زرتشت و باستانگرایی
چرا این دو رسانه زرتشتی که ادعای اندیشه نیک و گفتار نیک و کردار نیک دارند، برای مرگ مهسا امینی، اشک ریختند و ریخت و رَخت عزا به خود گرفتند، اما برای زنان و کودکان شهید در شاهچراغ، واکنشی نشان ندادند؟
منطق اسلام در باب توحید بسیار صریح و روشن و منطقی است. اما نگاه دین زرتشتی به خداوند، نگاهی بسیار ابتدایی و در سطحی نازل و آمیخته با خرافات است.
در تاریخ چند هزار سالهی زرتشتی، به تعداد انگشتان دست هم نمیتوان دانشمند نامدار یافت. اما در نقطه مقابل، در اثر اهتمام قرآن و پیامبر اسلام به قلم، نگارش و علم آموزی بود که امروز میبینیم اکثر قریب به اتفاق دانشمندان بزرگ ایرانی، مسلمان بودند.
در آموزههای اسلام آمده که یک مسلمان باید همه انبیاء الهی را تصدیق و در محضر این خوبان عالَم، تواضع کند. اما دین زرتشتی، تکذیب و انبیاء الهی را به پیروان خود آموزش میدهد.
زرتشتیان هم میتوانند ناجوانمرد و دروغگو باشند. همان گونه که برخی مسلمان(نما)ها چنین اند. پس این قضاوت که زرتشتیان بهتر از ما مسلمانان هستند، قضاوت درستی نیست. امروز هم برخی زرتشتیان، از بیوفایی و ناجوانمردی همکیشان خود مینالند.
همه شیاطین گرد هم آمدند تا ایران را و اسلام را بزنند. در این میان، عده ای نادان از سر بی فکری و حماقت، بازیچه رسانه های شیطان شده، جَو زده در میدان به رقص درآمدند.
انتخابات انجمن زرتشتيان ايالت واشینگتن امریکا مشهور به ZSWS در روز شنبه 21 آبانماه 1401 برگزار شد. نشست انجمنی که قرار است پاسدار هویت زرتشتی باشد، اما هیچ چیزی از هویت زرتشتی در آن وجود نداشت.
کانون دانشجویان زرتشتی، نوزدهمین دوره مسابقه کتابخوانی را در آبان 1401 برگزار میکند. در این مسابقه حتی یک کتاب ایرانی و حتی زرتشتی وجود ندارد. بلکه همگی کتابهای انگلیسی، فرانسوی و... هستند. شوربختانه، جامعه زرتشتی، درمسابقه خودباختگی، گوی سبقت را از بقیه ربوده است.
در بسیاری از مناطق ایران، روی درب خانهها، دو کوبه با دو صدای متفاوت وجود داشت. یکی مخصوص مَردان و دیگری مخصوص زنان. بله در فرهنگ ایرانی، رعایت فاصله از نامحرم و حفظ پاکدامنی، اجباری بوده است.
یکی از دلایل مسلمانی فردوسی، و زرتشتی نبودنِ او، همین مقبرهی اوست. چه اینکه در دین زرتشتی، در خاک دفن کردن مردگان، گناهی بزرگ شمرده میشود.
ایرانیان باستان، بسیار بر پوشش زنان سخت میگرفتند. نیچه فیلسوف آلمانی معتقد بود که پارسها به زنها اجازه عشوهگری و جلوهگری نمیدادند. لذا توانستند یک جامعه قوی بسازند.
عراق، در دوران ساسانی، قلب ایرانشهر (دِلِ ایرانشهر) نامیده می شد. منظور از ایرانشهر، همان کشور ایرانِ ساسانی است. اینکه دوباره پای ایرانیان به سورِستانِ کهن (عراق کنونی) باز شود، بیش از هر کس برای صهیونیستها و سعودیها دردآور است.
در جامعه و فرهنگ ایران باستانی، دختران موظّف به رعایت هنجارها بودند. در غیر این صورت، به شدت تنبیه می شدند. حتی در زمان انوشیروان، یک دخترک به خاطر داشتنِ دوست پسر و زیر پا گذاشتن هنجارها، اعدام شد.
برخی از مدعیان آریایی، همنوا با رسانههای سعودی و صهونیست، میگویند: «اربعین را تعطیل کنید و پولش را خرج فقرا کنید!» ما در پاسخ به آنان میگوییم: شما اگر دلسوز فقرا هستید، پول سفرهای خودتان را خرج آنان کنید؛ یا اصلاً تمام آثار باستانیِ تخت جمشید را به موزههای دنیا بفروشید و پولش را خرج فقرا کنید!