تصوف
یوسف مردانی برای پررنگ نشان دادن شریعت نزد صوفیه در سخنان خود به اهمیت شریعت و فقها پرداخته است. ولی بازهم سخنان او نشان دهنده این است که شریعت نزد او نیز جنبه مقدمهای دارد. صحبت کردن یوسف مردانی از شریعت و شناخت فقیه به نحوی است که مرید را دچار سردرگمی کرده و مرید از تقلید صرف نظر میکند.
هرچند که شطحگویی از خصوصیات تصوف است، ولی شطحگویی صوفیان از قرون سوم و چهارم آغاز شد. با ظهور شخصیتهای معروف این دوره همچون "بایزید بسطامی" و "حسین بن منصور حلاج" این تفکر رواج یافت. به دلیل جذابیت چنین تفکری، افراد زیادی به صوفیه پیوستند و همین امر موجب رشد و رواج صوفیه شد.
نیروهای وزارت اطلاعات از جمله نیروهای با ایمان، متعد و انقلابی و جان برکفی هستند که امام خمینی (ره) آنان را سربازان گمنام امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) معرفی کردند. ولی یوسف مردانی شیخ المشایخ فرقه صوفیه گنابادیه با تهمتی بزرگ آنها را افرادی معرفی کرد که قصدشان بدنام کردن حکومت و اسلام است.
برخی معتقدند تعالیم عرفانی دین اسلام توسط هدایت یافتگان وارد شده است و اصل دین اسلام اشارهای به تعالیم عرفانی نداشته است. و حال آنکه با مروری بر آموزههای ائمه اثنی عشری شیعه که برگرفته از کتاب و سنت نبوی (ص) است، خلاف این مساله ثابت میشود.
یوسف مردانی از دراویش فرقه گنابادیه در سخنانی خلفای بنی امیه و بنی عباس را عالم و فاضل و اهل حدیث معرفی کرد. درحالیکه تاریخ گویای ظلم و ستم آنهاست. از به شهادت رساندن ائمه اطهار (علیهم السلام) تا مصادره اموال علویان و پیروان آنها و غصب دوباره فدک از جمله کوچکترین ظلم و جنایت در حق شیعیان در دوران خلافت خلفای بنی امیه و بنی عباس بوده است.
یوسف مردانی را باید آینه تمام نمای حسن بصری دانست. زیرا همانگونه که حسن بصری از سینه چاکان خلفای بنی امیه و بنیعباس بود و آنها را تنها برپاکنندگان دین اسلام میدانست، یوسف مردانی نیز همانند حسن بصری به تعریف و تمجید از خلفای بنی امیه و بنیعباس پرداخته و همه آنها را شیعه و اهل علم و فضل و حدیث معرفی کرده است.
حکومت بنیعباس، بر خلاف حکومت حضرت رسول اکرم(ص) یک حکومت غیردینی بود. در حالی که یوسف مردانی شیخ فرقه صوفیه، قائل به اسلامی بودن حکومت بنیامیه و بنیعباس است.
در حالی که بزرگان تمامی ادیان بر علم اندوزی و به کاربستن آن در امور دینی تاکیدات فراوانی دارند، برخی از صوفیه بر علم ستیزی و ترک علم سفارش کرده و بیشتر توجه مریدان را به ریاضت و ذکر گفتن بدون علم توصیه میکنند که راهی مخالف سلوک دین اسلام است.
پيامبران الهی هر چه از مقامات، كمالات در این دنیا داشتند، از مولاى خود، خداوند متعال بوده و چيزى از خود نداشتن،. چون ابتداى رسيدن به هر مقام و منزلتى در پيشگاه خداوند متعال عبوديت است. بنابراین سخن کسانی که ادعا کردند اگر حضرت عیسی (ع) به مقام پیغمبری میرسید خودش الله میشد کاملاً مردود و مخالف صریح آیات قرآن است.
با توجه به نیاز انسان به زندگی در اجتماع و رعایت قوانین مختلف در جامعه، تشکیل حکومت برای برقراری عدالت و جلوگیری از هرج و مرج در این زمینه، یکی از ضروریات عقلی است، خصوصاً حکومت اسلامی به رهبری پیامبران و امامان که با توجه به آیات قرآن از لزومات حکومتداری است. اما یکی از مشایخ فرقه صوفیه با تفسیر به رأی خود، حکومتداری رسول خدا (ص) بر مردم را، نفی میکند.
برخی به بهانههای مختلف دانسته یا ندانسته فلسفه و عرفان را نقد میکنند و حالآنکه در هیچ کدام از این دو علم تخصصی ندارند. دراینباره به قسمتی از مصاحبهای در موضوع مورد نظر با آیت الله فیاضی اشاره کرده و دلایل ایشان را میبینیم. ضمن آنکه ما مدعی اشکال نداشتن علومی ذکر شده نیستیم ولی باید فرق گذاشت بین نقد از روی علم یا تعصب.
برخی از صوفیه به بهانه داشتن قلب پاک و دوستی خداوند خود را بینیاز از عبادت خداوند متعال میدانند. انحرافی که جامعه امروزی نیز کشیده شده است. ادعایی که امام صادق (ع) آن را شگفتآور خوانده است. شهیدمطهری معتقد است که صوفیه فقط ادعای دوستی خداوند را دارند درحالیکه از هر گناهکاری گناهکارترند.
خمس یکی از فرایض اسلامی که طبق نص صریح و تاکید قرآن، در دین اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است. با این وجود، برخی از صوفیان خمس را دستخوش بدعت کرده و آن را تبدیل به عشر کردهاند. ایشان علاوه بر ایجاد بدعت در مقدار خمس، در مصرف آن هم دخل و تصرف نمودهاند.
درحالیکه خداوند متعال در قرآن کریم انسانها را بهقدر امکان خودشان توصیه به تلاوت قرآن و تدبر و فهم در آن کرده است و ائمه اطهار (ع) نیز بر آن تأکید دارند. یوسف مردانی از مشایخ فرقه صوفیه گنابادی معتقد است که نباید این قرآن را خواند. زیرا از آن چیزی نمیفهمیم. بلکه باید برای فهم آن، قرآن بر وجود خود شخص نازل شود.