دونادون و نفی شیون و زاری در اندیشه اهل حق

  • 1397/04/13 - 11:38
برخی از نواندیشان فرقه اهل حق که داعیه استقلال آیین یارسان از سایر ادیان آسمانی مخصوصاٌ دین مبین اسلام را دارند، بیان می‌کنند که یکی از نتایج حاصل از دونادون، نفی شیون و زاری هنگام از دست دادن یکی از بستگان و ساخت گنبد و تشریفات قبر برای او است.

برخی از نو اندیشان فرقه اهل حق که داعیه استقلال آیین یارسان از سایر ادیان آسمانی مخصوصاٌ دین مبین اسلام را دارند، بیان می‌کنند که یکی از نتایج حاصل از دونادون نفی شیون و زاری هنگام از دست دادن یکی از بستگان و ساخت گنبد و تشریفات قبر برای او است. [تاریخ و فلسفه سرانجام، ص 142؛ گلستان یارسان 1"دونادون"، صص 110-109]
این سخن اهل حق در حالی است که: اولاً: دونادون طبق ادله عقلی و نقلی متعدد باطل دانسته شده است. بنابراین هیچ نتیجه‌ای نمی‌توان برای آن تصور کرد. ثانیاً: هرآن اندیشه و تفکری که معاد را کم‌رنگ جلوه دهد قطعاً باطل است زیرا تمامی پیامبران و اولیاء الهی بر آن تأکید داشته‌اند. ثالثاً: هیچ دلیلی بر استقلال آیین یارسان، وجود ندارد تا برای او ایدئولوژی مستقل تصور کرد بلکه یارسان دنباله غلات شیعه هستند که در سیر تطور خود به‌صورت ساختار فعلی درآمده است. رابعاً: اگر ساخت قبر و گنبد و بارگاه در اهل حق ممنوع است؛ پس چرا مزار اکثر پیشوایان شما از گذشته تا امروز دارای گنبد و بارگاه است؟

 

مطلب تفصیلی

یکی از عقاید اصلی فرقه اهل حق، "دُونادون" به معنای: خروج روح از بدنی و ورود آن در بدن دیگر بعد از مرگ، است. که اساس این مسلک را تشکیل می‌دهد.[1] باور به دونادون که ماهیتاً، هیچ تفاوتی با تناسخ ندارد باعث شده است که در باور اهل حق معاد کم‌رنگ و عالم برزخ را از دایره اعتقادات خارج شود.[2] معاد و برزخی که در ادیان آسمانی و شرایع الهی به آنها تأکید شده است. برخی از نو اندیشان فرقه اهل حق که داعیه استقلال آیین یارسان از سایر ادیان آسمانی مخصوصاٌ دین مبین اسلام را دارند، بیان می‌کنند که یکی از نتایج حاصل از دونادون نفی شیون و زاری هنگام از دست دادن یکی از بستگان و ساخت گنبد و تشریفات قبر برای او است. به‌گونه‌ای که اینان بیان می‌کنند که: «مرگ و تمام مراسم مربوط به آن چون عزاداری، سیاه‌پوشی، خیرات و .... نزد اهل حق نفی گردیده، حتی اغلب بر سر مزارهایشان  نام و نشانی نیست و در عین توانائی و بزرگی خاموش و بی مزاراند.»[3] یکی دیگر از افراد اهل حق می‌نویسد: «... ضمناً عزاداری و سیاه‌پوشی منع گردیده است. همچنین ساختن گنبد و تشریفات روی گور، زائد و مخالف دستور پیشوایان یارسان است.»[4]
این سخن اهل حق در حالی است که: اولاً: دونادون طبق ادله عقلی و نقلی متعدد باطل دانسته شده است. بنابراین هیچ نتیجه‌ای نمی‌توان برای آن تصور کرد. ثانیاً: هر آن اندیشه و تفکری که معاد را کم‌رنگ جلوه دهد قطعاً باطل است زیرا تمامی پیامبران و اولیاء الهی بر آن تأکید داشته‌اند. ثالثاً: هیچ دلیلی بر استقلال آیین یارسان، وجود ندارد تا برای او ایدئولوژی مستقل تصور کرد، بلکه یارسان دنباله همان غلات شیعه هستند که در سیر تطور خود به‌صورت ساختار فعلی درآمده است. رابعاً: اگر ساخت قبر و گنبد و بارگاه در اهل حق ممنوع است؛  پس چرا مزار اکثر پیشوایان شما از گذشته تا امروز دارای گنبد و بارگاه است؟ آیا سلطان اسحاق، سید محمد گوره سوار، داود کو سوار، خاتون رمزبار، مصطفی قهار در "پردیور". پیربنیامین، پیرموسی، داود زنگی، سید شمس‌الدین، سید رضابیگ و دیگران در شهرستان دالاهو. شاه حیاس، میر سور، شاه ابراهیم و دیگران در عراق. سید رستم (شاه حیاس)، نعمت‌الله جیحون‌آبادی، سید نصرالدین جیحون‌آبادی، سید خلیل عالی نژاد در شهرستان صحنه. حاجی باویسی در "قره قاچ دِینور" و بابا حیدر در کفرآور گیلان غرب، گنبد و بارگاه ندارند؟ آیا در کرج و لرستان و زنجان و مازندران برای بزرگان اهل حق گنبد و ساخته نشده است؟ خامساً: اگر در اهل حق شیون و زاری برای متوفی وجود ندارد، پس برگزاری مراسم‌های تشیع جنازه، هفتم و چهلم و سالگرد برای سرسپردگان و بزرگان این مسلک به چه معنا است؟ به‌عنوان نمونه: آیا سرسپردگان اهل حق، در شهرستان صحنه، هرسال برای سید خلیل عالی نژاد مراسم سالگرد نمی‌گیرند؟
بنابراین مطالب مذکور حاکی از تناقض آشکار در گفتار و عمل پیروان فرقه اهل حق است که به خاطر دوری از معارف دینی دچار سرگردانی و تحیر در مسائل و مبانی اعتقادی شده‌اند و القای چنین افکاری از طرف نواندیشان اهل حق، چهره از نیت قبیح ایشان برمی‌دارد. زیرا با القاء چنین عقایدی قصد دارند جامعه اهل حق را از آداب و رسوم خود جدا کرده و برای ایشان تصمیمات جدیدی بگیرند.

