اسکندر
اسکندر مقدونی میگوید انسانی که سختی بکشد، رشد میکند. اما تنپروری و عیش و نوش، انسان را ناتوان میکند. هخامنشیان، به خوشگذرانی پرداختند و این موجب ضعف و ذلت آنان شد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه روایت میکند که وقتی اسکندر به ایران تاخت، مردم دست از حمایت پادشاه ایران (دارا) کشیدند. دارا شهر به شهر عقبنشینی میکرد و نهایتاً به دست دو موبد زرتشتی کشته شد.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه از حکومت ملوکالطوایفی به بدی یاد میکند و آن را طرح دشمنان ایران برای ضعیف نگه داشتن ایران مینامد. به نظر میرسد که در جامعه ایرانی، فدرالیسم، عملاً منجر به ملوکالطوایفی میشود که هر قومی به یک حالت خودمختاری برسد و این خطری بزرگ برای ایران است.
حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه روایت میکند که مردم ایران در پایان حکومت کیانیان، در صحنه حاضر نشدند و این سبب شد که ایران به دست رومیان تصرف و تضعیف شود. اکنون نیز چنین است، فارغ از اختلافات جریانی، حضور مردم در صحنه میتواند موجب تقویت ایران شود.
یکی از مهمترین مباحث در چرایی سقوط شاهنشاهی هخامنشی که معمولاً نادیده انگاشته میشود، عبارت است از عدم حضور فراگیر و سازنده مردم در صحنه.
امام موسی بن جعفر (علیه السلام) فرمودند: «حکومت ذوالقرنین، عطای الهی بوده است. با غلبه و لشکرکشی به دست نیامد». حال آنکه کوروش و اسکندر، هر یک، حکومت خود را با قَهر و غلبه به دست آوردند.
دانشنامه ایرانیکا در مدخل ذوالقرنین (DU’L-QARNAYN) بدون ارائه توضیحی خاص، به مدخل اسکندر مقدونی ارجاع داده است. معنی صریحِ این ارجاع، یک چیز است و آن اینکه از دید دانشنامه ایرانیکا اسکندر مقدونی همان ذوالقرنین است.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_آیا اساساً اوستا که کتاب مقدس مزدیسنا است و منسوب به زردشت است هیچگاه تدوین نشده و همیشه سینه به سینه نقل شده است و فقط در دوره اسلامی، زردشتیان برای آنکه خود را رسما در زمره اهل کتاب قرار دهند به تدوین اوستا پرداختند؟ یا قبلا تدوین شده و به صورت مدون در آمده بود؟