با وجود آن‌که اصل مهدویت و اعتقاد به ظهور حضرت مهدی در آخرالزمان از قطعیات امّت اسلام است و هیچ‌یک از علمای شناخته شده و معتبر اسلام با این موضوع مخالفت نکرده، با این وجود به شکل‌های مختلف تشکیک‌هایی در این موضوع صورت گرفته، از این‌رو برخی مدعیند، روایات مهدویت از طریق اهل سنت با سند صحیح نقل نشده، بلکه یا این روایات ضعیفند و یا نهایت درجه‌ای که می‌توان برای این روایات قائل شد، روایات «حسن» می‌باشد.

در پاسخ می‌گوییم: حتی ابن‌تیمیه که او را رهبر معنوی وهابیت می‌دانید نتوانسته اصل وجود احادیث صحیح‌السند بر خروج حضرت مهدی در آخرالزمان را انکار کند و به همین‌رو در این موضوع به شکل‌های مختلف ناچار به اعتراف شده؛ به عنوان نمونه می‌گوید: «احادیثی که درباره خروج مهدی وارد شده، احادیث صحیح‌السند است.»[1]
هم‌چنین در جای دیگری از کتابش می‌نویسد: «روایات مهدی، روایاتی شناخته شده و معروف است که آن‌ها را امام احمد حنبل، ابوداود، ترمذی و دیگران روایت کرده‌اند؛ هم‌چون روایت عبدالله بن مسعود از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود: «اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی مانده باشد، خداوند آن روز را چنان طولانی کند، تا مردی از اهل بیت من که نام او، نام من و نام پدر او، نام پدر من است، برانگیحته شود و زمین را از قسط و عدل آکنده سازد، همان‌گونه که از ظلم و جور پر شده باشد.»[2]
عجیب‌تر این‌که ابن‌تیمیه در کتاب‌های خود ناچار به اعتراف به مطلبی گردیده، که اگر معنای واقعی آن را می‌فهمید، می‌بایست عقاید خود را کنار گذارده و به حقانیت مذهب شیعه پی‌برد؛ وی در متن زیر به موضوعی اشاره نموده که اگر امروز یک شیعه بگوید، توسط پیروان ابن‌تیمیه متهم به غلو و رافضی‌گری شده و حکم قتل او صادر می‌گردد؛ او می‌گوید: «همواره باید در میان مردم افرادی باشند که بر حق ظهور کرده و با دلایل و براهینی که عرضه می‌نمایند، مانع از تحریف کتاب و تغییر شریعتی که خداوند آن را نازل کرده شوند و با نور خود برای نابینایان راهنما گردند، این همه بدان سبب است که زمین نباید از حجت قائم خداوند خالی باشد، تا مبادا حجت‌ها و بینات الهی از بین برود.»[3]
همین سخن از زبان عالمان بزرگ اهل سنت هم‌چون ابن حجر عسقلانی که وهابیت ناچار به تأیید او نیز می‌باشند، صادر گشته است: «در آخرالزمان و اندکی پیش از قیام قائم، عیسی (علیه السّلام) خواهد آمد و پشت سر مردی از این امت نماز خواهد خواند و این خود دلالت صریح دارد بر این معنا که فرموده‌اند: زمین هرگز نباید از قائمی که از سوی خداوند حجت می‌باشد، خالی بماند.»[4]

بنابراین از ابن‌تیمیه و همه پیروان او و نیز همه منکران نظریه‌ی امامت الهی که شیعه به آن معتقد است می‌پرسیم: اگر آن‌گونه که ابن‌تیمیه، ابن حجر و بسیاری دیگر از بزرگان مورد قبول وهابیت تصریح نموده‌اند که بایست همواره روی زمین، حجتی از حجج الهی باشد و در غیر این صورت زمین با ساکنانش نابود خواهند گردید، امروز حجت خداوند بر شما کیست؟

پی‌نوشت:

[1]. «أنّ الأحادیث الّتی یحتجّ بها علی خروج المهدیّ أحادیث صحیحة.» منهاج السنة النبویة، ابن‌تیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 8، ص 254. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[2]. «و أحادیث المهدیّ معروفة رواها الإمام أحمد و أبو داود والتّمرمذیّ و غیرهم کحدیث عبدالله بن مسعود عن النّبیّ (صلی الله علیه و آله و سلم) أنّه قال لو لم یبق من الدّنیا إلّا بوم لطوّل الله ذلک الیوم حتّی یبعث فیه رجلا من أهل بیتی یواطیء اسمه إسمی واسم أبیه إسم أبی یملأ الأرض قسطا و عدلا کما ملئت ضلما و جورا.» منهاج السنة النبویة، ابن‌تیمیه حرّانی، مؤسسة قرطبة، مصر، ج 4،
[3]. «و لا تزال فیه طائفة قائمة ظاهرة علی الحقّ فلم ینله ما نال غیره من الأدیان من تحریف کتبها و تغییر شرائعها مطلقا لما ینطق الله به القائمین بحجّة الله و بیّناته الّذین یحیون بکتاب الله الموتی و یبصرون بنوره أهل العمی فإنّ الأرض لن تخلوا من قائم لله بحجّة لیکلا تبطل حجج الله و بیّناته.» مجموع الفتاوی، ابن‌تیمیه حرّانی، مکتبة ابن‌تیمیه، ج 25، ص 130.
[4]. «... و فی صلاة عیسی خلف رجل من هذه الأمة مع کونه فی آخر الزّمان و قرب قیام السّاعة دلالة للصّحیح من الأقوال أنّ الأرض لا تخلوا عن قائم لله بحجّة.» فتح الباری، ابن حجر عسقلانی، دارالمعرفة، بیروت، ج 6، ص 494.