.
تثليث بهعنوان اصل بنيادی در اکثر فرقههای مسيحيت، محسوب میشود و متأسفانه برای توضيح يا توجيه اين قاعده، هيچ دليل عقلی ندارند و تنها راه پذيرش تثليث را «ايمان به مسيح» میدانند، با این حال در كتاب «تعاليم كليسايی كاتوليك» ادعاشده است كه مسيحيت برای تمام اعتقادات خود دليل عقلی دارد!
عتبان یکی از اصحاب پیامبر از ایشان میخواهد که در خانهی او نماز بخواند، تا پس از آن به محل نماز خواندن پیامبر (ص) تبرک جوید. جالب اینکه پیامبر و هیچیک از صحابه که در این درخواست حاضر بودند، این کار را بر خلاف موازین شرع ندانسته و از آن منع نکردند وبرای انکار تبرک شدن مکانهای منتسب به پیامبر این حدیث صحیح بخاری از بهترین دلیل ها می باشد.
قرآن كريم در آيات متعدد بيان كرده است كه هیچکس نمیتواند همتاي قرآن بياورد، يكي از نويسندگان مسيحي در مقالهای، سورهای ساخته است و ادعا كرده همتاي سوره حمد است درحالیکه اين سوره از چند جهت مشكل دارد و نمیتواند با قرن كريم معارضه كند.
وهابیت تبرک به قبور اولیاء الهی را از باب سد ذرایع و پیشگیری از افتادن در وادی شرک ممنوع میداند؛ جواب: با تعالیم پیامبر(ص) منافات دارد. چون ایشان بر خود فرض میدانند هرچه از خیر و شر امت را به آنها بیاموزند؛ پس در واقع انگشت اتهام به سمت پیامبر(ص) برده شده که ایشان در بیان عملی که مردم را به شرک میاندازد، کوتاهی کردهاند.
شیعه با تمسک به آیه قرآن که خداوند میفرماید: «وسيلهاى براى تقرب به او (خداوند) بجوئيد!» به اهل بیت عصمت و طهارت، توسل میجوید، و خواسته و حاجاتش را از طریق اهل بیت، از خداوند طلب میکند؛ شیعیان، ائمه را عبادت نمیکنند و مستقیماً از آنان چیزی نمیخواهند، بلکه آنان را واسطهای آبرومند در نزد خداوند میدانند.
شواهدی از تاریخ نشان میدهد که رژیم آل سعود در حق مردم یمن جنایاتی مثل آنچه در این ایام میبینیم در تاریخ داشته است. جامعه پرافتخار و عزتمند یمن سالیان سال است که توانسته بااقتدار زندگی کند؛ اما هرگاه به دلایلی آل سعود نتوانستند افکار یمنیها را تحمل کنند بر ایشان تاخته و آنها را اماج حملات خود قرار دادهاند.
اینکه وهابیان میگویند تبرک به قبور اشخاص صالح و اولیاء الهی، جایز نیست به دلیل اینکه احدی از صحابه و تابعین این عمل را انجام ندادهاند، کلام نادرستی است زیرا موارد متعددی در کتب معتبر اهل سنت یافت میشود، که حاکی از تبرک صحابه یا تابعین به قبور اشخاص صالح و بزرگوار میباشد. مثلا تبرک به قبر حضرت حمزه که آن را سمهودی ذکر میکند.
يكي از عمده اعتقادات مسيحيان اين است كه متن عهد جديد به نويسندگان آنها الهام شده است، اما اين ادعا علاوه بر اينكه دليل قطعي ندارد، تناقضات و اشتباهات زياد و اهانتهایی كه به عيسي (عليهالسلام) شده است، اين ادعا را باطل میکند.
عدهای با وارد کردن شبهه، عزاداری و سینه زنی شیعیان را رد میکنند و آن را احمقانه میدانند، بهخصوص فرقه ضاله وهابیت خیلی روی این قضیه مانور میدهند، در حالیکه عایشه در سوگ نبی مکرم اسلام با زنان، عزاداری و به سينه و صورتشان میزدند. با این حساب تکلیف چیست؟ آیا لازمهی کلام خود را میپذیرند، و عایشه را اهل بدعت میدانند.
افرادی سعی در خارج کردن نقش یزید در ماجرای شهادت امام حسین دارند و یزید را تبرئه میکنند، در حالیکه دفاع آنها خلاف واقعیت است و علمای اهل سنت به نقش یزید در شهادت امام حسین (عليه السلام) اشاره واعتراف کردند؛ ابن اثیر از عبیدالله نقل کرده: یزید مرا بين كشته شدن خودم و كشتن حسين مخير نمود و من كشتن حسین را انتخاب كردم.
يكی از اشكالات مسيحيان به قرآن و اسلام اين است كه اسلام حق چندهمسری را فقط برای مردها قائل است و اين حق را از زنان سلب كرده است و اين حكم اسلام نوعي خودخواهی است! درحالیکه اگر مشكلات اجتماعی، حقوقی و عاطی اين ادعا را در نظر میگرفتند چنين اشكالی به اسلام گرفته نمیشد.
پس از غزوه حنین، صحابه خواستار تقسیم باقی غنایم شدند؛ پیامبر اموال را ميان مردم تقسيم كرد و از خمس غنایم که مخصوص خودشان بود، براى تازه مسلمانان، سهمى خاص قرار داد، که به عنوان مؤلفة قلوبهم شناخته میشدند؛ اما بذل و بخشش پيامبر بر برخى از انصار بسيار گران آمد، و به پیامبر اعتراض کرده، و گستاخانه نسبت بیعدالتی به ایشان زدند.
یکی از مواردی که صحابه، فرمان صریح رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) را نافرمانی کرده، و باعث خشم ایشان شدند، سرپیچی صحابه از فرمان ایشان در قضیه متعه حج بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به صحابه فرمان داد: حج خود را به عمره بدل کنید. ولی صحابه گفتند: ما برای حج احرام بستهایم، و به دستور پیامبر توجه نکردند.
برخی ازوهابیون ادعا میکنند که خلافت یزید بر اساس بیعت شرعی بوده و پدرش از مردم برای او بیعت گرفته است و بنابراین مشروع میباشد. لذا امام حسین(ع) شخصی فتنهگر و بیعتشکن محسوب میشود. در پاسخ میگوییم که طبق معیارهای اهلسنت، انتخاب خلیفه باید با نظر اهل حل و عقد مطابقت داشته باشد، اما یزید در تصاحب خلافت این را لحاظ نکرد.