دانشنامه ایرانیکا: اسکندرِ ذوالقرنین
بزرگان علم و ادب ایران از جمله حافظ، مولانا، سعدی، عطار، خاقانی، نظامی گنجوی، صائب، ابن سینا، فردوسی و... همگی سخنان بسیار در ستایش اسکندر گفته، او را ذوالقرنین و یکی از نیکان تاریخ بشر نامیدهاند.
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ دانشنامه ایرانیکا (Encyclopædia Iranica) جدیدترین، معتبرترین و بزرگترین دایرة المعارف ایرانشناسی جهان است که در بخش ایرانشناسی دانشگاه کلمبیا (Columbia University) در ایالات متحده امریکا تدوین و منتشر میشود. دکتر احسان یارشاطر سَرویراستار این دانشنامه بود و از سال 2017 (پس از درگذشت پروفسور یارشاطر) اِلتون دانیِل (Elton L. Daniel) مورخ و ایرانشناس امریکایی، سردبیر این دانشنامه است. ایرانیکا، متشکل از 40 ویراستار و 1650 محقق از بزرگترین ایرانشناسان و اساتید مطالعاتِ ایرانی در دانشگاههای معتبر جهان است که به تاریخ، ادبیات و جغرافیای ایران میپردازد.
پس از این نکات، جا دارد به یک نکته مهم اشاره کنیم:
دانشنامه ایرانیکا در مدخل ذوالقرنین (DU’L-QARNAYN)، بدون ارائه توضیحی خاص، به مدخل اسکندر مقدونی ارجاع داده (1) و نوشته:
See ALEXANDER THE GREAT
این شیوه ارجاع، اصطلاحاً Cross Reference نامیده میشود. توضیح اینکه در دانشنامهها، وقتی مدخل «الف» هم معنی یا مصداق مدخل «ب» باشد، یا با آن تداخل مفهومی داشته باشد، «الف» را به «ب» ارجاع میدهند. لذا معنی صریحِ این ارجاع، یک چیز است و آن اینکه، از دید پژوهشگران و سرویراستار دانشنامه ایرانیکا، اسکندر مقدونی همان ذوالقرنین است.
پس از بیان دیدگاه دانشنامه ایرانیکا جا دارد به نکتهای اشاره کنیم و آن اینکه در منابع ایرانی، دو گونه قضاوت دربارهی اسکندر وجود دارد:
نخست روایات زرتشتی که همواره از اسکندر مقدونی با لعن و نفرین و با صفت گُجَستَک (ملعون) یاد کرده اند. چه اینکه او با فتح ایران، به زرتشتیگری آسیب بسیار زد. به گونهای که دین زرتشتی تا قرنها نتوانست قامت راست کند.
از سویی دیگر، بزرگان علم و ادب ایران از جمله حافظ، مولانا، سعدی، عطار، خاقانی، نظامی گنجوی، صائب، ابن سینا و... همگی سخنان بسیار در ستایش اسکندر گفته، او را ذوالقرنین و یکی از نیکان تاریخ بشر نامیدهاند.
حتی حکیم ابوالقاسم فردوسی در شاهنامه همانند دیگر فرهیختگان و بزرگان ایرانی، اسکندر را ذوالقرنین مینامد که در پی آب حیات به شرق و غرب سفر کرد و در مقابل قوم یأجوج و مأجوج سدی ساخت. حکیم فردوسی، حتی میگوید که اسکندر به سوی کعبه رفت و به شیوه ابراهیم (علیه السلام) مناسک حج را به جا آورد. (2)
اما از دید اینجانب (نویسندهی این نوشتار)، نه کوروش دوم هخامنشی (مشهور به کوروش بزرگ) و نه اسکندر مقدونی (مشهور به اسکندر کبیر) هیچ یک مصداق ذوالقرنین نیستند. بلکه ذوالقرنین، ذوالقرنین است! ذوالقرنین از دید روایات اسلامی، پیش از حضرت موسی (علیه السلام) متولد شد. در حالی که کوروش بزرگ و اسکندر کبیر، هر یک چند قرن پس از حضرت موسی (علیه السلام) متولد شدند. طبق قرآن و روایات دینی، ذوالقرنین، صاحب غیبتی طولانی بود و اساساً ماجرای اصحاب کهف و ذوالقرنین (که یکی پس از دیگری در قرآن بیان شده) به این خاطر بوده که ذهن مسلمین، آمادهی فهم مسئله غیبت ولیّ خداوند شود. حال آنکه نه کوروش و نه اسکندر، هیچ یک از دیدهها غایب نشدند. پیشنهاد میشود این سه ویدیو (به ویژه ویدیو سوم) با دقت مشاهده شود:
پینوشت:
1. بنگرید به: Encyclopædia Iranica, DU’L-QARNAYN, Last Updated: December 15, 1996
2. بنگرید به: «فردوسی هم اسکندر را ذوالقرنین میداند»
افزودن نظر جدید