اعتراض یوسف مردانی به مکتوب شدن قرآن
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ به یک صوفی گفتم چرا یوسف مردانی، از مشایخ فرقه صوفیه نعمت اللهیه سلطان علیشاهی، در یکی از مجالس فقری، به مکتوب شدن قرآن و کتب الهی اعتراض کرده و گفته: «دین به کتاب مربوط نیست، اگر به کتاب مربوط بود حضرت آدم یک کتاب داشت یا انبیا یک کتاب داشتند. میگویند پیغمبر ما قرآن داشت، قرآن کتاب نیست که تو نوشتی آقا، قرآن کتابی است که در سینه پیغمبر نازل شده و احتیاج به نوشتن نبوده است، در زمان عثمان نوشتند. از سینه پیغمبر به سینه علی منتقل شد از سینه علی به سینه حسن از سینه حسن به سینه حسین همین طور ادامه دارد.»[1]
صوفی: ایشان یک کلمه بدون سند و مدرک حرف نمیزنند و کاملا حرفهای ایشان صحت دارد. کتاب آسمانی وجود پیامبر (ص) بود. مگر حضرت علی (ع) در جنگ صفین نگفت قرآن ناطق من هستم. اینها يك مشت کاغذ و قلم هست؟
من: همهی ما قبول داریم که ائمه معصومین (علیهمالسلام) قرآن ناطق هستند و باید از اقوال و دستورات آنان اطاعت کرد، ولی چرا شما از این امامان معصوم (ع) که قرآن ناطق هستند اطاعت نمیکنید و فقط در ظاهر خود را پیرو امامان میدانید. مگر قرآن به عنوان یک کتاب آسمانی از طرف خداوند بر پیامبر اکرم (ص) نازل نشده، تا مایه هدایت انسانها باشند، چنان که خود پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «من در میان شما دو چیز باقی میگذارم که اگر آنها را دستاویز قرار دهید، هرگز گمراه نخواهید شد؛ کتاب خدا و عترتم که اهل بیتم هستند. ای مردم بشنوید! من به شما رساندم که شما در کنار حوض بر من وارد میشوید، پس من از شما درباره رفتارتان با این دو یادگار ارزشمند سؤال خواهم کرد، یعنی کتاب خدا و اهل بیتم…»[2] طبق آنچه كه از عرف عرب به دست میآيد، كتاب به نوشتهای گفته میشود كه خصوصيت معينی داشته باشد، پس بر آنچه مردم در سينههای خود حفظ داشتند كتاب گفته نمیشود. همانطور به اشعاری كه مردم در سينههای خود حفظ میكنند نمیگويند كه اين كتابِ شعر است؛ بلكه میگويند اين اشعار فلانی است، اما رسول خدا (ص) در روايت خويش به چيزی اشاره میفرمایند كه میتوان به آن گفت كه اين كتابی است كه برای امتش باقی گذارده است. بنابراین لازمه اين روايت ، مكتوب بودن تمام قرآن در زمان ابلاغ اين روايت بوده است .
صوفی: یک سوال از شما میپرسم چرا پیامبر اکرم(ص) خودش دستور نداد قرآن را جمعآوری کنند؟
من: این حرف شما درست نیست، قرآن در زمان خود پيامبر خدا (ص) توسط افرادی كه ايشان مأمور كرده و به «كاتبان وحی» مشهورند، نوشته میشد و غير از آنها افراد ديگر هم سورهها و آيات را برای خودشان مینوشتند، از اين رو تمام قرآن در الواح و تكههای پوست و پارچههای ابريشمی و ديگر نوشتافزارهای معمول آن روز، نوشته شده و در هميانی پشت منبر پيامبر نگهداری میشد. ابوعبدالله زنجانی در کتاب «تاریخ القرآن» در این مورد می نویسد: پیامبر(ص) نویسندگانی داشت که وحی را با خطّ معین که نسخ بود مینوشتند و ۴۳ نفر بودند و بیش از همه زید بن ثابت و علی بن ابی طالب(ع) مینوشتند و از روایات بر میآید که آن حضرت به نگارش قرآن اهمیت می داد.»[3]
از خود امام علی(علیه السلام) نقل شده است که «هر آیه ای که نازل می شد، رسول الله(صلی الله و علیه وآله) به من یاد می داد و من آن را به خط خود می نوشتم، رسول خدا(صلی الله و علیه وآله) تفسیر آیات و تاویل آنها و ناسخ و منسوخ و نیز محکم و متشابه آنها را به من یاد می داد.»[4] بنابراین در میان صحابه، مطلع ترین شخص به قرآن مجید، علی بن ابی طالب(علیه السلام) بود و این که گفته میشود حضرت، قرآن را پس از رحلت پیامبر(صلی الله علیه و آله) گردآوری کرد، به معنای نگارش قرآن طبق شأن نزول و تفسیر و ناسخ و منسوخ و ... است.
صوفی: تمام دنیا أعم از شیعه و سنی میدانند و خیلی هم مشهور است که عثمان این قرآن را جمعآوری کرده و بعد آن را منتشر کرد.
من: نسبت دادن جمع قرآن کریم به زمان خلفا، توهمی است که با قرآن و سنت و عقل هم مخالف است و نمی توان جمع قرآن را خلفا خصوصا عثمان نسبت داد. چون جمع قرآن در زمان عثمان، به معنای اجتماع مسلمین بر قرائت واحد است. بزرگانی از علمای اهل سنت به این حقیقت اقرار کردهاند، از جمله حارث محاسبی میگوید: «مشهور آن است که عثمان قرآن را جمع کرده است و این درست نیست، عثمان مردم را بر قرائت واحد جمع کرد، چون قرائت دیگری هم رواج داشت.»[5]
بنا بر دلایل مذکور از موارد دیگری که ثابت میکند قرآن مجيد در زمان رسول خدا ( صلی الله عليه وآله وسلم ) جمعآوری شده است، عقل است. آيا معقول است كه رسول خدا كه آنقدر در نگهداری و فهم دقيق آيات كوشا بودند و می دانند كه قرآن به زودی محور فرهنگ اسلامی و مایه سعادت انسان ها تا روز قيامت خواهد شد، چگونه میتوان تصور كرد كه ایشان قرآن را به صورت پراكنده و تنها به صورت حفظ شده در سينه برخی از افراد، رها كنند؟
آیا این سخنان انحرافی از اقطاب و شیوخ صوفیه، غیر از این است که آنان میخواهند در زمان غیبت، خود را تالی تلو امام دانسته و خود را قرآن ناطق معرفی کنند تا مردم فریب خورده و نسبت به آنان تسلیم محض باشند.
صوفی: باید نسبت به این حرفها و دلایلی که ذکر کردید بیشتر تحقیق کنم.
پينوشت
[1]. برای ديدن محتوا و شنيدن صوت به اينجا مراجعه كنيد.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۳، ج۱، ص۲۹۴.
[3]. زنجانی، ابوعبدالله، تاریخ القرآن، تهران، نشر منظمه الاعلام الاسلامی، ص۴۳.
[4]. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، قم، موسسه نشر اسلامی، 1412ق، ج ۱، ص۲۲.
[5]. جلال الدين السيوطي، الإتقان في علوم القرآن، مصادر تفسير سنى، بهتحقیق، سعيد المندوب، لبنان - دار الفكر، 1416 - 1996م، ج1، ص61.
دیدگاهها
محمدرضا
1397/09/19 - 20:18
لینک ثابت
چرا شما اینقدر ازاین عرفان
میرزا
1397/09/19 - 22:43
لینک ثابت
آدم باشرف باید از این جماعت
افزودن نظر جدید