اسناد
دلالت و ظهور آیه بر پاکی اهل بیت (علیهم السلام) از هر پلیدی و رجس روشن و واضح است. ابن تیمیه با تأویل و توجیه آیات فضیلت امیرالمؤمنین (علیه السلام) در مورد آیه تطهیر میگوید:
طبق بیان صریح ابن تیمیه در مورد شنیدن مردگان از احادیث، مییابیم که روایات بر آنچه وهابیان ادعا میکنند، دلالت ندارد. او روایاتی را بیان کرده و معتقد است این روایات بر سماع موتی دلالت دارد.
ابن تیمیه حرانی، مثل همیشه با نسبت دادن عقاید شاذ و منکر خود به آراء همه علما، مدعی میشود که هیچ عالمی فتوا به جواز تبرک به آثار اولیاء الهی را ندادهاست:
بزرگترین رهبر فکری وهابیت، ابن تیمیه سماع موتی را پذیرفته است و حتی به تأویل عایشه از کلام پیامبر تعریضی زده و ادله منکران سماع موتی را رد کرده، میگوید:
با وجود آنکه از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) روایت شده که سنّت است تا روی قبرها را مسطّح کنند، ولی چون شیعیان همین سنّت را عمل میکنند، آنها بر خلاف شیعه روی قبرها را همچون کوهان شتر میکنند.
ابینعیم و کتابش، مورد اعتماد ابنتیمیه است و ابنتیمیه در مورد او گفته است: «خدا را شکر، ابونعیم اصفهانی مولف کتاب حلیه الاولیاء و فضائل الصحابه از بزرگترین حافظان حدیث است و از کسانی است که کتب بسیاری دارد.
ابنتیمیه در تعریف جهاد مینویسد: «جهاد به معنای بهکارگیری تمام توان در جهت حصول امر محبوب نزد پروردگار و از بین بردن امری است که مبغوض حقتعالی است»
«الجهاد: هو بذل الوسع، و هو القدرة فی حصول محبوب الحقّ، و دفع ما یکرهه الحقّ»
ابن تیمیه در شرایط تقیه، سجده برابر بت را نیز جایز میداند، او میگوید: «اگر تقدير چنين آيد که او (هر شخصی) در برابر بتی سجده کرد و در قلبش قصد عبادت آن را نداشته باشد، بلکه نيتش سجده برای خدا باشد، اين کفر نخواهد بود.
قاعدهای وجود دارد به نام تقدم افضل، که به این معنی است که تا وقتی فرد با فضیلت بیشتر وجود دارد، نباید کم فضیلتتر بر او مقدم شود؛ برخی از علمای اهل سنت، جایز دانستهاند که فرد فاضلتری باشد ولی فرد دیگری بر او مقدم شود؛ مثلاً ابن حجر هیثمی اینگونه میگوید:
ابنحجر با نقل احادیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در باب توجیه عملکرد حاکم جائر گام برمیدارد.
«قال النبی (صلی الله علیه و آله): من کره من امیره شیئا فلیصبر، فانه من خرج من السطان شبرا مات میته جاهلیه.»
کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در امور دنیایی، چنانچه علماء گفتهاند امر ارشادی است.
«اما کلامه صلوات الله علیه فی الامور الدنیویه فانه کما قالوا من الآراء المحضه و یسمیه العلماء امر ارشاد.»
ابوریه، محمود، اضواء علی السنه المحمدیه، قاهره، دار المعارف، چاپ ششم، ص 15.
ابن تیمیه به هر قیمتی شده با دلایل اقامه شده از سوی علامه حلّی در کتاب «منهاج الکرامة» مبنی بر ولایت امیرمؤمنان (علیه السّلام) مخالفت میکند، وی با اشاره به حدیث صحیحالسندی از «ابوهریره» در کتاب تاریخ بغداد که نزول آیه «اکمال» را در 18 ذیحجه یعنی روز غدیر خم دانسته، با اهانت به ابوهریره گفته: «
از جمله شبهات ابن تیمیه، در کتاب منهاج السنه این است: «از آنجا که بدون شک دعای رسول خدا مستجاب است، امّا میبینیم که دعای «أللّهمّ انصر من نصره واخذل...؛ خدایا هر که علی (علیه السّلام) را یاری کند، یاری و هر که او را یاری نکند، خوار کن!» مستجاب نشده، پس معلوم میگردد این دعا از پیامبر (صلیالله
ابن تیمیه با بر حق دانستن مذهب خود و آوردن روایت «علی مع الحق و الحق مع علی» و رد آن، حقانیت شیعه و امیرالمومنین (علیه السلام) را زیر سؤال برده و تا توانسته به شیعیان توهین کرده است. او آورده است: