احمد بن حنبل
متوکل از زیارت قبر امام علی (علیهالسلام) جلوگیری کرد و زمانی که با مقاومت ارادتمندان آن حضرت رو به رو شد، دستور منع قبور سایر علویین را نیز صادر کرد و زمانی که این دستور نیز نتوانست مانع زیارت قبر آن حضرت و سایر علویین شود، دستور تخریب قبر امام حسین (علیهالسلام) و قتل زائرین را صادر کرد.
از جمله جنایات کارگزاران متوکل عباسی توهین و جسارت به امام جواد (علیهالسلام) است. عمر بن فرج امام را در حالیکه در حال روزه بود به شرابخواری و مستهی متهم کرد که امام جواد (علیهالسلام) در واکنش به این هکاکی، وی را لعن و نفرین نمود و این در حالی است که احمد بن حنبل از متوکل حمایت میکند.
احمد بن حنبل با اطلاع از جنایات متوکل در حق وی دعا کرده و میگوید: «هر روز برای سلامتی متوکل دعا میکنم.»
احمد بن حنبل با اینکه از موضع خصمانه حریز بن عثمان نسبت به امام علی (علیه السلام) آگاه است، درباره وی میگوید: «حریز بن عثمان حدود 300 حدیث دارد در حالیکه صحیح الحدیث است، دشمنی حضرت علی نیز هست و ابوداود از قول احمد بن حنبل میگوید: او در مورد حریز بن عثمان سه مرتبه پشت سر هم گفت: حریز بن عثمان ثقه است.
حریز بن عثمان از جمله ناصبیهایی است که عداوت زیادی با حضرت علی (علیه السلام) دارد و در موارد بسیاری به صورت علنی به ایشان دشنام و ناسزا میگفت و حتی آن حضرت را لعن میکرد، با این حال احمد بن حنبل او را توثیق کرده و از او روایت نقل میکند.
احمد بن حنبل کسانیکه حضرت علی (علیهالسلام) را لعن کرده و به آن حضرت دشنام و ناسزا میگفتند را توثیق کرده و روایات ایشان را به آسانی میپذیرد و از جمله این افراد حریز بن عثمان است، که یکی از فضایل امیرالمؤمنین را وارونه جلوه میدهد.
از جمله موارد در موضع گیری احمد بن حنبل از معاویه میتوان به گفته وی در حمایت از معاویه اشاره کرد: کسیکه اعتقادی به ترحم بر معاویه نداشته باشد و آن را جایز نداند، گمراه و بدعتگذار است.
احمد بن حنبل پیشوای یکی از مذاهب فقهی اسلامی است، نمونهای از کارهای وی که خلاف دستورات قرآن است این است که وی حاضر به لعن کسانیکه قرآن آنها را لعن میکند نشد، که این موضوع بر همگان آشکار میشود که هر کس از کسانیکه در خلاف مسیر بودیت باشند، تبعیت کند، راهی جز گمراهی و ضلالت را انتخاب نکرده است.
احمد بن حنبل علیرغم کتابی که در فضائل حضرت علی (علیهالسلام) نگاشته و شاید اعتقاد وی به ولایت مولای متقیان علی (علیه السلام) در اذهان بعضی بزرگان آمده باشد، ولی موضع وی در برابر دشمنان آن حضرت پرده از اعتقاد باطنی وی برداشته است که نمونه آن دفاع از معاویه است.
علمای وهابی را در حقیقت تابع فقه ابن تیمیه باید دانست نه تابع فقه احمد بن حنبل؛ زیرا در مسائل زیادی وهابیان از فقه ابن تیمیه پیروی میکنند.
علمای فقه، احمد بن حنبل را فقیه نمیدانستند. حتی خود احمد نیز فقه را بدعت میدانست. بنابراین احمد یا فقیه نیست و یا اگر او را فقیه بنامیم، پایینترین مرتبه فقاهت را داراست.
متن حدیث نسائی و مسند احمد درباره حدیث غدیر، گویای آن است که کلمه «مولی» و «ولیه» در این دو کتاب دلالت بر خلافت وجانشینی حضرت علی (علیه السلام) دارد.
سلفیه در صددند که خود را اصحاب حدیث معرفی کنند تا عقبه خود را به سلف برسانند. این در حالی است که سلفیه غیر از اصحاب حدیث است و با اصحاب حدیث در اعتقادات اختلافات اساسی دارد.
قرآن به عنوان منبعی الهامبخش مورد توجه عالمان جهان اسلام است. ابنتیمیه نیز از این امر مستثنی نیست و با عدم قبول مجاز در قرآن، به مخالفت با علمای جهان اسلام ایستاده است. این در حالی است که مجاز از حقیقت ابلغ است و افزون بر آن علمای نخستین اهل سنت به مجاز اشاره کرده و آن را تایید کردهاند.