تقیه
«انجمن حجتیه» با این توجیه که یکی از شرایط ظهور امامزمانعجلاللهتعالیفرجه، فراگیری ظلم و ستم در تمام دنیاست، هرگونه مبارزه علیه حکومتهای طاغوت را مردود میدانستند؛ شاید به همین دلیل بود که در زمان مبازه مردم با رژیم طاغوت، رهبران انجمن هیچ اقدامی نکردند و حتی زمانیکه امام راحل تقیه را رسماً حرام کرده بود، یک اعلامیه هم از جانب رهبران انجمن در محکومیت جنایات حکومت پهلوی صادر نشد.
کارشناس شبکه ماهواره ای وهابی، شبهه تکراری عدم وجود امامت در قرآن را با نشان دادن کلیپی از عزاداری سنتی یکی از استان های ایران که در آن عزاداران داخل در گل شده و خود را کاملاً گل مالی میکنند، ثابت کند؛ عزاداری عدهای از شیعیان به راست و دروغ بودن امامت چه ربطی دارد؛ مراسم غیر عقلی و خرافی در بین وهابیت نیز وجود دارد.
در کنار آیات قرآن کریم که به صراحت مسئله تقیه را مطرح کرده و به آن مشروعیت بخشیده است، روایات فراوانی از فریقین وجود دارد که بر مشروعیت تقیه دلالت دارند.
در کنار آیات قرآن کریم که به صراحت، مسئله تقیه را مطرح کرده و به آن مشروعیت بخشیده است، روایات فراوانی از فریقین داریم که بر مشروعیت تقیه دلالت دارند.
وهابیون با استناد به روایات ضعیف و مرسل از منابع شیعه معتقدند، امیرالمؤمنین علی (ع) از دو خلیفه اهل سنت تمجید کردهاند. اما با بررسی در منابع اهل سنت مشخص میشود چنین مطلبی صحت ندارد و خرافهای بیش نیست. همچنین در زمان حیات شیخین، حتی یکبار هم امیرالمؤمنین (ع) از غاصبین خلافت تمجید و تعریف نکردهاند.
یکی از مسائل پر تنش که گاه به مثابه شبهه و پرسش و در نهايت به صورت اتهام از سوی برخي از گروههای تندروی افراطی سلفی عليه شيعه درآمده است، دروغگویی توسط شیعه به علت اعتقاد به تقيه است، در حالیکه احادیث تقیه در منابع معتیر اهل سنت موجود است.
باورهای شیعیان، افزون بر اثبات از کلمات اهلبیت (علیهمالسلام) از کتب بزرگان وهابیت نیز قابل اثبات است؛ به عنوان مثال مساله توسل، از جمله مسائلی است که وهابیت بر عدم جواز آن پافشاری میکند و این در حالی است که ابنتیمیه بر مشروعیت آن تصریح کرده است.
از اوزاعی نقل شده است که زمانیکه سر امام حسین آورده شد، مردی از شام بلند شده، و امام حسین و پدرشان را لعن و نفرین کرد؛ واثله صحابی بلند شد و قسم یاد کرد که پس از شنیدن حدیث کساء از پیامبر اکرم، همیشه حب اهل بیت را داشتهام و ماجرای آیه تطهیر را نقل کرد؛ گفته شده که اوزاعی در فضائل، غیر از این حدیث نقل نکرده است. ... از زهری نیز در فضائل، فقط یک حدیث نقل شده است و علت آن ترس از بنیامیه بود.
شوقی افندی در حالی کتمان عقیده را در هر شرایطی مذموم دانسته که عبدالبهاء از ایامی در بهائیت یاد کرده که به ایام تقیه شهرت دارد. با این حال، چگونه نویسندگان بهائی برای توجیه حکم شوقی افندی، از صراحت تمام نوشتهجات پیشوایان بهائی بر ممنوعیت تقیه یاد کردهاند؟! آیا این چیزی فرای دروغ پراکنی و جعل تاریخ بهائیت است؟!
باید عالمان اسلامی مراقب باشند تا فریب افکار شیطانی وهابیت و صهیونیسم را نخورند، و به طبل تفرقه و نفاق نکوبند؛ یکی از علمای اهل سنّت ایران که تا حدودی عقاید وهابیت در او رسوخ کرده، در مورد غدیر گفته است: «غدیر به عنوان عید از دروغهای بزرگ تاریخ است و آن عالم سنی که به شیعه این عید را تبریک بگوید، منافق است.» در حالیکه کتب معتبر اهل سنت پر است از مطالبی که ایشان نفی کرده است.
از انحرافات محمد بن عبدالوهاب این بود که اصل تقیّه را باطل میشمرد و با فحش و ناسزاگویی، طرفداران تقیه را کافر میخواند، در حالیکه به توجه به قرآن و روایات، تقیه امری مسلم و مورد تأیید است که بر عمل به آن تأکید هم شده است.
سرکرده وهابیت (محمد بن عبدالوهاب) با استناد به روایتی مدعی است که تقیه نشان از نفاق و عامل به آن مستحق عذاب است. در حالیکه بنا به اعتراف بزرگان اهلسنت، داستان عمار و نزول آیه 106 سوره نحل بر امر تقیه تصریح دارد.
یکی از انحرافاتی که محمد بن عبدالوهاب داشت این است که وی، اصل تقیّه را باطل میشمرد و با فحش و ناسزاگویی، طرفداران تقیه را کافر میداند. این در حالی است که به توجه به قرآن و روایات، تقیه امری مسلم و مورد تأیید است که بر عمل به آن تأکید هم شده است. که در این مقاله تقیه از دیدگاه قرآن و روایات را مورد بررسی قرار میگیرد.
تقیه نوعی محفوظ ماندن از شرّ دشمنان و انسانهای کینه توز است در افکارو عقاید. لذا در دین اسلام یکی از ضروریاتی است که یک مسلمان ملزم به آن شده است تا به این وسیله جان خود و اطرافیان خود را حراست و حفاظت کند که این روش در اسلام تایید شده و به آن دستور داده شده است و در میان اصحاب پیامبر نیز انجام گرفته است.