وهابیت
وهابیت به شیعه در جمع بین نماز، با استناد به کلام امیرالمؤمنین ایراد میگیرد، در حالیکه کلام امیرالمؤمنین، به تبیین اوقات فضیلت نمازهای یومیه میپردازد، و تأکید بر امری مستحب و یکی از سنن پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) دارد و دلالت بر وجوب و الزام و حتمیت ندارد؛ پیامبر و اهل بیت جمع خواندن را اجازه دادهاند.
یکی از دستاوردهای ظاهری خلفا با کنار زدن امیرالمؤمنین از خلافت، رسیدن به خلافت و مدتها حکومت بر مردم بود. «حب ریاست یا جاهطلبی»، از امیال دیگر در انسان شدیدتر و ضرر آن بیشتر است، و آخرین چیزی است که از دل انسان خارج میشود؛ ریاستطلبان برای رسیدن به ریاست، حاضرند از دنیا و مال و دین خود بگذرند.
وهابیت که با دوری از اصول و قواعد عقلی و نقلی، خود را تنها مسلمانان عالم معرفی میکنند، در ادعای مضحک، رد شدن از زیر قرآن و یا قرآن به سر گرفتن را بدعت و عمل حرام معرفی میکنند؛ در حالیکه بر اساس روایات اهلسنت، امیرالمومنین، و بنا بر روایات شیعه، ائمهی اطهار در هنگام مشکلات و یا برای اجابت دعا، به قرآن پناه میبردند.
از ابتدای پیدایش فرقه سلفیه تاکنون دانشوران اهل سنت، نقدهای زیادی بر آن نوشتهاند؛ آشنایی با این نقدها از آن روی ضرورت دارد که این فرقه خود را پشت سپر تسنن پنهان کرده و همواره از زبان آنان سخن میگوید و داعیۀ حمایت از آنان را دارد و بیشترین شمار طرفداران آنان، افراد ناآگاه سنی هستند. دانشمندان سنی همواره با افراط این فرقه مواجهند.
پذیرش مسئولیت در حکومتهای ستمگر، همیشه با رویکرد میل به ظالمین نیست؛ روایات متعددی دلالت بر جواز مسئولیت از طرف سلطان ستمگر میکند؛ همچنین همیشه حضور در یک حکومت، به معنای تأیید آن حکومت و حاکم نیست؛ بنابراین به راحتی حضور سلمان و عمار در حکومت خلفا قابل توجیه است.
امیرالمؤمنین جهت حفظ دين، که وظيفه خود میدانستند، همچنین دفاع از مظلوم، و اسلام، در زمان خلفا مشورت داده و همکاری میکردند؛ این همکاریها نشان از تأیید خلفا نیست؛ بلکه ایشان به وظیفه خود در قبال اسلام و مسلمانان عمل میکردند.
یکی از مسائلی که وهابیت تکفیری با اهل سنت مخالفت میکنند این است که وهابیت تکفیری میگویند خداوند متعال در بالای عرش و در آسمان است، ولی اهل سنت اعتقاد دارند خداوند متعال بدون جهت و مکان است و لازمه اینکه خداوند در آسمان و بالای عرش باشد این است که خداوند جسم باشد و محتاج به عرش باشد.
بدعت مسالهای متناقض در پیروان مکتب خلفا است که گاهی آن را تا 5 مورد نیز حتی تقسیمبندی کردهاند؛ بدعت همواره ابزاری برای سرکوب کردن مخالفان در مذهب اهل سنت بوده است و امروز تمام قد در اختیار سلفیت و فرزند ناخلفش یعنی وهابیت قرار گرفته که با استفاده از آن، حکم به قتل و کشتار مسلمانان میدهند.
وهابیت تکفییری بدعتی را در دین ایجاد کردند و میگویند مشرکین در ربوبیت موحد بودند، در حالیکه آیات زیادی تصریح دارد که مشرکین در ربوبیت مشرک بودند؛ از طرف دیگر آنها میگویند توحید اسماء و صفات داخل در توحید ربوبی است و مشرکین دارای توحید اسماء و صفات نبودند؛ لذا این تناقضی است که آنها دچار شدند.
وهابیت تکفیری به پیروی از محمد بن عبدالوهاب خارجی، ادعا دارند که شیعیان کل صحابه را سب و لعن میکنند، در حالیکه خود محمد بن عبدالوهاب ابوبکر و عمر را جزء ارباب من دون الله میآورد وتبعیت از من دون الله را شرک میداند؛ از طرف دیگر، ربیع مدخلی تکفیری حب صحابه را جزء اصول دین میداند؛ بنابراین باید طبق بیان ربیع مدخلی، محمد بن عبدالوهاب کافر باشد.
متاسفانه شبکههای وهابی به گونهای وانمود میکنند که گویا شیعیان، اهلسنت را ناصبی دانستهاند. این در حالی است که با مراجعه به کتب اهلسنت، خود ایشان به علمای خود همچون بخاری و ذهبی نسبت نصب دادهاند و ایشان را ناصبی دانستهاند.
یکی از بدعتهایی که وهابیت تکفیری ایجاد کرده است و خلاف آیات و روایات انجام دادند این است که آنها مشرکین را در شرک ربوبی تطهیر کردند و قائل هستند مشرکین در ربوبیت موحد هستند، ولی در عبودیت مشرک بودند، در حالیکه توحید ربوبی و الوهی (عبادی) جدای هم نیست.
ذبح و قربانی مثل سجده، جزء اعمالی است که ذاتاً عبادت شمرده نمیشود، بلکه نیت الوهیت و ربوبیت در عبادی بودن این دسته از اعمال دخیل است؛ لذا ذبح حیوان برای تعظیم کعبه و پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) مهمان یا ولیمه ازدواج و ... جایز و بلکه سنت است؛ چون روایات متعددی در این رابطه داریم، بر خلاف وهابیت تکفیری که این ذبح را شرک میدانند.
ابراهیم الجبهان وهابی با دروغگویی و افترا بستن به مذهب شیعه و با نشان دادن بغض و کینهی خود نسبت به امام حسین (علیهالسلام)، ادعا میکند شیخ طوسی با ذکر حدیثی در کتاب مصباح المتهجد خود، قبولی نماز را به شرط سجده بر تربت سیدالشهداء میداند؛ در حالیکه روایت را تحریف کرده و مقداری به آن افزوده است.