شبه معنویت های بومی
علی یعقوبی در بسیاری از سخنرانیهای خود با حمله به علمای شیعه، آنان را به کوتاهی در فهم معارف دین متهم میکند. و در برخی موارد نیز با تحدی، آنان را به مبارزه میطلبد و یکیاز اهداف خود از بازگفتن این سخنان را بیدار کردن علمای شیعه از خواب غفلت میداند. زیرا عقیده دارد نباید علما رسالهای داشته باشند.
بعضی افراد کوشیدند تا اسلام آوردن خالد بن سعید را بنا بر رؤیا قرار داده و مدّعی شدند که او در خواب سقوطش درون یک چاه آتش را دیده و پدرش که از مشرکان بود او را به درون چاه هدایت میکند، اما رسول خدا (صلیاللهعلیهوآله) دست او را گرفته و از آتش نجات میدهد. اما باید گفت؛ عمل غیر معصوم حجت نبوده و نمیتوان با توجه به آن، مسألهای عقیدتی را پایهریزی کرد.
آنچه در برخی گزارشها از رؤیاها به دست میآید، بیانگر این استکه، تشخیص رؤیای صادقه از کاذبه، آنقدر مشکل است که برخی از علمای ربانی و اؤلیای الهی نیز از تعابیر اشتباه در امان نبوده و با گمان صادقه بودن رؤیا و استناد عقایدشان به آن، مسیر را به انحراف رفتهاند.
روایت امام صادق (علیهالسلام) در مورد حجیت نداشتن خواب، شامل تمام آموزههای دین، اعم از مسائل عقیدتی و فقهی میشود. و نفی استفاده از رؤیا در این روایت آشکارا بیان شده است. مقید نمودن این عبارت در مسایل فقهی نیز تأثیری بر استدلال ندارد؛ چرا که با توجه به اینکه رؤیا نمیتواند نقشی در استنباط احکام فقهی داشته باشد، به طریق اولویت در مسائل عقیدتی بیفایده است.
کثرتگرایی دینی یا همان پلورالیسم نظریهای است محمدعلی طاهری به آن اشاره دارد و همهی مذاهب را برحق میداند و معتقد است که هر انسانی صرفنظر از دین، تحولخواه و کمالپذیر بوده، میتواند در صراط مستقیم باشد، ولی این ادعا با نص صریح قرآن مخالف است.
بعضی فرقهها از مقولهی خواب به عنوان پنجرهای برای اثبات ادعاهای خود استفاده کردهاند. مدعی یمانی، احمد بصری نیز یک از کسانی است که از این امر برای اثبات ادعاهایش استفاده کرده است. دلیلهایی که وی برای حجیت داشتن خواب ارائه میدهد، آیاتی از قرآن است. اما بحث ما در تشخیص حجت الهی به وسیلهی رؤیاست؛ و این آیات خارج از موضوع بحث است.
ادعای احمد بصری بر حجیت داشتن خواب، و دلایلی که برای آن میآورد نهتنها بیپایه و اساس است، بلکه سخنان او خلاف روایات رسیده از اهلبیت (علیهمالسلام) است. آنها میگویند: رؤیای یوسف (علیهالسلام) نه تنها برای خود او، بلکه برای پدرش یعقوب، راهی برای شناخت حجت بود!
دیپاک چوپرا نویسنده و سخنران انگیزشی و از مروجان تفکر نوین میباشد. وی علی رغم اینکه فرقهی خاصی را ترویج نمیکند، اما نوشتهها و سخنانش آمیخته با معنویت شرقی و غربی است، که هیچگونه مطابقتی با دین، مذهب و فرهنگ ایرانی اسلامی ما ندارد. به گفته خود چوپرا، از یوگا و مدیتیشن متعالی «TM» برای طب روحانی خود استفاده میکند.
محمدعلی طاهری در شبهه عرفان خود اینچنین مطرح میکند که: «هیچکس قادر نیست درک و فهمی از خداوند داشته باشد، و این خداوند است که عاشق انسان میشود و انسان معشوق او واقع میشود.» ولی واقعیت این است که هرکس به اندازهی وسع و ظرفیت خود میتواند از اقیانوس بیکران خداوند بهرهمند شود.
بىتوجهى به اسرار و روح هستی و تعاليم معنوى، تربيتى و به طور کل، غفلت از خالق هستی، انسان را به وادی پوچی هدایت میکند که باعث پناهبردن به ارزشهايى چون يوگا مىشود. بايد بدانيم كه يوگا تنها يک ورزش براى تقويت بعدى از ابعاد درونى انسان است و براى عبادات و نيايش و شكرگزارى آفريدگار نيست.
محمدعلی طاهری سرکردهی عرفان حلقه، شیطان را اولین موحد عالم معرفی میکند و اذعان میکند که شیطان فریب خورده درگاه خداوند است زیرا خداوند بوده است که دستور داده تا شیطان به آدم سجده نکند. این سخنان طاهری با نص صریح قرآن مغایرت دارد و این به معنی افترا به ساحت قرآن است.
ذکر و یادکردن در عرفان اسلامی عبارت است از «توجه به خدا» که در عالیترین مراتب، عارف و سالک نباید لحظهای از خدای متعال غافل شود تا به انقطاع کامل برسد. اما در عرفان حلقه از تأثیر نداشتن ذکر و یاد خداوند متعال در کمالپذیری انسان صحبت به میان میآورند.
در فرقهی دجالیّه یمانی، صلوات بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و آل محمد (علیهمالسلام) نیز دستخوش تحریف شده است. صلواتی که آنها ذکر میکنند، چنین است: «اللهم صلِّ علی محمد و آل محمد الأئمة و المهدیین و سلم تسلیما کثیرا». با مراجعه به روایات و منابع دسته اول امامیه و اهل تسنن در باب صلوات، هیچکدام به چنین صلواتی به این نحو اشارهای نکردهاند.
محمدعلی طاهری در عرفان حلقه ظاهراً مسئلهی بازگشت ارواح به اجسام و اجساد دیگر (یا همان تناسخ) را رد میکند؛ ولی وی این مسئله را در قالب کلام دیگری مطرح میکند و میگوید که طبق علاقه و عشق شدید روح و جسم به یکدیگر، روح بلافاصله بعد مرگ وارد جسم دیگر میشود!