دلایلِ موهومِ دجال بصره
بعضی فرقهها از مقولهی خواب به عنوان پنجرهای برای اثبات ادعاهای خود استفاده کردهاند. مدعی یمانی، احمد بصری نیز یک از کسانی است که از این امر برای اثبات ادعاهایش استفاده کرده است. دلیلهایی که وی برای حجیت داشتن خواب ارائه میدهد، آیاتی از قرآن است. اما بحث ما در تشخیص حجت الهی به وسیلهی رؤیاست؛ و این آیات خارج از موضوع بحث است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ رؤیا تجربهی افکار، تصاویر یا احساسات به هنگام خواب است. رؤیا ممکن است اتفاقات عادی و روزمره و یا عجیب را در برگیرد. بعضی فرقهها از مقولهی خواب به عنوان پنجرهای برای اثبات ادعاهای خود استفاده کردهاند. مدعی یمانی، احمد بصری نیز یک از کسانی است که از این امر برای اثبات ادعاهایش استفاده کرده است. دلیلهایی که وی برای حجیت داشتن خواب ارائه میدهد، آیات قرآن است. یکی از آیاتیکه وی به آن استناد میکند، آیهای از سورهی نمل میباشد. «قَالَتْ يَٰٓأَيُّهَا ٱلْمَلَؤُا۟ إِنِّىٓ أُلْقِىَ إِلَىَّ كِتَٰبٌۭ كَرِيمٌ [نمل/26] (ملکه سبا) گفت: ای اشراف! نامه پرارزشی به سوی من افکنده شده!» وجه استدلال وی به این طریق استکه: «و قرآن بر ما قصه بلقیس، ملکه سبا را میخواند و او در عالم رؤیا دانست که سلیمان (علیهالسلام) نبی خداست؛ پس رؤیایش را راست پنداشت و در نهایت ایمان آورد. و از کجا دانست که این نامه نامهای بزرگ است مگر از راه خدا و رؤیا و کشف؟»[1] و گویا استدلالشان این است که چون راهی برای اطلاع از کریم بودن نامه نیست، پس حتما در خواب از آن آگاهی یافته است.
نقد و بررسی
- این آیه، کمترین ارتباطی با مباحث رؤیا ندارد و خوابی در کار نبوده است تا این که بخواهد دلیلی بر حجیت رؤیا برای تشخیص حجت الهی باشد. در حالی که بنابر صریح آیات قبل و بعد، نامهای به وسیلهی هدهد به بلقیس داده شده و او پس از مشورت با وزرای خود تصمیم به دیدار با سلیمان نبی گرفته و بعد از دیدن معجزات آن حضرت، به خدای بلند مرتبه ایمان میآورد. در قرآن چنین میفرماید: «قَالَ نَكِّرُوا۟ لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِىٓ أَمْ تَكُونُ مِنَ ٱلَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ* فَلَمَّا جَآءَتْ قِيلَ أَهَٰكَذَا عَرْشُكِ ۖ قَالَتْ كَأَنَّهُۥ هُوَ ۚ وَأُوتِينَا ٱلْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ. [نمل/41-42] (سلیمان) گفت: تخت او را برایش ناشناس سازید؛ ببینم آیا متوجّه میشود یا از کسانی است که هدایت نخواهند شد؟! هنگامی که آمد، به او گفته شد: آیا تخت تو این گونه است؟ گفت: گویا خود آن است! و ما پیش از این هم آگاه بودیم و اسلام آورده بودیم!» (دیدن عظمت قصر و سابقه امر هدهد و آوردن تخت سبب اسلام او شد.)
- از طرف احمد بصری و هوادارانش، هیچ دلیلی بر ادعای اینکه کریم بودن کتاب را از طریق رؤیا به دست آورده، ارائه نشده است،[2] و این سخن که چون نمیدانیم بلقیس چگونه کریم بودن نامه را فهمیده، پس از طریق رؤیا بوده، سخنی مضحک و بیمنطق است.
