ملی گرایی
واقعیت این است که این نماد، نه آرمِ کورش است و نه علامتِ زرتشت. حتی اسم واقعیاش فروهر هم نیست. بلکه نماد خدایان دروغین باستانی است که به تدریج، در عصر باستان وارد ایران شد و طبق اسنادِ روشن، در عصر نوین توسط فراماسونها به عنوان نماد هویت ایرانی (!) به بخشی از بدنه جامعه ایرانی تزریق شد.
هخامنشیان همپیمان عربها بودند و به کمک همین عربها، غزه را تصرف کردند. بله! هخامنشیان به غزه هم لشکرکشی کردند و آن دیار را فتح کردند. مگر این جماعت شعار نمیدهند «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران»؟ خوب هخامنشیان در غزه چه میکردند؟!
دعوت كفار و مشركين به اسلام، مراتب و مراحلی دارد و در اين ميان، مباهله در اسلام جايگاهی مطمئن دارد، و به تجربه ثابت گشته كه حق را از باطل متمايز كرده و حقيقت را روشن میكند. در تاريخ ايران باستان نيز موارد متعددی از مباهله را سراغ داريم. اكنون باستانگرايانِ ضدّ اسلام را به مباهله فرامیخوانيم تا حق آشكار شود.
وقتی ما طبق اسناد تاریخی، حرف میزنیم، باستانگرایان به ما میگویند که چون مدرک دانشگاهی ندارید، صلاحیت اظهار نظر ندارید! اما وقتی علی کریمی (فوتبالیست!) با دروغهای خنده دار و شاخدار، به تمجید از کورش پرداخت، همین باستانگرایان از او حمایت کردند! این جماعت هر جا دروغ برایشان سود و منفعت داشته باشد، از آن حمایت میکنند.
باستانگرایان به خاطر ضعف شدید عقلی و منطقی هر روز یک سخن جدید (!) به کورش هخامنشی نسبت میدهند. در جدیدترین اقدام، علی کریمی (فوتبالیست) سخن امیرالمؤمنین را به کورش هخامنشی نسبت داد و با جعل چند عبارت به سود کورش، سعی در لجن پراکنی کرد. به راستی جامعهای که هر دروغگوی بیهنری به صرف داشتن چشم و ابرو حق اظهار نظر در هر زمینه را دارد، محکوم به نابودی نیست؟
در منابع تاریخی ایرانی، پیرامون کورش، تنها و تنها (پس از حذف مطالب تکراری) شاید دو خط مطلب داشته باشیم که در آن هم آمده کورش اصلاً شاه ایران نبود. بلکه یک فرمانده نظامی و یک حاکم دست نشانده محلی بود که از مادر، یهودی زاده (و نژاد بنی اسرائیل) بود.
مطالعه نکردن و عدم آگاهی بعضی از مواقع موجب حماقت و عقده حماقت میشود. یکی از آن موارد نادیده گرفتن تاریخ واقعی ایران باستان است. زمانی که اسلام به ایران آمد، منفعتها و سودهایی برای ایرانیان داشت که سعدی و حافظ و ناصر خسرو و شیخ طوسی و دیگر دانشمندان ایران اسلامی از نمونههای بارز آن میباشد.
در تخت جمشید، تصویری از یک پادشاه هخامنشی وجود دارد که خنجری را تا دسته در شکم یک شیر فرو میکند. انصافاً اگر این تصویر مربوط به یک اثر اسلامی بود، روشنفکرنماهای وطنی تیتر میزدند: «خنجر اسلام در قلب محیط زیست»! اما چون مربوط به یک اثر اسلامی نیست (و نمیتوانند از آن سوء استفاده کنند) کلاً سکوت کردهاند.
هیچ دلیل عقلانی و تاریخی بر زرتشتی بودن کورش وجود ندارد. بلکه طبق اسناد تاریخی، کورش خدایان مختلفی را پرستش میکرد که یکی از آنان بت مردوک (به معنی گوساله) و دیگری بعل بود. جالب اینکه هخامنشیان، یک خدای دیگری را نیز پرستش میکردند به نام آلیلات که پرستش این خدا را از عربها یاد گرفته بودند...
فردوسی یک حکیم است؛ تعارف که نکردیم به فردوسی، حکیم گفتیم. الان چند صد سال است که دارند به فردوسی، حکیم میگویند. حکمت فردوسی چیست؟ حکمت الهیِ اسلامی.
یکی از سایتهایی که جدیداً به ترویج آریاگرایی (نژادپرستی) میپردازد و با دروغ و جعل و تنافضگویی در پی اثبات کورش هخامنشی به عنوان نماد هویت ایرانی است، پایگاه خردگان (مشهور به خُردِگان و بیخردگان) است. همیاران ما بارها به آنان پیشنهاد مناظره در فضای مجازی (و با حضور تعداد زیادی از تاریخدوستان) را دادند که هر بار ادمین پایگاه مذکور از مناظره شانه خالی کرد.
موبد مانِکجی نوشیروانجی دهالا: "طبق متن اوستا، آریاییان از خارج سرزمینهای کنونی به فلات ایران وارد شدند." حال باید از باستانگرایان افراطیِ آریاگرا که غرق در نژادپرستی هستند، پرسید که آیا راضی میشوند کسی به آنان بگوید: «از این مملکت بیرون بروید و به همان سیبری یا هر سرزمین دیگری برگردید»؟!
در منابع تاریخی ایرانی (پس از حذف سخنان تکراری) سر جمع (تَکرار و تِأکید میکنم! سر جمع...) دو خط درباره کورش هم مطلب ندارند و آن دو خط هم بیشتر او را یک حاکم کوچکِ دست نشانده نامیده اند که از مادر، یهودیزاده بود. از همین روی، کورش هخامنشی ابداً و مطلقاً نماد هویت ایرانی شناخته نمیشد.
در سال 1320 روسها از شمال و انگلیسیها از جنوب و غرب به ایران حمله کردند. اما متأسفانه ارتش رضاشاه ظرف چند ساعت متلاشی و پرسنل آن فرار کردند. حکومت رضاشاه حتی یک روز هم نتوانست در برابر اجنبی مقاومت کند و ایران ظرف چند ساعت به اشغال متفقین درآمد.