بهائیت وشیخیه
شوقی افندی در دلیلتراشی برای حقانیت بهائیت مدعی شد که تمام حکومتها و جوامعی که با بهائیت مخالفت کردند، دچار مصائب و سرنگونی شدهاند. این در حالیست که که بر خلاف ادعای شوقی افندی، تعدادی از حکومتهای سرشناس حامی بهائیت که رهبران بهائی، بعضاً آرزوی بقاء و دوام سلطنت آنها را میکردند، ساقط شدهاند.
پیامبرخواندهی بهائیت، کثرت نوشتهجات مدعی پیامبری را نشان برتری او دانسته است. اما لازم است بدانیم که این دلایل حقانیت و برتری بهاء، سرشار از هزلهگوییهایی است که حتی بهائیان نیز از تکرار آنها شرم دارند. با این حال، چگونه هزلهگوییهایی که ناشی از مصرف مشروبات الکلی بوده را میتوان به عنوان وحی الهی و نشان برتری بهاء دانست؟!
یکی از پیجهای تبلیغی بهائیت با استناد به خبرگزاری مهر، گم شدن متن توبه نامهی باب در مجلس را دلیلی بر انکار اصل توبهی علیمحمد شیرازی گرفت. اما به راستی اگر مشکل بهائیان سند توبهی باب است، که شرح آن در کتابهای معتبر ایشان به تفصیل ذکر شده و اگر به دنبال بهانهجویی هستند که این خبر، بهانهی خوبی است.
پیامبرخواندهی بهائیت ورود خود به عراق را عامل گسترش صلح در این کشور دانسته است. این ادعا در حالیست که بر اساس قرائن موجود و به اعتراف خواهر خود، وی عامل گسترش خشونت و جنایت در این کشور بود. اما به راستی که حسینعلی نوری، چگونه با خیال اینکه گذر زمان موجب فراموشی جنایات او میشود، خود را عامل گسترش صلح معرفی نموده است؟!
حسینعلی بهاء در جایی مطالب خود را عین کلمات باب خوانده که هیچ نسخی در آن صورت نگرفته؛ اما در جایی دیگر، کتاب بیان را تا سطح زیادی پایین آورده است. اما این تناقضگوییهای بهاء، تنها به این صورت قابل توجیه است که او در ابتدا، با هدف جذب بابیها، ادعای برتری آثار خود و نسخ آثار باب را رد کرده و در ادامه، خلاف آن را مطرح نموده است.
اولین ولیامر بهائیت جناب شوقی افندی، در توصیف مردم ایرانزمین؛ تعصب، نادانی، غفلت و ستم ایشان را شهرهی آفاق دانسته و با خونخوار ایرانیان، ایشان را ظالم و بیرحم خطاب کرده است! این در حالیست که شوقی افندی، بدون اشاره به جنایات اسلافش در ایرانزمین، ادعای نیک اندیشی و ظلم پذیری بهائیان را نیز زیر پای نهاده است.
پیروان بابیت پس از تبعید به عراق، از آشوبهای خود دست نکشیده و جنایات کمسابقهای را در این کشور رقم زدند. اما جالب آنکه پیامبرخواندهی بهائی (به عنوان سرکردهی بابیان)، نه تنها از این آشوبها جلوگیری نکرد، بلکه خود پیشگام این جنایات بود. اینها همه در حالیست که بهائیان، پیامبرخواندهی خود را پیامآور صلح و ناسخ جنگ میدانند!
یکی از این شواهد حمایت استعمار روستزار از جریان آشوبطلب بابیت را میتوان در تأمین تسلیحات و آذوقهی آنان برشمرد. از اینرو منابع بهائی، منبع تأمین تسلیحات و آذوقهی بابیان شورشی زنجان را منابع نامعلوم معرفی و امان الله شفا با بیان شواهدی، نظریهی پشتیبانی بابیان از جانب دولت استعماری روس تزار را تقویت کرده است.
شیخ احمد احسایی با مجهولالکُنه خواندن خداوند، حضرت علی (علیه السلام) را مخاطب آیهی «إیّاک نعبد» در نماز دانسته است. اما به راستی او، چه دلیلی برای وجوب نظر به کُنه ذات الهی در نماز داشته تا آن را محال برشمرَد و حضرت علی (علیه السلام) را مخاطب آیهی عبودیت قرار دهد؟! ادعایی که بعدها زمینهساز ادعای خدایی پیامبرخواندهی بهائی شد.
عبدالبهاء بخاطر کینهی خود از علمای اسلامی، که مانع گسترش عقاید انحرافی بهائیت به شمار میآمدند، به پیروان خود بشارت برچیده شدن دستگاه اجتهاد را داده است. این در حالیست که پس گذشت یک قرن از این ادعا، نه تنها علمای اسلامی منزوی نگشتند، بلکه همواره با فتواهای به موقع و هوشمندانهی خود، حافظ عقاید حقه و کیان مملکت اسلامی بوده و هستند.
پس از اعدام علیمحمد باب، یکی از مهمترین اقدامات بابیان، طرح ترور ناصرالدین شاه است. اما ناکارآمدی نقشهی آنان، موجب انتقام از بابیان شورشی شد. در این میان، شواهدی بر نقش اساسی پیامبرخواندهی بهائیت در ترورها و ناآرامیهای کشور وجود دارد؛ شواهدی که ادعای صلحپروری این مدعی دروغین را به شوخی مضحک مبدل ساخته است.
«جانسون» به عنوان یکی از رؤسای جمهور آمریکا، به مناسبت صدمین سال تأسیس بهائیت، به پیوند بهائیت با آمریکا اذعان کرده و در بخشی از پیام به این مناسبت، آورده است: «هدف شما با هدف آمریکا یکی است». اما به راستی چه عاملی موجب شد تا قاتل مردم بیگناه ویتنام، از هدف مشترک آمریکا با بهائیت سخن گوید؟!
سنای آمریکا، قطعنامهای در محکومیت زندانی شدن 90 بهائی در ایران، به تصویب رساند. اما به راستی، آیا درصد بازداشتیهای بهائی در ایران، از بازداشت سیاهپوستان در آمریکا بیشتر است؟! همچنین آمریکاییها در حالی سنگ بهائیان را به سینه میزنند که همواره برعلیه منافع مردم ایران گام برداشته و چشم خود را به روی قتلعام مردم یمن بستهاند!
علیمحمد شیرازی یکی از مدعیان دروغینی است که مدعی مقام مهدویت شده و خود را امام دوازدهم شیعیان دانسته است. اما جالب است بدانیم در عین حال، علیمحمد باب به وجود حضرت حجّت بن الحسن العسکری (علیه السلام) اعتراف کرده و ضمن کافر دانستن منکر نواب اربعهی ایشان در عصر غیبت صغری، اعمال آنان را حبط شده دانسته است.