بدعتهای شیخیه
هرچند پیروان جماعت شیخیه، در زمرهی شیعیان به شمار میآیند، اما التزام پیشوایان شیخی به باورهایی خاص و مخالف صریح آیات و روایات؛ نظیر: انکار معاد موعود جسمانی، غلو در مقام اهلبیت (علیهم السلام) و ایجاد بدعتی به نام رکن رابع؛ موجب شده تا پیشوایان این نحله (خصوصاً پیشوایان شیخیهی کرمان)، از خط اصیل شیعه منحرف گردند.
شیخیه دو معنای عام و خاص برای رکن رابع بیان کرده است. در جایی رکن رابع را عام و شامل تمامی شیعیان و در جایی آن را خاص و تنها شامل یک نفر میداند. برای حل این اختلاف میتوان گفت: علمای شیخیه در ابتدا برای تبرئهی خود معنای عامی را بیان کردهاند و سپس آنقدر آن را تخصیص زدهاند که تنها شامل یک نفر میشود و او همان بزرگ شیخیه است.
کریمخان، اولین کسی بود که رکن رابع را به طور جدی در محافل شیخی مطرح کرد. میتوان او را اولین رکن رابع شیخیهی کرمان دانست. وی در برخی عبارات به شدت مقام رکنیت خود را نفی میکند و به حق امام زمان (عج) قسم یاد میکند که این ادعا، تنها یک افتراست؛ ولی در برخی عبارات، به صراحت یا کنایه مقام رکنیت برای مشایخ شیخیه ثابت شده است.
علمای فرقهی شیخیه در مهدویت شخصیه دچار انحراف نشدهاند و همانند شیعهی امامی معتقدند که مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه) در واقع همان فرزند امام عسکری (علیه السلام) است که هم اکنون در غیبت کبری به سر میبرند. آنچه سبب انحراف ایشان شده است، بدعتهایی همچون رکن رابع و هورقلیا بوده که بدون دلیل به فرهنگ ناب مهدویت اضافه کردهاند.
بدعت رکن رابع از زمان کریمخان و بدعت ناطق واحد از زمان فرزندش محمدخان به طور شایع در محافل شیخی مطرح شد و سپس انتشار پیدا کرد. شاید بتوان نسبت بین این دو آموزه را تساوی دانست و گفت این دو اصطلاح در واقع برای یک معنا و اعتقاد قرار داده شدهاند؛ چرا که مشایخ شیخیه در بیان صفات و ویژگیهای هر دو از عبارات یکسانی استفاده کردهاند.
علمای شیخیه بر خلاف دستور دین اسلام مبنی بر حفظ وحدت به عنوان بزرگترین عبادت، بر طبل جدایی کوبیده و خود را از شیعهی امامی جدا ساختند. ابوالقاسم ابراهیمی بعد از پاسخ منفیای که به مرحوم فلسفی دادند، حاضر به اتحاد نشده و نام شیخی را برای خود و پیروانشان با افتخار برگزیدند و با ایجاد بدعتهای اعتقادی، انشعابی تازه به وجود آوردند.
کریمخان کرمانی و دیگر مشایخ شیخیهی کرمان، برای اینکه به بدعت رکن رابع و ناطق واحد رنگ و بوی دینی و مذهبی بدهند و مردم را به اطاعت بیچون و چرای از ایشان دعوت کنند، اطاعت از رکن رابع و ناطق واحد را لازم و واجب معرفی کرده و مخالفت با ایشان را شرک و ردّ بر خدا و رسول خدا (صلوات الله علیه) دانستهاند.
بدعت ناطق واحد، برای اولین بار توسط سومین جانشین احسایی، یعنی محمدخان کرمانی، در محافل شیخی مطرح شد. وی تمام تلاش خود را برای نشر و تبلیغ این آموزه به کار بست. بعد از وی، دیگر مشایخ شیخیهی کرمان، علی الخصوص ابوالقاسم خان ابراهیمی که پنجمین جانشین احسایی بود، در آثار و سخنان خود به این موضوع توجه ویژه داشتند.
علمای شیخیه قائل شدند امام زمان (عج) و خانوادهی ایشان، در عصر غیبت در عالم لطیف و فرامادی هُوَرقلیا در اقلیم هشتم زندگی میکنند. از آنجا که طبق این اعتقاد، حضرت در این عالم حضور فیزیکی ندارد، لذا برای ادارهی عالم هستی نیازمند یک واسطه است که از طریق ایشان با مردم در ارتباط باشد و این واسطه، همان رکن رابع و ناطق واحد است.
مشایخ شیخیهی کرمان بعد از ایجاد بدعت ناطق واحد، برای اینکه بتوانند قشر مذهبی جامعه را به اطاعت محض از ناطق واحد دعوت کنند و اینگونه به حکومت دینی بر مردم دست یابند، به این بدعت رنگ و لعاب دینی داده و معتقد شدند هدف جمیع انبیاء الهی از همهی زحمات که در طول تاریخ کشیدهاند، وجود امثال ناطق واحد در میان مؤمنین بوده است.
تناقضگویی مشایخ شیخیهی کرمان در بدعتهای اعتقادی که اختراع میکردند، در آثارشان به خوبی نمایان است. ایشان از یک طرف، وحدت را در ناطق شرط میدانند و بیان میکنند که ناطق باید در هر عصر، واحد باشد و دیگر علمای معاصر، عنوان صامت دارند و از طرف دیگر، کریمخان کرمانی، مؤسس شیخیهی کرمانیه، قائل به تعدد در ناطق شده است.