بهاییت و شیخیه
بهائیان در حالی به توبه امام زمان دروغین خود اعتراف میکنند که تقیۀ پیشوایان الهی در اصول دین، مسیر هدایت به گمراهی میبرد. از طرفی فاصلهی بیش از هزار ساله (از شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام)) تا ظهور امام دوازدهم (علیه السلا
پیامبرنمای بهائیت یکی از دلایل حقانیت علی محمد باب را استقامت او در راه هدفش معرفی کرده است: «و دليل برهان ديگر که چون شمس (: خورشید) بين دلائل مشرق (: نورانی) است، استقامت آن جمال ازلی (: علیمحمد باب) است بر امر الهی که با اينکه در سن شباب (: جوانی) بودند و امر
بهائیان برای توجیه ادعای دین آوری مدعی مهدویت خود، با توسل به بعضی از روایات اسلامی مدعی شدهاند که امام دوازدهم شیعیان، مقام شارعیت و تشریع دینی جدید دارد.
اما در پاسخ باید گفت:
مبلّغان بهائی با استدلال به دو روایت مدعی شدند که اسم حضرت قائم نمیتواند «محمد» باشد.
از آنجا که کشور جمهوری آذربایجان از اهمیت بسیاری برای رژیم صهیونیستی برخوردار است، تشکیلات بهائیت به عنوان دین و باور صادراتی رژیم صهیونیستی، در سالهای اخیر، تحرکاتش در منطقهی خاورمیانه را مطابق با سیاستهای این رژیم جعلی به پیش میبرد.
در حالی تشکیلات جهانی بهائیت مدعی تشکیل کمپین 88 میلیونی در دنیا برای حمایت از بهائیان ایران میشود که:
اولاً: با جستجویی ساده در فضای مجازی به کذب آمارسازیهای تشکیلات بهائیت پی میبریم.
ثانیاً: تشکیلات بهائیت در آمارسازیها دروغین و بزرگنمایی سابقهای طولانی دارد.
نمایندهی تشکیلات بهائیت در آذربایجان، هدف از به راه اندازی برنامه گفتمان در این کشور را تبلیغ بهائیت ذیل شعارهایی نظیر تساوی زن و مرد و تشریح شخصیت طاهره برغانی عنوان کرد. اما آیا فرقهای که اساساً جنس زن را پستتر از مرد برشمرده، میتواند متمسک به اینگونه تبلیغات باشد؟!
کانال رسمی تشکیلات بهائیت خبر از انتشار کتاب اقدس پس از یک قرن و نیم، به زبان ایسلندی داد. اما به راستی چرا باید در ترجمه و انتشار آثار پیشوایان بهائی تا این میزان تعلّل شود؟! چرا باید به اصطلاح وحی نازلهی پیشوایان بهائی تلخیص و سانسور شود؟!
یکی از ترفندهای رایج مبلّغان بهائی که برای اثبات ضرورت نسخ ادیان قبلی مورد استفاده قرار میدهند، مقایسهی برخی از احکام فقهی و اعتقادی این ادیان با عقل و دستاوردهای علمی است. این در حالیست که ایراد و تمسخر به احکام ادیانی که به دور از تحریف ماندهاند، در واقع ایراد به شارع آنهاست.
نویسندگان بهائی، اعتقاد شیعیان به موضوع رجعت را به انحراف برده و در این راستا، ظهور حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) را رجعت یکی از پیامبران گذشته دانستهاند. این در حالیست که:
حسینعلی نوری، از یکسو به خاتمیت پیامبر اسلام اعتراف و از سویی دیگر، ادعای پیامبری داشته است! اما حل این تناقض، از سه حال خارج نیست: 1. او ادعای پیامبری خود را فراموش کرده 2. اعتراف او، مصداق وعدهی الهی به آشکارسازی مَکر کفار، به وسیلهی خودشان است 3.
خاتمیت پیامبر گرامی اسلام، در حقیقت به معنای ختم سلسهی انبیاء و رُسُل به وسیلهی حضرت محمّد (صلّی الله علیه و آله) میباشد.
مبلّغان بهائی، وجود تغییر و تحول در احوال بشر را دلیل بر نیاز استمرار رسالت پس از پیامبر گرامی اسلام میدانند.
بهائیان امتیاز پیامبران بر سایر افراد را در بینیازی از اصحاب قدرت و ثروت و مقابله با آنان برمیشمارند.