عطار از بوی خوش سکندری میگوید...!
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ فریدالدین عطار نیشابوری از ادیبان و اندیشمندان و عارفان ایرانی قرن 6 هجری به ذوالقرنین بودن اسکندر باور داشت. چنانکه در مدح اسکندر بسیار شعر گفت. او در شعری ساخت سد در برابر یأجوج و مأجوج را به اسکندر نسبت داده؛ چنین سرود: «توئی در سدِّ خود یاجوج و ماجوج، که طوق گردنت سدّیست چون عُوج».[1] و همچنین بارها در اشعار خود به سدّ اسکندر اشاره میکند (داستان سد ذوالقرنین که مشهور است). از سویی عطار به جستنِ ذوالقرنین در پی آب حیوان (آب زندگی) هم اشارات متعدد میکند و جوینده این آب را همان اسکندر میداند (یعنی از این جهت نیز به ذوالقرنین بودن اسکندر اشاره میکند) و میگوید: «کو سکندر که لب چشمهٔ حیوان دیدم، تا به عهد تو سوی چشمهٔ حیوان آید».[2] و این معنی (جستجوی اسکندر ذوالقرنین در پی آب حیات) بیش از 30 مرتبه در اشعار عطار تکرار شده است.
پینوشت:
[1]. فرید الدین عطار نیشابوری، الهی نامه، بخش سیزدهم، شماره 1: حکایت اسکندر رومی با مرد فرزانه.
[2]. فرید الدین عطار نیشابوری، دیوان اشعار، غزل 354.
افزودن نظر جدید