عالم برزخ
علمای حنفی و مالکی در کتب فقهی خود تصریح میکنند که تلقین میت، مستحب و جایز است؛ از جمله این علما، ابنهمام، ابنعابدین، طحطاوی، شرنبلالی، ملاعلی قاری، زبیدی، قرطبی، غزالی و... هستند.
علمای شافعی و حنبلی در کتب فقهی خود، تصریح میکنند که تلقین میت مستحب و جایز است؛ از جمله این علما، ابنحجر عسقلانی، ابنملقن شافعی، ابنصلاح، رافعی، ابنقدامه، ابنمفلح، مرداوی و... هستند.
وهابیون معاصر هرگونه ارتباط بین دنیا و آخرت را منکر میشوند؛ مخصوصاً فایده رساندن مردگان برای زندگان را به شدت نفی میکنند، اما در روایات فریقین دو دسته منفعت از طرف ارواح برزخیان برای اهل دنیا ذکر شده است: روایات و گزارشاتی که ارواح صالحان در برزخ «مشکلات اهل دنیا» را به اذن خدا رفع کردهاند و نیز روایاتی که «دعا و استغفار کردن آنها برای اهل دنیا» را بیان نمودند.
بنباز سعودی ادعا میکند که حتی پیامبر صلیاللهعلیهوآله هم از احوال اهل دنیا و آنچه در آن اتفاق مىافتد، اطلاعى ندارد، اما طبق آیات قرآن و روایات صحیح اهلسنت و نیز نظر علمای اهلسنت، نمیتوان به طور مطلق، آگاهی را از ارواح برزخیان نسبت به دنیا نفی کرد؛ بخصوص پیامبر اعظم صلیاللهعلیهوآله که یکی از شواهد خداوند در قیامت است.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است. پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است و ما روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «گفتوشنود» را تأیید میکند و روایات به گونهای است که نشان از استثنائی بودن آن وقایع ندارد.
وهابیون معاصر معتقدند بین عالم دنیا و عالم برزخ رابطهای برقرار نیست و آنچه نقل شده استثناء است؛ پاسخ این است که مهمترین نشانه بر اثبات یک اعتقاد، وقوع آن است؛ روایات متعددی داریم که وقوع ارتباط، از طریق «شنیدار»، «ملاقات» یا «همصحبتی» را تأیید میکند؛ این اتفاقات برای افراد معمولی هم رخ داده و نشان میدهد که این ارتباط، استثنائی نیست.
وهابیت امروزی ارتباط بین انسانها با ارواح در عالم برزخ را از امور غیبی می دانند و لذا اصل را بر عدم ارتباط قرار داده و در صورت نص صحیح، به عنوان امر خارق العاده و استثنایی میپذیرند، اما پاسخ این است که روح انسان بعد مرگ نیز زنده است و اصل بر این است که این ارتباط وجود داشته باشد و نصوص هم این گفته را تقویت میکند و هیچ نصی بر نفی و عدم امکان آن نیامده است.
وهابیون معاصر ارتباط بین ارواح در عالم برزخ با دنیا را بر خلاف اصل میدانند و روایاتی که بزرگان آنان در سابق پذیرفته بودند و به آن دلیل معتقد به ارتباط این دو عالم شده بودند را معجزه و خلاف اصل خواندهاند؛ آنان شنیدن را از عوارض جسم میدانند و معتقدند بر اثر مرگ، آثار مربوط به جسم، از بین رفته، در حالی که دیدن و شنیدن، از عوارض روح است.
روایاتی در متون حدیثی نقل شده که دلالت بر نهی از گریه بر مردگان دارند؛ پاسخهایی که برای جواز گریه داده شده است، با فرض صحت این روایات، به این صورت است که این حدیث برای مورد خاص (یهود و کفار) صادر شده و مختص به مؤمنین نیست؛ راوی، حدیث را اشتباه نقل کرده و عذاب در این حدیث به معنی ناراحتی روحی بوده، نه عقاب الهی.