- مفسرین احتمالات متعددی را در تبیین این آیه بیان کردهاند. مانند:
الف) بلقیس نامه را دارای خیر و برکت برای مردمش تلقی کرد.[3]
ب) از سوی فردی کریم است که انس، جن و پرندگان از او پیروی میکنند.[4]
ج) پایان این نامه مهر داشت، و استناد به این روایت شده است: «إکرام الکتاب ختمه»[5]
د) ابتدای نامه با «بسمالله الرحمن الرحیم» بوده است.[6]
ه) علت نام بردن به صفت کریم، خط زیبای آن بود.[7]
و) معانی بلند نامه، حسن کلام و عدم اهانت به طرف مقابل، دلالت بر کرامت نامه داشته است.[8]
علامه طباطبایی پس از بیان قولهای گوناگون، دلیل کرامت را عظمت سلیمان و محتوای نامه دانسته و در تبیین آیه چنین میفرماید: «و ظاهر آیه دوم این است که میخواهد علت کریم بودن آنرا بیان کند؛ میگوید: علت کرامتش این است که این نامه از ناحیهی سلیمان است، چون ملکهی سبأ از جبروت سلیمان خبر داشت و میدانست که چه سلطنت و شوکت با شکوهی دارد، به شهادت اینکه در چند آیهی بعد از ملکه سبأ حکایت میکند که وقتی عرش خود را در کاخ سلیمان دید، گفت: «هُوَ ۚ وَأُوتِينَا ٱلْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ. [نمل/42] ما قبلا از شوکت سلیمان خبر داشتیم و تسلیم او بودیم»
«وَ إِنَّهُۥ بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ. [نمل/30] و چنین میباشد: به نام خداوند بخشنده مهربان.» یعنی این نامه به نام خدا آغاز شده و به این جهت نیز کریم است. آری، بتپرستان وثنی، همگی قائلند به اینکه خدای سبحان هست، منتهی او را ربّ الأرباب میدانستند. آفتابپرستان نیز، وثنی مسلک، و یکی از تیرههای صابئین بودند، که خدا و صفاتش را تعظیم میکردند. چیزی که هست صفات او را به نفی نواقص و نیستیها برمیگردانیدند؛ مثلا، علم و قدرت و حیات و رحمت را به نبود جهل و عجز و مرگ و قساوت تفسیر کردهاند. پس به صورت قهری وقتی نامه، «بسماللهالرحمن الرحیم» باشد نامهای کریم میشود، چنانکه بودن آن از ناحیه سلیمان عظیم نیز، اقتضا میکند که نامهای کریم بوده باشد.»[9]
- باید به این نکته هم توجه کرد که، بحث ما در تشخیص حجت الهی به وسیلهی رؤیاست؛ و این آیه خارج از موضوع بحث است.[10]
پینوشت:
[1]. المتشابهات، احمد بن اسماعیل، انتشارات انصار امام مهدی، بیتا، بیجا، ج4، ذیل سؤال 145، ص 236.
[2]. جامع الادلة، ابو محمد الانصاری، انتشارات انصار الامام مهدی، بیتا، بیجا، ص 311.
[3]. التبیان فی تفسیر القرآن، شیخ طوسی، مصحح: احمد حبیبعاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج8، ص 92.
[4]. تفسیر مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، چاپ ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ج7، ص 343.
[5]. همان.
[6]. همان.
[7]. همان.
[8]. تفسیر جوامع الجامع، فضل بن حسن طبرسی، انتشارات دانشگاه تهران، 1377، ج3، ص 152.
[9]. المیزان فی تفسیر القرآن، علامه محمد حسین طباطبایی، چاپ جامع مدرسین حوزه علمیه، قم، ج15، ص 359.
[10]. خواب پریشان، محمد شهبازیان، انتشارات بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (علیهالسلام)، 1394، ص 41.
افزودن نظر جدید