گذر از شریعت با ترفند یوسف مردانی

  • 1396/11/15 - 08:09
یوسف مردانی برای پررنگ نشان دادن شریعت نزد صوفیه در سخنان خود به اهمیت شریعت و فقها پرداخته است. ولی بازهم سخنان او نشان دهنده این است که شریعت نزد او نیز جنبه مقدمه‌ای دارد. صحبت کردن یوسف مردانی از شریعت و شناخت فقیه به نحوی است که مرید را دچار سردرگمی کرده و مرید از تقلید صرف نظر می‌کند.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ شریعت در نزد اهل تصوف همیشه به‌مانند پوسته‌ای بوده که برای رسیدن به مغز، باید حتماً از آن عبور کرد. بنابراین باید دانست که شریعت در تصوف فقط جنبه ابزاری و مقدمه‌ای دارد. به همین خاطر همواره مورد نقد و اعتراض علما، فقها و عموم مردم قرار گرفته‌اند. یوسف مردانی اگر چه به‌خاطر مصون ماندن از اعتراضات، انجام شریعت را بااهمیت و پررنگ نشان می‌دهد و از شریعت و تقویت آن سخن به میان آورده و می‌گوید: «درویشی به تبلیغ نیست. بلکه باید شریعت را تقویت کرد. مساجد را به‌حق رونق داد... به‌وسیله روحانیون حقیقی آن‌هایی که اذن دارند و آن‌هایی که متصل به صفات فقاهت هستند ... وقتی‌که غبار از چشمش به‌وسیله فقیه آل محمد گرفته شد اون موقع چشم دل باز میشه. چشم به دل که باز شد عالم بالله را می‌بینه.» [سخنرانی یوسف مردانی، 19 / 1 / 1373] ولی سخنان او نشان می‌دهد شریعت نزد او نیز فقط جنبه مقدمه‌ دارد. یوسف مردانی در ادامه سخنان خود طوری از مقام شناخت فقیه و جایگاه فقاهت سخن گفته است که مرید را از رفتن به سمت تقلید از فقها پشیمان می‌کند. زیرا شناخت فقیه را دور از دسترس توصیف می‌کند.

پی‌نوشت:
سخنرانی یوسف مردانی، 19 / 1 / 1373

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ سران تصوف همواره به خاطر دوری‌شان از شریعت و اینکه در نزد آن‌ها فقط جنبه یک مقدمه را دارد مورد اعتراض علما، فقها و عموم مردم واقع شده‌اند. زیرا شریعت در نزد اهل تصوف همیشه به‌مانند پوسته‌ای بوده که برای رسیدن به مغز، باید حتماً از آن عبور کرد این چیزی است که سران تصوف دائماً در طول قرون مختلف با سخنان و اشعار و ضرب‌المثل‌های خود در ذهن و فکر مریدان خویش فروکرده‌اند. کما اینکه از شریعت به پوسته، نردبان و نور در تاریکی تعبیر کرده‌اند، که پس از رسیدن به حقیقت که همان مقصد و هدف است دیگر نیازی به این‌ها نیست. بنابراین باید دانست که شریعت در تصوف فقط جنبه ابزاری و مقدمه‌ دارد.
یوسف مردانی از مشایخ فرقه صوفیه گنابادی به خاطر مصون ماندن از اعتراضات، انجام شریعت را بااهمیت و پررنگ نشان می‌دهد و می‌گوید: «درویشی به تبلیغ نیست. بلکه باید شریعت را تقویت کرد. مساجد را به‌حق رونق داد... به‌وسیله روحانیون حقیقی آن‌هایی که اذن دارند و آن‌هایی که متصل به صفات فقاهت هستند. اصلاح نفوس جهت مهیا شدن باید به دست این‌ها انجام بگیره.... سالم که شد "یومن بالله" به مأمور الهی ایمان میاره. وقتی‌که غبار از چشمش به‌وسیله فقیه آل محمد گرفته شد اون موقع چشم دل باز میشه. چشم به دل که باز شد عالم بالله را می‌بینه.» [1] ولی یوسف مردانی با این سخنان، باز هم راه همان بزرگان سلف خویش را می‌رود و یکی به نعل می‌کوبد و یکی به میخ و صراحتاً شریعت را مقدمهٔ طریقت معرفی می‌کند و نشان می‌دهد شریعت نزد او هم فقط جنبه مقدمهٔ دارد.
گرچه یوسف مردانی از شریعت و تقویت آن سخن به میان آورده است ولی در ادامه سخنان خود درباره شناخت فقیه و عدم معرفی ایشان توسط مشایخ صوفیه می‌گوید: «اولاً ما پست‌تر از آنیم که فقیه آل محمد که در مقام اعلی است معرفی کنیم. تو کمتر و پست‌تر از آنی که بخواهی او را معرفی کنی، او اعلی است تو نمی‌تونی معرفی کنی. نه ولی را و نه فقیه را چون فقاهت و ولایت از مقام الهی هستند و ما کوچک‌تر از آن هستیم که بخواهیم معرفی کنیم، اون رو باید به عظمت بشناسیم» [2] وی طوری از مقام شناخت فقیه و جایگاه فقاهت سخن گفته است که مرید را از رفتن به سمت تقلید از فقها پشیمان می‌کند. زیرا شناخت فقیه را دور از دسترس معرفی و توصیف می‌کند. مرید نیز وقتی می‌بیند که حتی شیخ او هم نمی‌تواند یک فقیه را برای امور شرع معرفی کند، این‌طور خیال می‌کند که من هم نمی‌توانم آن فقیه الهی را پیدا کنم. بنابراین کم‌کم از تقلید و اصل شریعت صرف‌نظر می‌کند. زیرا هیچ‌یک از فقها را شایسته این جایگاه نمی‌بیند و درنتیجه به‌مرور زمان به این نتیجه می‌رسند که شریعت پوسته‌ای بیش نیست و گذر از آن برای ایشان مشکلی ایجاد نخواهد کرد!

پی‌نوشت:
[1]. سخنرانی یوسف مردانی، 19 / 1 / 1373
[2]. همان

تولیدی

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.