسلامی میپردازد و در عین حال، چهرهی رژیم صهیونیستی را تطهیر میکند.
تشکیلات بهائیت از ساخت و پخش برنامه رادیویی خود در کشور اردن خبر داد. اما به راستی چرا تشکیلات بهائیت از نهی تبلیغ پیامبرخواندهی خود در شامات، تنها به ممنوعیت تبلیغ در اسرائیل پایبند است؟!
بهائیان در توجیه درس خوانده بودن پیشوایان خود، واژهی امی را به عدم تحصیل معارف الهی معنی میکنند.
پیامبران الهی هرکدام به اقتضای زمانه و درخواست مردم و اتمام حجّت بر انسانها معجزاتی ارائه دادهاند. این در حالیست که پیشوایان بهائی به دلیل عدم اتصال به منبع وحی، به انکار حجیّت معجزه و معجزات پیامبران روی آوردهاند.
در حالی تشکیلات بهائیت بهائیان را به استواری کور و لجوجانه بر عقیده فرا میخواند که: اول: این رفتار بر خلاف اصل جستجوی آزادانه حقیقت در بهائیت است. دوم: پیشوایان بهائی هیچ استقامتی بر عقیده خود نداشتند.
برای بهایی شدن لازم است ابتدا عقل و ایمان خود را کنار نهاده و پس از پذیرفتن عقاید مشرکانه و تعالیم متناقض بهائیت، تشکیلات بهائیت تشخیص میدهد که آیا صلاحیت بهائی شدن و انجام تکالیف این تشکیلات را دارید یا خیر.
بهائیان پذیرش خاتمیت را مساوی با محروم شدن از آثار پرشمار بهاءالله میدانند!
عرفان ثابتی (نمایندهی بهائیت در مناظرات تلویزیونی) در مصاحبه با رادیو فردا، پذیرش خاتمیت را مساوی با تمام شدن تاریخ دانست و گفت: «اگر خاتمیت را بپذیریم باید در واقع بپذیریم که تاریخ تمام شده...».
پیامبرخواندهی بهائیت در ابتدا و پس از مرگ علی محمد باب، چند صباحی برای جذب بابیان به خود و زمینهچینی برای نسخ آیین بیان، صبح ازل را جانشین باب و ولیامر واجب الطاعه خود و بابیان میدانست.
حرص قدرتطلبی میان برادرانی که حسینعلی بهاء آنان را خلیفهی الهی برشمرد بود، جدایی انداخت.
مبلّغان بهائی در کنار انکار حجیّت معجزه و انکار معجزات پیامبران، پیشوایان خود (حتی دختر بهاءالله) را صاحب کرامت و معجزه میدانند!
همچنان که پیشوای دوم بهائیت عبدالبهاء، اعتقاد داشته که دست خواهرش بهیه خانم (ورقه علیا) شفا دهنده است!
بهائیان در حالی وحدت عالم انسانی را از اختراعات پیشوایان خود معرفی میکنند که در جایی دیگر با اعتراف به تقلیدی بودن، آن را اصلی مشترک میان تمام پیامبران دانستهاند.