مباحث روایی
اهل بیت پیامبر از خود پیامبرند یعنی از گوشت و پوست و خون ایشان هستند و رسول خدا در مناسبتهای مختلف آن را برای مسلمانان بیان فرموده است، خصوصاً در مورد حضرت علی (علیهالسلام) آنقدر روایت در فضائل و مناقبشان ایراد فرمود که جای هیچ شک و شبههای برای احدی باقی نگذاشت.
صنعانی ماجرای صلح حدیبیه توسط پیامبر را نقل کرده است که همین روایت از سوی بخاری نیز بازنویسی شده است؛ در کمال تعجب باید بیان داشت که این روایت توسط بخاری تقطیع شده است.
شیعیان با توجه به حمل معنای کلمه ولی بر سرپرستی و خلافت، به امامت و ولایت بلافصل امام علی (علیهالسلام) باور دارند. با بررسی تنها چند روایت در کتب حدیثی اهل سنت میتوان گفت که کلام ایشان صحیح است.
در روایات فراونی از پیامبر اسلام وارد گردیده است که مسلمانان را به دوست داشتن اهل بیت خود ترغیب میکند، در روایتی خطاب به حضرت علی (علیهالسلام) آمده: یا علی کسی که تو را دوست بدارد، روز قیامت با پیامبران خواهد بود و کسیکه کینهی تو در دل داشته وبمیرد، باکی نیست که یهودی بمیرد، یا نصرانی.
جاعلین اموی برای فضیلت سازی برای معاویه روایاتی ساخته و منتشر کردهاند، ازجمله: «افراد امین در پیشگاه خداوند، تنها سه نفر هستند: من، جبرئیل و معاویه.» ذهبی این حدیث را دروغ میداند؛ جاعلین با جعل این روایات، معارف اسلامی را به سخره گرفتهاند.
در منابع معروف اهل سنت، مانند صحیح مسلم، بخارى، سنن ترمذى، موطّا مالک، مسند احمد، سنن نسائى، مصنف عبدالرزاق و کتب دیگر، که همه از منابع مشهور و شناخته شده اهل سنّت است، حدود سى روایت درباره جمع میان نمازظهر و عصر یا مغرب و عشاء، بدون سفر و مطر (باران) و خوف و ضرر نقل شده است.
آنچه از فضائل حضرت علی (علیهالسلام) نقل شده، قابل شمارش نیست و احدی نمیتواند آن را انکار کند و اگر کسی بخواهد آن را حساب کند اولاً: در افکار و اذهان انسانهای عادی نمیگنجد و ثانیاً: بسیار سخت و دشوار و و در عین حال طاقت فرسا و غیر قابل جمع آوری است.
خاندان اهل بیت پیامبر، خصوصاً حضرت علی (علیهالسلام) چنان فضیلت و ویژگی منحصر به فردی دارد که احدی از مسلمانان و حتی صحابه پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) به آن نرسند. این ویژگیهای خاص در روایات فراوانی از رسول خدا در وصف این حضرت بیان شده و خداوند آیاتی را در قرآن در شأن ایشان نازل فرموده است.
اهلسنت معتقدند آنچه صحابه نقل کردهاند اگر با قیاس (مقایسه با کتاب و سنت) موافق بود، این اجتهاد صحابه محسوب میشود. اما باید گفت که گاهی صحابه در مقابل کتاب و سنت گام برداشته و نظر دادهاند که این نیز از سوی برادران اهلسنت اجتهاد خوانده شده است!!!
پیامبر اسلام از زمان بعثت تا آخر عمر شریفشان در مناسبتهای مختلف، حضرت علی را وصی و جانشین خود معرفی کردند تا امت بعد ایشان گمراه نشود، حتی خلفای غاصب هم این نکته را میدانستند؛ تاریخ گواه است که آنان در جریان غدیرخم به امیرالمؤمنین تبریک گفتند اما بعد رحلت پیامبر، حق ایشان را غصب کردند.
یامبر اکرم نوجوانی را تربیت کرد تا پس از ایشان ادامه دهندهی راهش باشد؛ لذا در آغاز راه با جمع کردن خویشان خود و معرفی حضرت علی (علیهالسلام) به دیگران و در آخرین حج، در غدیرخم، ولایت و جانشینی امیرالمؤمنین را به مردم اعلام کرد و حجت را بر همگان تمام نمود.
یکی از مصادیق شرک از نظر محمد بن عبدالوهاب، توسل به ارواح اولیاء الهی است. وی میپندارد ارواح انبیا و اولیاء الهی بعد از مرگ قادر به برآوردن حاجتهای طلبکار و سائل نیستند، لذا توسل به آنها موجب شرک است و این کار خلاف عقیده سلف است. اما در مقابل میبینیم که بزرگان و علمای اهلسنت توسل به ارواح اولیاء الهی را جایز میدانند.
از احادیثی که جزء پیشگوییهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) است، حدیثی است که در منابع شیعه و سنی، به صورت متواتر با کمی اختلاف آمده است و هشداری بود که پیامبر اکرم قبل از رحلت خود آن را بیان داشته است: «من مات و لم یعرف امام زمانه...» که در کتب فریقین وارد شده است.
پیامبر بزرگ اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) در مناسبتهای مختلف و در میان برخی از اصحاب و یاران خود به حوادث و اتفافات بعد از خود اشاره نموده است که این خود یکی از معجزات باهره و دلائل آشکار بر صدق پیامبری ایشان از طرف خداوند میباشد که در آن به بیان سخنانی به عنوان رویدادها و پیشگویی هایی پرداخت. از جمله این که بعد از خودش خلفا فریبکار و زمامداران فاسق و... روی کار میآیند