شبه معنویت های بومی
محمدعلی طاهری در کتاب عرفان کیهانی خود میگوید: «عبادت در خـدمت خداوند بودن است و چون او بینیاز از هر عمل ما میباشد، از اینرو خدمت ما صـرفاً میتواند معطوف به تجلیات او شود. در نتیجه، عبادت عملی در خدمت جهان هستی بودن است؛ یعنی خدمت به انسان و طبیعت.»
عنوان یمانی، ادعایی است که احمدالحسن بصری بر روی خود نهاده است. با بررسی روایات اهل بیت به کذب بودن این جریان انحرافی پی میبریم. امام رضا(علیهالسلام) میفرماید: «خروج سفیانی، یمانی و خراسانی در یک سال، یک ماه و یک روز و ترتیب آنها همچون رشتهی مهرهها پشت سرهم خواهد بود.»
یکی از مبانی که در جریان انحرافی احمدالحسن به چشم میخورد، بحث خواب و رویا است که وی آن را حجتی از ناحیه خداوند بر اثبات خود میداند. و این درحالی است که تاکنون هیچ پیامبر و جانشینی از جانب خداوند بهواسطهی خواب و رؤیا به مردم معرفی نشده و حتی رسالت هیچ پیامبر و وصیّی در خواب به وی اعطا نگردیده...
جامعه مسلمین به لحاظ معرفتی به دو دسته تقسیم شدهاند که بایستی عدهای به فهم و فقه رسیده و عدهای دیگر از فهم و فقه آنان استفاده کنند. لذا به التزام عقلی، تبعیت غیر فقیه از فقیه واجب است چرا که در غیر اینصورت، این تقسیمبندی و دستور به تفقه و انذار در آیات بیهوده خواهد بود.
طاهری در شبه عرفان کیهانی (حلقه) مخاطبین خود را از عبادت خدا منع میکند و اینگونه مطرح میکند که چون انسان نمیتواند هیچگونه شناختی از خدا داشته باشد، لذا باید تنها در خدمت خلق خدا باشد. این نظریه، جزء مبانی مسیحیت است که عبادت خدا تنها خدمت به خلق است. درحالی که ارزشهای انسانی تنها خدمت به خلق نیست.
ترویجدهندگان فرقه انحرافی و منحط عرفان حلقه با ادعاهای فرادرمانی، عرفان و اتصال به شبکه مثبت، عدهای را بهسمت خود جذب و با ایجاد تشکیک در اعتقادات مذهبی آنها به درآمد هنگفتی از این راه دست پیدا کردهاند. در حال حاضر سرکردهی این فرقه در زندان میباشد.
یکی از آسیبهای مهدویت در عصر غیبت تعیین محدودهی زمانی ظهور است و حضرت مهدی (علیهالسلام) نیز کسانی را که توقیت کردهاند را کذاب خطاب کرده است. احمدالحسن و پیروانش نیز در این راستا توقیت کرده و عصر حاضر را عصر ظهور معرفی کرده است که این در بین شیعیان کاری کاملاً ناپسند و مطرود به حساب میآید.
یکی از مبانی نظری عرفان حلقه، بحث دوآلیستی یا همان نگرش دوگانه به جهان هستی است که در آن جهان هستی را مجازی میپندارد و وجود خارجی برای آن قائل نیست. درحالی که باید از نظریهپردازان شبهه عرفان حلقه پرسید که بر چه اساسی آنچه که از حرکت آفریده شده را شما مجاز میپندارید در حالی که وجود خود از موجود است.
بی اطلاعی احمد بصری از بعضی مطالب باعث میشود که ما بیشتر به دروغگو بودن او پیببریم. وی ادعا کرده است که هیچ کسی قبل از او مدعی مهدی در حدیث وصیت نشده است ولی غافل از اینکه قبل از او مدعی مهدویت دروغین دیگری به نام، علی رضا پیغان به این حدیث تمسک کرده و خود را همان مهدی دانسته است.
یکی از دلایلی که مبنای فکری عرفان حلقه را خدشه دار میکند، تسلیم بودن در عرفان حلقه است که اگر شخصی تسلیم نباشد باید از توان خود استفاده کند که آن هم محدود است. در صورتی که اینگونه وانهادگی و سرسپردگی در هیچ مکتبی قابل قبول نیست و دین اسلام بشر را از بی فکری و عدم تعقل باز میدارد.
در عرفان حلقه (عرفان کیهانی) که به سرکردگی محمدعلی طاهری است، به مخاطبین دستور داده میشود که اگر هر گونه اتفاقی در حلقه بیفتد مخاطبین تنها ناطر و تماشاچی باشند و از هرگونه قضاوت و تعبیری خودداری کنند. اینگونه دستورات نشان میدهد که مخاطبین حلقه انسانهایی خنثی هستند که هیچگونه ارادهای از خود ندارند، گویی مسلوبالاراده هستند.
چهار فرقه شیخیه، بهائیت، بابیت و احمدالحسن دارای ایدئولوژیهای مشترکی هستند که همه نشان از مطلبی دارد و آن همان تئوری اسلامستیزی استکبار میباشد. از مهمترین ایدئولوژی این فرقهها میتوان به مخالفت با مراجع تقلید شیعه به عنوان نواب عام امام و تبدیل آن به نیابت خاص خود، نام برد.
مدعیان دروغین در طول تاریخ کم نبودهاند. در حال حاضر نیز افرادی شیطان صفت با ادعاهایی سعی در جذب عموم جامعه شیعی دارند. احمد الحسن بصری یکی از این افراد است که حدود 15 سال است ادعاهایی را داشته است و افرادی را به سوی خود جذب کرده است.
فرقهی یمانی بعد از سال 2006 به چهار فرقه ضد همدیگر تبدیل شده و هرکدام از آنها دیگری را کافر میخوانند. مکتب نجف، رایات السود، گروه احلاس و جیش الغضب چهار شاخهای هستند که از دل فرقهی یمانی دروغین بیرون آمدهاند که هرکدام از انصار احمد بصری جزء یکی از این فرقهها میباشند.