تناسخ
تناسخ یکی از مباحثی است که مورد اختلاف بعضی ادیان است. در دین اسلام تناسخ مردود شناخته شده و کسی که معتقد به تناسخ باشد صراحتا کافر نامیده شده است. «امام رضا (علیهالسلام) میفرماید: «من قال بالتناسخ فهو کافر؛ هرکس قائل به تناسخ باشد کافر است.»
باید این نکته را در نظر داشت که، ما عقیده اصولی را از یک حدیث نمیگیریم. و اصلاً معقول نیست عقیدهای که همه باید بدان معتقد باشند در یک حدیث آمده باشد. همچنین از حدیث مبهم و مجمل عقیده نمی گیریم.
در ادوار مختلف شیعه مخالفین این مذهب اصیل سعی در به انزوا کشیدن این مذهب که برگرفته از مکتب اهل بیت پیامبر دارد را داشته و با تهمت و دروغ همیشه تلاش کردند تا آنان را به چالش بکشند، اما از آنجایی که مذهب تشیع میراث امامان معصوم و متصل به علوم الهی است، هیچ گاه اینگونه سخنان نتوانسته کاری از پیش ببرد.
یکی از ادعاهای احمد بصری (مدعی یمانی) شتر صالح بودن است و این را برای خود فضیلت میداند! احمد بصری در کتابی در بیان اعدادی که دلالت بر حقانیت خود میکند به عدد 53 میرسد و وقتی ابجد جملهی «من هو ناقة صالح» را سؤال میپرسد، جواب میدهد «هو العبد الصالح» که باز عددش 53 است که خود اوست!
پیروان فرقه اهل حق قائل هستند که یکی از حکمتهای دونادون، دریافت مجازات اعمال و کردار ناپسند و پاداش کردار نیک است. به این صورت که انسان هزار و یک جامه عوض میکند و با گردش در جامههای مختلف جزای اعمال گذشته خود را میبیند. بنابراین اگر در دنیا دچار گرفتاری و رنج و مشقتی میشود به خاطر اعمال گذشته است.
برخی از نواندیشان فرقه اهل حق که داعیه استقلال آیین یارسان از سایر ادیان آسمانی مخصوصاٌ دین مبین اسلام را دارند، بیان میکنند که یکی از نتایج حاصل از دونادون، نفی شیون و زاری هنگام از دست دادن یکی از بستگان و ساخت گنبد و تشریفات قبر برای او است.
اندیشه دونادون که اساس آیین یارسان را تشکیل میدهد، هیچ تناسبی با نظام اخلاقی اسلام ندارد. زیرا در اسلام زندگی علیالاصول و بهطورکلی، تک فرصتی است، و تکرار نمیشود. درحالیکه در باور به دونادون=تناسخ، زندگی تکرارپذیر است.
اندیشه "دونادون" هیچ تناسبی با نظام انسانشناسی اسلام ندارد. زیرا در اسلام از آغاز خلقت در عالم ذر و یا ارواح، تا رسیدن به عالم قیامت، برای انسان یک هویت واحد و یگانه ترسیم میکند، اما در اندیشه اهل حق بنا بر باور به دونادون، انسانها دارای چندین بلکه هزار و یک هویت خواهند بود.
دونادون بهعنوان یک قاعده کلی مطرحشده از سوی اهل حق، برای سرنوشت روح پس از مرگ، با نظام آخرت شناسی اسلام سازش ندارد. زیرا در منابع اسلامی آیات و روایات فراوانی درباره آخرت و بهشت و جهنم و عوالم پس از مرگ وجود دارد که به صراحت مسیر روح را بهسوی برزخ و قیامت تبیین و تعیین میکند.
پیروان فرقه اهل حق تولد نوزادان ناقصالخلقه و بیمار را دلیل بر "دونادن" میدانند و معتقد هستند که گرفتاری فعلی او حاصل اعمال و رفتار در دُون گذشته میباشد و حالآنکه پاسخ این مشقتها و ملامتهای روزگار را باید با تفکر و تعمق در مباحثی همچون: عدالت خداوند، تقدیر و سرنوشت، قضا و قدر و جبر و اختیار دنبال کرد.
بهگونهای که برخی از نویسندگان اهل حق در مباحث اعتقادی خود مثل باور به "دونادون"-گردش متوالی روح در هزار و یک بدن- تعبد محض را از این دفاتر لازم میدانند در حالی که موضوع تدوین کلام سرانجام هیچگاه شکل نگرفته است و شفاهی بودن این کلامها نیز سبب شده است تا در طول زمان از تعداد ابیات و بندها رفتهرفته کاسته شود و یا به خاطر پیچیدگی اصطلاحی، حذف و یا جایگزینی واژه صورت گیرد.
دونادون" به معنی: "گردش متوالی روح در هزار و یک بدن"، یکی از عقاید مهم واصلی پیروان و سرسپردگان آیین یاری است. برخی از پیروان آیین یاری با تمسک بر آیات شریفه سوره مبارکه قدر بر اثبات "دونادون" استدلال میکنند درحالیکه بهتر بودن شب قدر از هزار ماه، به خاطر ارزش عبادت و احیای آن شب است.
پیروان فرقه اهل حق معتقد هستند: هر یاری پس از سپری نمودن هزار و یک دون به شهر زور میرسد و در آنجا بزرگان یارسان را میبیند، پدر به دیدار پسر نائل میآید و دختر به دیدار مادر میشتابد، اقوام و فامیل ویاران دورهم جمعاند پیر و مرید از دیدار یکدیگر خوشحال هستند. اما منابع یاری جواب گوی سؤالات مطرحشده درباره این اندیشه نیستند.
اهل حق براین باور هستند که روح انسان در هزار و یک بدن در حال گردش است و بزرگان و مرشدان آنها میتوانند از دونهای پسین و پیشین خود گواهی دهند اما مردم عادی با توجه به خصوصیات و ظرفیت انسانها، در صورت آگاهی از دونهای ممکن است نظم و نظام زندگی آنان به هم بریزد قادر به آگاهی و گواهی از دونهای قبلی خود نیستند.