وهابیت
فرقه وهابیت از اساس و ریشه هیچ حرفی برای گفتن نداشتند چرا که این فرقه که موسس آن محمد بن عبدالوهاب است هم در زمان خود جایگاه نداشته و علی رغم تذکرات اطرافیان باز راه خود را ادامه داد تا اینکه مورد انتقاد علما و بزرگان قرار گرفت. او حتی در میان خانواده خود هم مورد نکوهش واقع شد، تا اینکه حکومت وقت و حمایتهای انگلیس باعث شد تا قوت و قدرت یابد و از اینجا بود که فتوای قتل همگان را صادر کرد.
از آنجایی که فرقه ضاله وهابیت بر اساس ضدیت با درک و شعور عقلی بنا نهاده شده از اسلام اصیل و واقعی فرسنگها فاصله دارد. لذا هم موسس آن و هم پیروانشان هیچ گاه از روی منطق سخنی درست را بیان نکردهاند. مثلاً بن باز و بن جبرین و دیگران هم تفکرات صحیحی از اسلام ارائه ندادند و تمام مذاهب اسلامی خصوصاً شیعه را برچسب کفر و ارتداد و شرک زدهاند و خون و مال و جانشان را مباح اعلام کردند.
احادیث مهدویت از مسلّمات شیعه و سنّی بوده و هر دو مذهب، روایات آن را صحیح، متواتر و غیر قابل انکار دانستهاند تا جایی که حتّی وهّابیون نیز منکر آن را خارج از دین دانستهاند. با این وجود برخی همچون قرضاوی، قفاری با این دستاویز که بخاری و مسلم در دو کتاب خود آن را روایت نکردهاند، تلاش در انکار این روایات نمودهاند.
مصحف فاطمه، سرچشمه جوشان معنویت و دانشها که از طریق فرشتهای برای آن حضرت فرستاده شده؛ از دیگر اتهامات وهابیون که همواره آن را تکرار کرده و در سطح وسیعی به آن دامن میزنند اتهام وجود قرآن دیگری به نام «مصحف فاطمه نزد مهدی شیعیان» است که هنگام ظهور همراه خود میآورد و آیات آن غیر از قرآن موجود نزد مسلمانان است.
پیروان وهابیت برای پر نشان دادن دست خود به عنوان ادلّهی حرمت عزاداری به روایاتی از کتب شیعه نیز استناد میجویند تا چنین تصور شود که گویا اهلبیت نیز در برابر گریه و عزاداری موضع گرفته و آن را تحریم نمودهاند که این روایات یا بدون سند و یا ضعیفالسند هستند و حتی اگر سند هم داشته باشند ناظر به عزاداریهای جاهلی است.
وهابیت وقتی که به روایتی در فضیلت اهلبیت در کتابهای مورد قبول خود میرسند که قابل اثبات است، آن را جعلی میدانند؛ از باب نمونه با وجود قوّت روایت «کتاب الله عترتی»، میبینیم شگرد بنیامیه تا زمان حاضر، هنگام یاد کردن از «حدیث ثقلین» به روایت «کتاب الله و سنّتی» استناد کرده و از روایت «کتاب الله و عترتی» نامی به میان نمیآید.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است که پاسخ میگوییم طولانی بودن عمر امکان عقلی دارد.
از جمله شبهات اساسی وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، بنیانگذار فرقهی ضالّهی وهّابیت در شبههای گوید: عمر طولانی و بیش از معمول، آن هم بیش از هزار سال در امّت پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) موضوعی است که دروغ بودن آن آشکار است. که پاسخ میگوییم طولانی بودن عمر امکان قرآنی دارد.
از جمله شبهات وهّابیت در موضوع مهدویت شبههی «عدم امکان طول عمر آن حضرت» است؛ ابنتیمیه، در این شبهه به روایتی از پیامبر استناد کرده: «پیامبر آخرین نماز عشای عمرش را با ما خواند، پس از سلام نماز، ایستاد و فرمود: امشب را به خاطر بسپارید؛ زیرا پس از گذشت 100 سال از این تاریخ، هیچیک از افراد موجود روی زمین، زنده نخواهند ماند.»
آرامش و امنیت در جامعه اسلامی، امری ضروری است و این امر وظیفه تمام مسلمانان است و معرفی صحیح دین اسلام به جهانیان، وظیفهی همهی مسلمین خصوصاً علما است که به درستی عمل نکردهاند ؛ برخی از علمای افراطی و مفتیان جاهل وهابی با برداشتهای غلطشان از آیات و روایات عرض و ناموس مسلمانان را به خطر انداخته و اسلام را دین شمشیر، و جنایت معرفی کردهاند و تکفیری بودن خود را نیز نمیپذیرند.
تکفیر زمانی بر افراد صدق میکند که به خداوند یکتا ایمان نداشته و اعتقاد به سنت پیامبر خاتم در او رسوخ نکرده باشد. اما محمد بن عبدالوهاب میگوید اعتقاد به خداوند قلبی و یا زبانی باشد به جهتی از جهات اگر افکار ما قبول نشود، مرتد و کافر است.
در طول تاریخ اسلام از 1400 سال پیش تا به الان جریانات تکفیری زیادی ظهور کردند و بعد از مدتی محو و نابود شدند و خوارج هم جزء همین جریان بودند اما این جریان علی رغم نابودی باز در جای دیگر از زیر خاکستر حوادث تاریخ اسلام سر برآورد و تمام مذاهب اسلامی را دچار تحول و دگرگونی شدید قرار داد. چرا که این عقیده تکفیری آن هم از نوع خوارج، باعث گردید که همگان را کافر و مشرک به حساب بیاورند و با این نگاه خواه ناخواه جان ، مال، خون، اموال و... حلال شمرده شود و در این راه به مسلمانان چه ظلمها و ستمهایی که صورت نپذیرد
سردمدار وهابیت ابنتیمیه حرّانی مخالفت خود را با احادیث فضایل اهلبیت بیان کرده است که در این مقاله به برخی از آنها اشاره میکنیم و از خوانندگان گرامی به قوت استدلال و استحکام بیان ابن تیمیه که در این مقاله میآید، توجه کنند که وی چگونه بدون ارائه هرگونه دلیل و مدرک، به راحتی روایات وارده در کتابهای خودشان را انکار کرده است.
وهابیت وقتی که به روایتی در فضیلت اهلبیت در کتابهای مورد قبول خود میرسند که به وسیلهی دلایل قرآنی و روایی به خوبی قابل اثبات میباشد آن را جعلی میدانند از باب نمونه: محمد ناصر الدین البانی، از بزرگان وهابیت در زمان حاضر، ذیل همین حدیث میگوید: «حدیث «أصحابی کالنّجوم ...» صحیح نبوده و پوچ و واهی است.»