اعتذار ابلیس
نورعلی تابنده با بیان اینکه بعضی اوقات حسادت، دارای محاسنی است، برای توجیه تمرُد ابلیس از سجده کردن بر حضرت آدم(ع) تلاش کرده است. در صورتی که در روایات معصومین (ع)، حسادت به طور کلی مذمت شده و اثر آن را نابودی ایمان دانستهاند. پس این توجیه نورعلی تابنده، نشاندهنده جهل او از آثار مخرب حسادت است.
نورعلی تابنده در توجیه تمرّد ابلیس، سجده نکردن او را بر آدم (ع)، به علت عبودیت محض او دانسته است؛ در صورتی که قرآن کریم، تکبر را عامل نافرمانی ابلیس معرفی فرموده و عاقبت او و پیروانش را جهنم میداند.
از اعتقادات انحرافی فرقهی صوفیه، قائل به خیر محض بودن عالم هستند که با این عقیده، تمام شرور عالم خصوصا ابلیس را که نهایت شر را داراست، بهنوعی خیر دانستهاند. در حالی که طبق فرمودهی خداوند در قرآن، ابلیس از مستکبرین و دشمنان آشکار حقتعالی شمرده شده است.
از عقاید انحرافی فرقهی صوفیه، دفاع از ابلیس است که یکی از این صوفیان، حسین بن منصور حلاج بود که ابلیس را فردی جوانمرد دانسته که به غیر خداوند، سجده نکرده است. در حالی که بنا بر فرموده قرآن، وی از مستکبرین و دشمنان آشکار خداوند، شمرده شد که از انجام دستور الهی سر باز زد.
یکی از عقاید انحرافی صوفیه که با آیات الهی کاملا در تضاد است، دفاع و حمایت از ابلیس است و توجیهاتی در اینباره مطرح کردهاند که در واقع این توجیهات، برای این است که اعمال بد و گناهان خود را به ارادهی الهی دانسته و از مسؤلیت در برابر تکالیف الهی، شانه خالی کنند و همه را به جبر الهی و عدم اختیار از خود بدانند
یکی از دشمنان خداوند و انسان، که بارها در قرآن از او نام برده شده، ابلیس است که بهدلیل سرپیچی از فرمان الهی، ملعون و از درگاه الهی رانده شد. با این حال عدهای از صوفیان، این عدم سرپیچی ابلیس را از غیرت او دانستهاند، که سجده بر کسی جز خدا را قبول نداشت.
برخی از نویسندگان اهل حق برخلاف اکثریت این فرقه شیطان را تقدیس میکنند و معتقد هستند که قائل شدن به اینکه نافرمانی شیطان برخلاف مشیت الهی بوده است شرک است و نباید این سخن را گفت.
برخی از افراد اهل حق معتقد هستند که مخالفت شیطان با آدم (علیهالسلام) به خواست و مشیت الهی بوده است که در ظاهر چنین عملی را انجام دهد و آن را دلیل بر تقدیس شیطان میدانند و حال آنکه این اندیشه، خلاف مسلم قرآن کریم است.
در حالی که پیامبران الهی به رمی جمرات تاکید کرده و آن را بعنوان واجی از واجبات دین معرفی کردهاند، برخی از صوفیه سنگ انداختن به شیطان را دور از جوانمردی دانسته و آن را مذموم میدانند!
سران تصوف نه تنها شیطان را معلم معارف توحیدی میدانند، بلکه ادعا میکنند که مشایخ زیادی از صوفیه با شیطان ملاقات داشتهاند و شیطان در موارد زیادی یاور آنها بوده است و به صوفیان کمک کرده است.