اثبات تقیه و نقد نظر برقعی
تقیه یک بحث قرآنی است و هیچ ارتباطی به شیعه و سنی و غیر آن ندارد و در قرآن کریم به این مسئله و مشروعیت آن اشاره شده است؛ مانند آیه 28 سوره آل عمران.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ یکی از مباحث اصولی و اساسی در بین پیروان مذاهب اسلامی، مسئله «تقیه» است و علی رغم مشروعیت این مسئله در قرآن و روایات، فرقه قرآنیون، آن را انکار میکند.
سید ابوالفضل برقعی یکی از بزرگان جریان قرآنیون معاصر در کتاب بررسی علمی در احادیث مهدی، تقیه را انکار کرده ودر این زمینه مینویسد: «علمای شيعه دو مسئله را سپر خود قرار دادهاند که اگر از امامشان چيزی خلاف آن معلوم شد، بتوانند و يا حکمی بر خلاف واقع گفت، بعداً اين ضايعه را به نفع خود اصلاح کنند که آبروی امامشان حفظ شود؛ يکی مسئله تقيه، دوم مسئله بدا.» [1]
در مقابل این سخن بی پایه و اساس برقعی می توان گفت:
تقیه یک بحث قرآنی است و هیچ ارتباطی به شیعه و سنی و غیر آن ندارد و در قرآن کریم، به این مسئله و مشروعیت آن اشاره شده است:
خدای متعال در سوره «آل عمران» به صراحت میفرماید: «لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِير [آلعمران/28] نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است، مگر برای در حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کنند) و خدا شما را از (عقاب) خود میترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود.»
این آیه در حقیقت می فرماید که زیر بار حکومت کفر رفتن حرام است، مگر اینکه از روی تقیه باشد! اظهار محبت به کفار حرام است، مگر از روی تقیه. یک نفر از کفار می ترسد؛ جان، مال و آبرویش در خطر است، لذا به او اظهار مودت میکند، یعنی «تقیه خوفی»؛ قرآن میگوید که اشکالی ندارد؛ یا اظهار محبت میکند تا آنها را نرم کند، برای جذب به اسلام، یعنی «تقیه مداراتی»؛ اطلاق این آیه، هر دو را شامل میشود.
در اين آيه سيماى سياست خارجى، شيوهى برخورد با كفار، شرايط تقیه و جلوگيرى از سوءاستفاده از تقیه بيان شده است.[2]
در کنار آیات قرآن کریم که به صراحت مسئله تقیه را مطرح کرده بود و به آن مشروعیت بخشیده است. روایات فراوانی از شیعه و سنی نیز داریم که بر مشروعیت تقیه دلالت دارند. که به بخشی از این روایات اشاره میکنیم:
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «إِنَّ تِسْعَةَ أَعْشَارِ الدِّينِ فِي التَّقِيَّةِ وَ لَا دِينَ لِمَنْ لَا تَقِيَّةَ لَه.[3] همانا نُه دهم [نود درصد] دین در تقیه است و کسی که تقیه ندارد، دین ندارد.»
در کنار روایات شیعه بر مشروعیت تقیه، در کتب معتبراهل سنت نیز روایاتی موجود است که تقیه را امری مجاز و مشروع معرفی کرده است.
در صحیح بخاری از عایشه نقل شده که گفت از پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) پرسیدم که آیا حجر اسماعیل، جزء «بیت» است یا جزء «بیت» نیست؟ پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) در جواب من فرمود: بله جزء بیت است. گفتم: پس چرا دستور نمیدهید که آن را داخل در «بیت» کنند؟ پیغمبر (صلیاللهعلیهوآله) به عایشه فرمود: ای عایشه! اگر قوم تو تازه از جاهلیت به اسلام در نیامده بودند، دستور میدادم تا خانه خدا را خراب کنند و حجر اسماعیل را که از خانه خارج شده را در بیت داخل میکردم.»[4]
پینوشت:
[1]. برقعی، ابوالفضل، بررسی علمی در احادیث مهدی، ص217.
[2]. تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم، ج1، ص495.
[3]. کلینی، الكافی، ج2، ص217، باب التقیه، ح2.
[4]. «يَا عَائِشَةُ، لَوْلاَ أَنَّ قَوْمَكِ حَدِيثُ عَهْدٍ بِجَاهِلِيَّةٍ لَأَمَرْتُ بِالْبَيْتِ، فَهُدِمَ، فَأَدْخَلْتُ فِيهِ مَا أُخْرِجَ مِنْهُ.» صحیح بخاری، ج2، ص 574، باب فضل مکه و بنیانها، ح 1509.
افزودن نظر جدید