وهابیت در عصر حاضر
جریان وهابیت دارای مولفههایی است که بازشناسی آن را ممکن میسازد. یکی از این مولفههای دوری از عقلانیت و عدم اتکاء به عقل در مناهج و عمل است. طبیعتا خروجی این جریان هم غیر عقلی و جیب خواهد بود. از این روست که فتاوای وهابیت گاهی اموری تعجب بر انگیز میشود. تعجبی که گاهی باعث خنده دار شدن و مضحک شدن فتوای میشود
ابن تیمیه حرانی سر سلسله وهابیت زیارت کردن و یا به زیارت رفتن قبر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را از مظاهر شرک و بدپرستی میداند و این در صورتی است که علاوه بر شیعیان، اهل سنت نیز آن را جایز میدانند. ذهبی و ابن حجر عسقلانی مواردی را در گفتار و نوشتار خود آوردهاند که دلیلی بر صدق گفتار ما خواهد بود.
سرکرده وهابیت یعنی اینتیمیه که شاید به جرأت بتوان وی را سر سلسله این فرقه ضاله دانست، عقاید بسیار زنندهای مانند شرک به خدای سبحان را به شیعیان نسبت داده و حتی زیارت قبر رسول اکرم (ص) را نیز از مظاهر شرک و پرستش بتهای لات و عزی دانسته است؛ این در حالی است که شیعیان به جز خدای واحد را نمیپرستند و شریک برای او قائل نیستند.
بسیاری از ادله در منابع ما از صحت این عمل خبر میدهد این موضوع در اندیشه سلفیان محکوم و مردود و اعتقاد به آن باعث شرک میشود. این اندیشه در بین جامعه روشنفکری و مادیگراها بیشتر مورد قبول است. اصولاً مادیگرا وقتی وارد اسلام شود به اندیشه وهابیت احساس نزدیکی بیشتری دارد. نظریهای که در غرب نیز در حال افول است.
وحدت در جامعه اسلامی باعث ثبات و برقراری حکومت اسلامی بوده و البته لازمه آن، عدم سوء تفاهم نسبت به یکدیگر است. باید دانست که تهمت، افترا و ... از عوامل ایجاد تفرقه میباشند و به وحدت اسلامی ضربه میزنند. دشمنان اسلام (وهابیت) با ایجاد تهمت، دروغ، افترا و سخنان زشت سعی میکنند، شیعیان را در نظر دیگر فرق اسلامی، بد جلوه دهند.
خداوند در سوره اسراء، آیه 72 بیان میدارد که هر کس در این دنیا کور و نابینا باشد در سرای آخرت نیز بدان گونه و بلکه پستتر خواهد بود. از این رو اگر کسانی در این دنیا چشم خود را بر حقایق دنیا در زمینه اعتقادی و پرستش خداوند و ... ببندند، راه رسیدن به سعادت اخروی را نیز به طور عمدی برای خود مسدود نمودهاند و بلکه پستتر.
تاریخچه وهابیت نشان میدهد از گذشته تا به امروز کسانی در مسند فتوا نشستهاند که هیچگونه اطلاعات صحیحی از عقاید و عملکرد شیعیان نداشته و ندارند و از این رو شیعیان را متهم به شرک و پرستش غیر خدا کرده و نسبت به انفجار و کشتارهایی که توسط افراد ناآگاه در شهرهای مذهبی سامراء، کربلا، نجف و غیره میکنند واکنشی از خود نشان نمیدهند.
با توجه به آنچه وهابیت در کتب خود مبنی بر توجیه عدم تخریب مسجدالنبی و قبر شریف رسول اکرم (ص) بیان داشتند، میتوان صرف نظر از توهینهای ایشان نسبت به مسلمین، به وجود ترس و هراس ایشان از جامعه جهانی مسلمانان پی برد و این نوید را به مسلمانان عالم داد که اگر با یکدیگر متحد باشند میتوانند جلوی هر یاوه گویی را بگیرند.
روحانیون دینی سعودی تنها با ثروت نفت است، که در خارج شأن و جایگاهی پیدا میکنند. زیرا گفتمان وهابی نتوانسته با مسائل فکری و سیاسی قرن بیستم ارتباط برقرار کند. این در حالی است که کشورهای جهان اسلام علمایی را تربیت کرده است، که وجهه ی بین المللی دارند. افرادی مثل شیخ قرضاوی و سید حسن نصرالله از این قسم هستند.
آلبانی از بزرگترین اندیشمندان سلفی معاصر است که حتی برخی به وی شاخه سلفی آلبانی را نسبت داهاند. آلبانی تنها مذهب حق را سلفی گری و وهابیت میداند. این شخص به عقاید اهل سنت نگاه انکار و ابطال دارد. او را در برخی شرایط و یا نا آگاهانه بروز میدهد. در این حالت است که از عمق نگاه وی مطلع میشویم و اندیشهاش را میفهمیم.
شیعیان حدود 15 درصد جمعیت عربستان را شامل میشوند و با اینکه در شهرهای شرقیِ نفت خیز عربستان زندگی میکنند، اما از نظر اقتصادی محرومترین مردم بوده، هیچ جایگاهی در مناصب دولتی ندارند و برخی از آنان شناسنامه نداشته، امنیت جانی نیز ندارند. پلیس به محض اظهار نظر آنان، دستگیرشان کرده و به زندان میاندازد و یا محکوم به اعدام میشوند
با توجه به این که خرافه پرستی متاسفانه در بین افراد کمسواد و بیاطلاع رونق فراوان دارد، وهابیت نیز از آن، نهایت بهره برداری را کرده و در جهت نیات پلید خود اقدام به ساخت داستانهای خیالی در توجیه عملکرد درعدم تخریب گنبد و بارگاه پیامبر(ص) نمودند و ذهنها را به انحراف کشاندند؛ درحالیکه شکاف روی گنبد نبوی از صدر اسلام است.
وهابیت با بیان نظرات افراطی خود در کشور عربستان، تقریبا تمامی بناهای اسلامی و آثار مربوط به دوران صدر اسلام و حتی بعد از آن را نیز از بین بردند و میتوان گفت تنها آثار برجای مانده از آن دوران فقط مسجدالحرام، کعبه و مسجد نبوی (ص) میباشد. ایشان دلیل دست نگه داشتن از این اقدام خرابکارانه خود را نادانی مردم و ترس از فتنه میدانند.
گروههای سلفی نه تنها مسلمانان را تکفیر میکنند، بلکه خودشان را نیز تکفیر میکنند. تنها تفاوت وهابیت با جریانهای سلفی در نحوه تکفیر است. جریانهای سلفی به صورت گرگی خشمگین به مسلمانان حمله کرده و در عیان به قتل و غارت میپردازند، اما وهابیها که خود را خادم الحرمین مینامند، مانند ماری پنهان در صدد تکفیر مسلمانان هستند.