ابن تیمیه
ابنتیمیه به دلیل دشمنی با اهلبیت پیامبر، به تحریفهای بزرگی در حوزه عاشوراپژوهی دست زده است. یکی از تحریفهای او این است که میگوید هیچکس از بنیامیه، احدی از بنیهاشم را نکشته است. همچنین ابنتیمیه با صراحت قیام امام حسین را زیر سؤال برده و با بیپروایی تمام، حق را به قاتلین امام حسین یعنی به یزید و بنیامیه داده است.
سرکرده وهابیت ابن تیمیّه حرّانی در تمجید از قاتلان امام حسن و امام حسین مىنویسد: «شیعه نمىتواند ایمان و عدالت على را ثابت کند، چون اگر به اسلام و هجرت و جهاد على که به تواتر ثابت شده است استدلال کند، خواهیم گفت که اسلام معاویه، یزید، خلفاء بنوامیه و بنوعباس، و همچنین نماز، روزه و جهاد آنان نیز به تواتر ثابت شده است.»
از جمله اعتقادات منحرف وهابیت این مساله است که تبرک جستن به پیامبر(ص) تنها مخصوص زمان حیات ایشان بوده است و بعد از وفات آن حضرت دیگر این تبرک بدعت بوده و حتی بوی شرک میدهد در حالیکه در کتب حنابله گفته شده مردم به بدن ابن تیمیه بعد از مرگ او تبرک میکردند و هیچ وهابی آن را رد نکرده و صاحب کتاب را نیز بدعتگذار نخوانده است.
ابن تیمیه در کتاب منهاج السنه خود ابراز میدارد که کثیری از صحابه بغض حضرت علی (علیه السلام) را در دل داشتند. البته ایشان از این کلام قصد انکار فضائل حضرع علی (علیه السلام) را دارد چنانکه دأب او چنین است یعنی او دائما در کتب مختلف خود آنجا که پای فضیلتی از فضائل علی (علیه السلام) در میان است، یا سند حدیث را تضعیف میکند...
با وجود احادیثی که در کتب اهل تشیع و اهلتسنن مبنی بر هجوم به خانه حضرت فاطمه زهرا (علیها السّلام) است و هیچ شکی در آن نیست، گاهی اوقات دیده میشود دشمنان اهلبیت در سخنان خود به اباطیل تمسک کردهاند و در مورد این واقعیت تشکیک ایجاد کردهاند. که ما در این مقاله به بعضی از روایاتی که در کتب اهلسنت آمده اشارهای خواهیم داشت.
عدهای از دشمنان اسلام برای آنکه ریشه اسلام را بزنند چاره را در آن دیدند که اصل نبوت و معجزه پیامبر را زیر سوال ببرند و بگویند قرآنی را که پیامبر بر مردم عرضه نموده است همهاش بر گرفته از آیات الهی نیست و اضافاتی از جانب خود او نیز در آن هست و دیگر اینکه پیامبر نماز ناقص هم خوانده و با کیفیت تمسخرآمیزی آن را تصحیح نموده است.
هستی شناسی در هر آیین و اندیشهای باعث میشود، خط و مشی آن فکر را درباره جهان ماوراء و غیر محسوس روشن شود. بهویژه درباره اعتقادات دینی که این موضوع به مراتب بیشتر جلب توجه کرده و باعث صدق ادعای قائلین به این عقیده و راستی و درستی این اعتقاد است. این هستی شناسی ماورائی در سلفیت به خطا رفته و شکل دیگری به خود گرفته است.
وحدت در جامعه اسلامی باعث ثبات و برقراری حکومت اسلامی بوده و البته لازمه آن، عدم سوء تفاهم نسبت به یکدیگر است. باید دانست که تهمت، افترا و ... از عوامل ایجاد تفرقه میباشند و به وحدت اسلامی ضربه میزنند. دشمنان اسلام (وهابیت) با ایجاد تهمت، دروغ، افترا و سخنان زشت سعی میکنند، شیعیان را در نظر دیگر فرق اسلامی، بد جلوه دهند.
سلفیان به داشتن رویه خرق اجماع در اندیشه مذاهب اسلامی معروف هستند. ایشان به دلیل ابراز نظرات متهورانه خود نه تنها کمکی به وحدت نمیکنند بلکه برخلاف ادعای خود تیشه بر ریشه وحدت مذاهب اسلامی و حتی خود اهل سنت میزنند. برخی از این امور که برای مخالفت با شیعیان ابراز شده تمامی فرق اسلامی را مورد انتقاد قرار میدهد.
با وجود آن که اصل مهدویت و اعتقاد به ظهور حضرت مهدی در آخرالزمان از قطعیات امّت اسلام است و هیچ یک از علمای شناخته شده و معتبر اسلام با این موضوع مخالفت نکرده، با این وجود به شکلهای مختلف تشکیکهای در این موضوع صورت گرفته از اینرو برخی مدعیند روایات مهدویت از طریق اهلسنت با سند صحیح نقل نشده است.
سماع موتی از مسائلی است که بیشتر مسلمانان به آن اعتقاد داشتهاند و تنها وهابیت معاصر به خاطر تناقضهایی که بین این نظریه و افکار خود دیده است این مفاهیم را تغییر داده است. ایشان از پیروی بزرگان خود دست برداشته و آنچه را مناسب عقیده خود میبینند برمیگزینند. زیرا حتی ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب نیز آن را پذیرفتهاند
سماع موتی از مسائلی است که غالب مسلمانان آن را قبول دارند و حتی ابن تیمیه و ابن قیم و محمد بن عبدالوهاب نیز آن را پذیرفتهاند؛ اما وهابیت معاصر به خاطر تناقضهایی که بین این نظریه و افکار خود دیده است این مفاهیم را تغییر داده است. ایشان از پیروی بزرگان خود دست برداشته و آنچه را مناسب عقیده خود میبینند برمیگزینند.
همانطور که پیامبر اکرم (صلىاللهعليهوآله) حضرت علی (علیه السلام) را در موارد فراوان به عنوان خلیفه و جانشین خود انتخاب فرمود، در مورد غسل و کفن و دفن پیکر پاک خود نیز علی (علیه السلام) را وصی خود قرار داد، که با وجود روایات فراوان در این خصوص باز هم برخی از معاندان مانند ابنتیمیه حرانی این فضیلت را منکر میشوند.
ابنتیمیه میگوید: «روایت دیدار پیامبر با خداوند و دست گذاردن خداوند به میان کتف حضرت و احساس سردی انگشتان خداوند تا درون سینه، مربوط به شب معراج در مکّه بوده و دیدار پیامبر با خدا در مدینه بوده، در نتیجه قطعا پیامبر خداوند را در خواب دیده و از آنجا که خواب انبیا همچون وحی میباشد پس موضوع دیدار پیامبر با خداوند قطعی است.»