مناظره دو صوفی بر سر حقانیت خود
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در اینستاگرام بحثی درباره تشیع و تصوف داشتیم که به مناظرهای کشیده شد و دو صوفی که یکی صوفی فرقه سلطان علیشاهی و مدعی تشیع و دیگری از فرقه قادریه از مذهب اهل تسنن به بحث درباره حقانیت فرق خود پرداختند.
صوفی اهل تسنن: کدام صوفی ادعای تشیع داشته یا دارد!؟ اصل تصوف از اهل سنت است. بنابراین چطور ممکن است که یک شیعه خود را صوفی بداند. نباید سلسلههای نعمت الهیه و خاکسار را جزو تصوف ردهبندی کرد. سلاسل فوق، درویشی و فقر با اِلِمانهای شیعی هستند، لکن چهار طریق عمده حال حاضر تصوف که در جهان فعال هستند یعنی قادریه، نقشبندیه، چشتیه و سهروردیه همگی دارای اِلِمانهای اهل سنت میباشند.
صوفی سلطان علیشاهی: تو دیگر صحبت نکن. اگر طریقتی صحیح و درست باشد، فقط سلسله عِلّیه نعمتاللهی سلطان علیشاهی است و تمام.
صوفی اهل تسنن: برادر طریقتی من، آیین درویشی ورای سلسله و فرقه و طریقت است. مگر عشق به حقتعالی و تلاش برای انسان بهترشدن و نزدیکی و پیوستن به حضرت حق، اصل درویشی نیست؟
صوفی سلطان علیشاهی: شما گفتید که کدام صوفی ادعای شیعه بودن دارد؟! ما صوفی و شیعه هستیم و قطب ما هم حضرت آقای نورعلی تابنده است. تعریفی هم که از درویشی داشتی همان تعریف تصوف است درحالیکه شما ادعا میکنید درویشی ورای تصوف است.
صوفی اهل تسنن: من با طریقت قادریه به حلقه دراویش راه پیدا کردم و در این سالها عشق به خدا تنها نور هدایت حقیر بوده است و همه سلاست و طریقتهای درویشی و متصوفه را گرامی میدارم چون همه در ظاهر و باطن در راه نزدیکی به حضرت حق جهد میکنند و عضو رسمی هیچ فرقهای نبودهام و اهل ذکر با تمام فِرق هستم.
صوفی سلطان علیشاهی: مگر نگفتی درویش با صوفی فرق میکند و درویشی ورای تصوف است و ما را درویش خطاب میکنید و خودت را صوفی. پس چرا میگویی وارد حلقه دراویش شدم. این هم بگویم که به هر جهت نیز نمیشود راه رفت! تو از رقص و سماع و دف و چنگ خوشت آمده و از آن طریق وصل شدی، مبارکت باشد، ولی بدان که در جهل و گمراهی هستی.
صوفی اهل تسنن: وقتی میگویی تو دیگر صحبت نکن و این جمله از ذهن شما خارج میشود، معلوم است که یک جای کار شما ایراد دارد. مگر در طریق درویشی اول چیز رعایت ادب نیست، پس توهین شما به من با این الفاظ، از کجاست. البته من کدورتی از شما به دل نگرفتم و همانطور که دیدی جواب شما را مؤدبانه دادم.
صوفی سلطان علیشاهی: خیلی سعی میکنی که بگویی مثلاً بادانش و ادب هستی ولی همان صحبت اولت همهچیز را برملا کرد.
صوفی اهل تسنن: آنچه که من در کامنت اولم نوشتم، دریافتی بود که از تحقیق و مطالعه و بررسی میدانی و نشست با دوستان نعمت اللهی داشتم. شما هم اگر از بزرگان پرسوجو کنی شاید همنظر من بشوی. ولی اگر کامنت من شما رو ناراحت کرد از شما معذرت میخواهم حرفی نیست. وقتی قدم در ره عشق حق، گذاشتی مهم نیست چه خطابت کنند. در مورد خودم اخوی از ظاهر قضاوت نکن، نقل و بحث سماع و حال بسط نیست. سالها چلهنشینیها و مشکلات فراوان که از آنها هم خدا را شکر میکنم در این طریق گذراندم. سماع و ذکر فرع است و هیچوقت اصل نبوده و نیست. آنچه در درون اتفاق میافتد عاشقی است و آنچه ریاضت است غم دوری از معشوق است.
صوفی سلطان علیشاهی: باید بگویم که اولین توهین رو تو به دراویش صادق کردی و جوابش را هم گرفتی. خوب حرف میزنی ولی دریافت غلطی از طریقه علیه نعمت اللهی داشتی.
صوفی اهل تسنن: ولی تو خوب حرف نمیزنی، بهجای کلمه غلط درستتر این است که از کلمه "اشتباه" استفاده شود. من تحقیق زیادی در مورد نعمت اللهیه و تمام زیرشاخههای سلطان علیشاهی صفی علیشاهی نوربخشیه و غیره کردم، اما اینجا مجالش نیست بخواهم به اشتراک بگذارم چون مفصل است و فکر نمیکنم تأثیر داشته باشد. کار عبثی است، چون دچار تعصب شدید هستی. خداوند وجود همه ما را از نفرت به دور کند.
صوفی سلطان علیشاهی: همانطور که تو مدعی تحقیق هستی، شایسته است که بقیه را هم همینطور بدانی. من صوفیان سنی را مخالف طریق پیامبر (صلی الله علیه و آله) میدانم. ادب در گفتار سطح پایینی از ادب است. لذا لازم است که در افکار و رفتارت هم مؤدب باشی. در ضمن متعصب خواندن دیگران، نشان میدهد که کافر همه را به کیش خود پندارد.
صوفی اهل تسنن: امیدوارم در طریقی که هستی بتوانی راه حق را پیدا کنی.
صوفی سلطان علیشاهی: خیالت راحت. خدا کمکت کند تا راه حق حقیقی را پیدا کنی.
آنچه از این مناظره پیداست این است که هیچکدام از دو طرف برای ادعای حقانیت فرقه خود، دلایلی روشن و مشخص بیان نکردند و به مجادله پرداخته و گاهی نیز از مسیر ادب خارج شده و اقدام به توهین به یکدیگر کرده که در این نوشتار از انتشار آنها صرفنظر شد.
افزودن نظر جدید