بهائیت در عصر حاضر
عبدالبهاء در جمع سیاهپوستان آمریکا، میگوید: شما باید بسیار ممنون سفیدپوستان آمریکا باشید که سبب آزادی شما شدند! در پاسخ به این اظهارات باید گفت: همین غربیها، که عبدالبهاء دم از عدالتشان میزند، با رفتاری وحشیانه، آفریقاییها را برای بردگی به آمریکا بردند و حال که اندکی از حقوق ایشان را به رسمیت شمرده، عادل به حساب میآیند!
یکی از احکام ظالم پسند و استعمار پسند فرقهی بهائی، محو حکم جهاد است. با بررسی آثار فرقهی بهائی در مییابیم که منظور فرقهی بهائیت از نسخ جهاد، صرفاً جنگهای تجاوزگرانه نبوده، بلکه منظور این فرقه، کلّیهی جنگها، حتی دفاع مقدس در برابر بیگانگان و مهاجمان میباشد. در نتیجه هدف این فرقه مقابله با حس میهن دوستی است.
مستند بیبها به تهیهکنندگی حسین اسدیزاده و کارگردانی جواد یغموری، در واحد تولید ادارهی کل پژوهشهای اسلامی رسانه به ثمر رسیده و در حال حاضر آماده پخش از یکی از شبکههای سراسری است. البته مستندهای این چنینی باید ساخته و معرفی شوند تا چهرهی استعماری بهائیت نمایان شده و راه تاریک پیشروی رهبران فرقهی ضاله به جهانیان معرفی شود.
بهاءالله که میخواست صلح اکبر ایجاد کند و کاری کند که مردم همچون یک خانواده کنار هم زندگی نمایند، در کار خود و برادرش ماند و کارشان به فحاشی و تکفیر کشید. اکنون با گذشت نزدیک به دو قرن از پیدایش بابیت و بهائیت، نه تنها جامعهی انسانی به سوی صلح نرفته، بلکه بهائیت با حمایت از ظالمین و مستکبرین، به آتش ظلم و خشونت دامن میزند.
کمیته فرعی مجلس نمایندگان آمریکا، قطعنامهای را تصویب کرد که در آن، مقامهای ایرانی که در سرکوب بهائیان دست دارند، تحت تحریم قرار گیرند. اما آنچه جالب توجه است، سکوت معنادار، بلکه حمایت آشکار آمریکا از رژیم سعودی در قتلعام مردم یمن و در مقابل اعتراض ایشان نسبت به بازداشت چند جاسوس بهائی در ایران است.
سران فرقهی بهائی، عامل تمام خشونتها را حکم جهاد در اسلام معرفی کرده و میگویند اگر مسلمانان حکم نسخ جهاد حسینعلی را تمکین میکردند، شاهد این حد از خشونت نبودیم. در پاسخ باید گفت که معنای جهاد امروزه عملاً در دفاع از دین و سرزمین به کار میرود و مقابلهی سران بهائی با جهاد، مقابله با دفاع مسلمانان از خویش در برابر سلطهگران است.
بهائیان بر خلاف شرع خودشان و دستور بزرگان خود، بر علیه حکومتی که در آن زندگی میکنند، کمپین راه اندازی کرده و گام را فراتر گذاشته و حتی برای آزاد کردن زندانیان یک کشور هم تصمیم میگیرند و بعضی از عناصر داخلی ضد انقلاب را هم با خود همراه کردهاند تا حمایت غیر بهائیها را هم در این امر داشته باشند...
عبدالبهاء دومین رهبر فرقهی بهائیت، برای نظام رهبری پس از خود، دو پایهی اساسی، با عناوین ولیامر و بیتالعدل، پیشبینی کرده و قرار بر این بود که این دو مکمل یکدیگر باشند و بدون وجود هریک، دیگری اعتبار نداشته باشد. اما با عقیم ماندن شوقیافندی پیشبینی سران بهائی به خطا رفت و بیتالعدل پس از او، مشروعیت خود را از دست داد.
فرقهی ضالهی بهائیت، برای حفظ بقای خود در پس حمایت دولتهای استعمارگر و دیکتاتور، اقدام به جعل احکامی با عنوان عدم جواز دخالت در سیاست و منع از جهاد کرده است. جعل این احکام توسط رهبران بهائی، سبب جلب رضایت دولتهای مستبد شده و باعث شده ایشان از این فرقه، برای سرکوب حرکتهای آزادیخواهانه، استفاده کنند.
دولت استعماری فرانسه، برای حفظ مستعمراتش در تونس و الجزایر، از سران فرقهی بهائی درخواست اعزام مبلّغ به آنجا را میکند. راز درخواست اعزام مبلّغ بهائی به کشورهای اشغال شده، مقابله با نهضتهای مردمی استکبارستیز میباشد که فرقهی بهائیت با تعالیمی نظیر منع از جهاد و دخالت در سیاست، به تحقق این هدف کمک میکند.
و اما همانطور که همه آزادیخواهان جهان با صهیونیسم مخالفاند و آنها را غاصب میدانند و از آنجا که همیشه با نمایان شدن جرم، شریک جرمها نیز رسوا میشوند، امیدواریم که با فرو ریختن دیوار ظلم و نمایان شدن حق، رسوایی این فرقهی ضاله نیز بیش از بیش جلوه کرده و ناآگاهان این فرقه با شناخت حقیقت به راه راست هدایت شوند.
کودتای 28 مرداد از مواردی است که می توان با اشاره به آن به ارتباط مستقیم بهائیت با استکبار استناد کردنقطه آغازین این فتنهها و خیانت به کشور عزیزمان ایران توسط آمریکای جهانخوار بود که برای تثبیت محمدرضا پهلوی انجام شد و افرادی برای نفوذ به این حکومت ازاعضای فرقهی ضالهی بهائیت ماموریت یافتند.
متوجه باشیم که بهائیان سابقه خوبی ندارند چرا که در حکومت پهلوی هم قوانین حکومت را نادیده گرفته و به آنها نیز خیانت میکردند، طبق گزارش ساواک در زمان محمد رضا شاه اینطور آمده است: «با توجه به اینکه بهائیت فرقهی است که روش آن ضدیت با دین مبین اسلام و قوانین جاریه مملکت است..... مراجع مملکتی برای آنان فاقد ارزش و معتقدند هر موضوعی باید در بیت العدل بررسی شود».
بنابر تصریح سران بهائی؛ پس از عبدالبهاء، قرار بر این بود که رهبری بهائیان را ولیامرالله و بیتالعدل بعهده گیرند و این دو مکمل یکدیگر بوده و جدایی ایشان محال است؛ بنابراین وجود هریک بدون دیگری، هیچ ارزشی ندارد. اما پس از مرگ شوقیافندی، به دلیل عقیم بودن وی، پیشبینی عبدالبهاء تحقق نیافت و سلسله ولایتامر، پایان پذیرفت.