پی‌نوشت:
[1] صفی زاده، صدیق، نامه سرانجام یا کلام خزانه یکی از متون کهن یارستان، چاپ اول، تهران، هیرمند 1375، ص 190
[2] رستمی، منصور، بازشناسی آیین یارسان (اهل حق)، ج 1، چاپ اول، قم، رسالت یعقوبی، 1392، ص 70  
[3] طاهری، طیب، تاریخ و فلسفه سرانجام شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کردستان فرهنگ یارسان، اقلیم کردستان عراق، اربیل، 2009، ص 142
[4] اکبری، سید محمد، گلستان یارسان 1"دونادون"، بی‌جا، 1380، صص 110-109

تولیدی

دیدگاه‌ها

عزیز دل عیسی به دین خود موسی به دین خود لطفاً از تفتیش عقاید دست بردارید،اگر حس میکنید دین خودتون کم وکسر نداره و کامل ترین دین بروید لذتش و ببرید دین یعنی باور شما با باورهای خود زندگی کنید و دلواپس ما نباشید بزرگترین امتیاز این دین اینست که خدا رو به رحمانیت از صمیم قلب قبول کرده و حضرت حق رو به اسم یار میشناسند، با یار خود عشق بازی میکنن و فکر نمیکنن که از یاری به این بزرگی و مهربانی بجز خیر چیز دیگری نمی رسد که نگران دوزخ و جهنم باشیم شما لطفاً برو اون بهشت و جهنمی که در دین خودتون وعده داده شده خوب بازنگری کن ببین با کدوم عقل سلیمی درست در میاد

اقای محمود عقاید شما واقعا عجیبه.میشه بفرمایید بعنوان مثال چرا داودکوسوار در میان یارسان دون شیطان است ؟

با سلام. اگر امکان دارد یک مناظره و گفتمان با هم داشته باشیم. زیرا آن موقع حق دین ادا میشود. من معتقد به دین یاری و آیین یارسان هستم. و هرچه را اینجا نوشته اید متضاد جهان بینی یارسان است. با احترام دکتر کرمی Dr.karami72@yahoo.com

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.