باطن گرایی
فرقه اهل حق از میان ابزارهای شناخت، بر شناخت باطنی و کشف و شهود تاکید داشته و شناخت حسی، عقلی و وحی در اندیشه این فرقه جایگاه والایی ندارند.
صوفیه در تفسیر و تاویل آیات قرآن بهجای استفاده از مبانی متقن عقلی و نقلی از فهم ذوقی و دلی خود استفاده میکنند و از ضابطۀ مشخصی تبعیت نمیکنند. متصوفه تفاسیر برخواسته از روحیه باطن گرایی، ذوقی و دلی را فهم حقیقی قرآن دانسته و آن را علم باطن میدانند.
سران تصوف همواره خود را انسانهایی باطن گرا و علما و فقها را ظاهرگرا و قشری معرفی میکنند کما اینکه صوفیه شرع را نزد فقها و حقیقت را نزد خود میدانند. اما صوفیه امر ولایت را نیز بهظاهر و باطن تقسیم کردند و با تقسیم ولایت حضرت علی (علیهالسلام) به ولایت ظاهری و باطنی، ادامهدهنده تفکر بنیامیه در این امر بودهاند. چراکه با این تقسیم، درواقع راه را برای خود هموارتر کردند و خود را در عصر غیبت امام، عهدهدار امر باطن ولایت معرفی کردند.