تصوف
از ادعاهای فرقه صوفیه این است که خود را شیعه و پیرو اهلبیت (ع) میدانند، اما در عمل با انحرافات و بدعتهایی که انجام داده و میدهند کاملا مخالف قرآن و اسلام بوده و خبری از دین و ایمان واقعی نیست، بلکه بهظاهر این ادعا را دارند.
یکی از عقاید انحرافی صوفیه که با آیات الهی کاملا در تضاد است، دفاع و حمایت از ابلیس است و توجیهاتی در اینباره مطرح کردهاند که در واقع این توجیهات، برای این است که اعمال بد و گناهان خود را به ارادهی الهی دانسته و از مسؤلیت در برابر تکالیف الهی، شانه خالی کنند و همه را به جبر الهی و عدم اختیار از خود بدانند
سفیان ثوری یکی از بزرگان صوفیه است که در روایات نسبت به این شخص، مذمتهایی شده است، اما همچنان در بین صوفیان از جایگاه خاصی برخوردار است.
یکی از وظایف شیعیان چه در زمان حضور امام معصوم (ع) و چه در زمان غیبت امام زمان (ع)، ولایتپذیری و دست بیعت با آنان است. لذا اگر کسی مانند اقطاب صوفیه با ادعای جانشینی امام، مردم را وادار به بیعت با خودشان کنند از انحرافات و بدعتهایی است که مورد مذمت اسلام و اهلبیت (ع) نیز قرار گرفته است.
بحثی در اینستاگرام داشتیم مبنی اینکه قطب فرقه سلطان علیشاهی توسط قطب قبلی انتخاب میشود و معتقدند که این انتخاب با اشاره غیبیه بوده است. یکی از دراویش معتقد بود هر کسی می تواند به حقیقت برسد. او معتقد بود اگر شخصی سه روز بیدار بماند و از اولیاء خدا (صوفیه) کمک بخواهد، حتما خداوند متعال ولی خودش را به او نشان خواهد داد.
برخی از صوفیه علیالخصوص پیروان فرقه سلطان علیشاهی شدیداً مدعی این هستند که این فرقه همواره توسط امام خمینی (ره) مورد مدح قرار گرفته است. درحالی که حضرت امام (ره) در تفسیر سوره حمد خود بهصراحت با نام بردن از القاب محبوب علیشاه و مجذوب علیشاه بر این فرقه تاخته و بزرگان آنها را مورد مذمت قرار داده است.
یوسف مردانی شیخ فرقه صوفیه، در یکی از مجالس فقری خود گفته که این قرآن به دستور پیامبر اکرم(ص) جمع نشده، بلکه قرآن ناطق خود ائمهی معصومین(ع) هستند و احتیاجی به مکتوب شدن قرآن نبود. در حالی که برخلاف گفته وی، قرآنی كه در دست ماست در زمان رسول خدا (ص) و بهدست صحابه در مقابل ديدگان پیامبر اکرم بر روی كاغذها گردآوری شده است.
یکی از اعتقادات فرقه صوفیه، که میتوان گفت از انحرافات و بدعتهای آنان بهشمار میرود، مسئلهی شریعتگریزی و ترک تکالیف شرعی است که با توجیهات مختلف مانند به فنا رسیدن و یا به حقیقت رسیدن قطب، دیگر نیازی به انجام این تکالیف مانند نماز نخواهند بود و از نماز بینیاز میشوند.
در بین اقطاب صوفیه، برادران غزالی از کسانی هستند که هم آثار زیادی دارند و هم شهرت قابل توجهای بین مردم دارند، که با توجه به اعمال و اقوالی که از این دو برادر در منابع آمده، میتوان به انحرافات و عقاید فاسد اینان پی برد، که برای رسیدن به مقاصد دنیوی خود، اینچنین مردم را فریب دادند.
در بین صوفیان سلطان علیشاهی نعمت اللهی، مرسوم است که خود را از شیعیان دانسته و امامان اثنی عشری را به امامت قبول دارند، ولی سران این صوفیان، که آنان را در سلسله خودشان جای دادهاند، مذهبی غیر شیعه داشتهاند. بنابراین بین صوفیان اختلاف شده که چه مذهبی را قبول کنند و این شیعهگری صوفیان فقط در ظاهر بوده و در عمل هیچ تناسبی با شیعه واقعی ندارند.
صوفیه معتقد به پلورالیسم دینی یا صلح کل است و آن عقیدهای است که تمام ادیان و مذاهب را چه حق، چه باطل، یکسان دانسته و همه را حق میداند، در حالی که اسلام کاملا با این عقیده مخالف است و از طرف بزرگان دین اسلام، مطالبی برخلاف عقیدهی صوفیان صادر شده است.
در اینستاگرام بحثی درباره تشیع و تصوف داشتیم که اتفاق جالبی رخ داد و دو صوفی که یکی صوفی فرقه سلطان علیشاهی و مدعی تشیع و دیگری از فرقه قادریه و مذهب اهل تسنن بود به بحث درباره حقانیت فرق خود پرداختند. دراین بین علیرغم تلاش هر یک برای موجه جلوه دادن خود، هیچیک موفق به ارائه ادله خاصی برای اثبات خود نشدند و بحث به مجادله و گاهی توهین کشیده میشد.
یکی از دلایل گمراهی فرقه صوفیه، ادعای محبت و ارادت آنان به ائمهی معصومین (علیهمالسلام) است که برای جذب عوام این ادعا را مطرح کردند، در حالی که در عمل این ارادت و محبت آنان به امام معصوم دیده نمیشود و حتی در روایتی از امام صادق (ع)، این ادعای محبت از طرف صوفیان نیز مطرح شده است.
یکی از حربههای فرقه صوفیه، در جذب مردم خصوصا جوانان، ترویج شریعتگریزی با روشهای گوناگون است، که یکی از این موارد انجام گناهان و ترک واجبات است، که عدهای این اباحهگری را برای وصول به حقتعالی لازم میدانند.